🥀⃟🦋
وصیتنامه کوتاه رتبه اول کنکور پزشکی سال 1364
«نگذارید حرف امام به زمین بماند. همین»
#شهید_احمدرضا_احدی
#قاسم_بن_الحسن #شهدا۰۱۲۰
╭🦋
╰┈➤ @shohada0120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شرط شهید شدن شهید بودن است...
و مسیرهای رسیدن به این قله رو شهدا روشن کردند با حیاتشون
با تلاش و معنویت و اخلاصشون
#شهید_القدس #حزب_الله
#قاسم_بن_الحسن #شهدا۰۱۲۰
✨
╰┈➤ @shohada0120
هدایت شده از 🇮🇷🇵🇸رفیق شهیدم 🇵🇸🇮🇷
شهید حسن شفیع زاده به دنبال تشکیل سپاه، به همراه دیگر برادران، اولین هسته های مسلح سپاه را پی ریزی کرد و در سمت مسئول عملیات سپاه تبریز در سرکوبی خوانین و اشرار آذربایجان و حزب منحرف خلق مسلمان نقش فعال داشت. وی بهعنوان بنیانگذار یگان توپخانهٔ سپاه شناخته میشود.
حاج قاسم سلیمانی سردار دلها درباره شهید حسن شفیع زاده، فرمانده توپخانه سپاه گفته است: " در مورد برخورد شهید شفیعزاده با من در جلسات عرض کنم، من با شهید شفیعزاده خیلی رفیق بودم و رفاقتی که با شهید داشتم از بچههای دیگر بیشتر بود، ما معمولاً در جلسات کنار هم مینشستیم و با هم دیگر بیشتر شوخی میکردیم."
شهیدحسن شفیع زاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 سفری به دل تاریخ با شهید آوینی
🌱و سلام بر اوکه میگفت :
در زندگی دنبال کسانی حرکت کنید که هرچه به جنبههای خصوصی ترِ زندگیشان نزدیکتر میشوید
تجلی ایمان را بیشتر میبینید..
#شهیدمظلوم_ آیت الله دکتربهشتی
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
از خــون چشم حــمید بگویم؛ آن دو شبی کــخه در جزیرهی مجنون بودیم حمید اصلا چشم روی هم نگذاشت... ناغافل دیدم از چشم های حـمید دارد خون میآید؛ داد زدم: حمید! چشم هات... ترکش خــورده؟ خندیـد... برگــشت زل زد بهم،گــذاشت خــودم بفهمم بعد از دو شــــبانه روز کــار و بــی خــوابی مــویرگ هــای چشمش پــاره شــده وآن خــون...
سرادرشهیداسلام #حمید_باکری🕊
جانشین فرماندهی لشکر ۳۱عاشورا
هر شهیدی ستاره ای است فروزان
روشن کننده ی راه
در شب های تاریک
با شهیدان راه شناخته می شود
مسیر و نوع راه رفتن دیده می شود
با شهیدان و پشت سر شهیدان راه گم نمی شود
خوشا به حال آنانکه دنبال این نشانه ها هستند
قطعا تلاششان پر ثمر و
رسیدنشان به مقصد (قرب الهی) باشکوه خواهد بود
آری با شهیدان کسی گم نمی شود.
🌹با شهدا بودن سهل است 🇮🇷 اما با شهدا ماندن سخت تر هست🌹
شهید غریب اسارت به روایت همرزمش
«شهدای غریب» عنوان اثری به قلم «عبدالمجيد رحمانيان» است که خاطراتی از شهدای آزاده را بازگو می کند. اين كتاب روایتی از عاشقانی گمنام است که به اسارت درآمده و غريبانه در خاک دشمن شهید شده اند. در این گزارش خاطراتی دردناک در اردوگاه اسارت، از لحظه شهادت همرزمان که بدون حق دفاع به دست دشمن بعثي به شهادت رسیده اند را می خوانیم که از کتاب «شهدای غریب» اقتباس شده است.
دو همسفر
تازه اسيرمان كرده بودند. تو حال خودم نبودم. صداي ضعيف دوستم "دشتی" را كه شنيدم به خود آمدم؛ افتاده بود و آهسته ناله می كرد. خودم را كشاندم كنارش؛ "چه شده آقای دشتی"؟"ـ به خدا قسم دارم می ميرم". با هزار دردسر و التماس از بعثی ها، دست او را باز كردم. ماشين بيرحمانه می رفت و ما به بالا پرتاب می شديم و می افتاديم كف آن. نظاميای كه تفنگ هاشان را روی ما نشانه گرفته بودند، آب داشتند؛ اما يك قطره به "دشتی" و ديگر بچه ها نمی دادند.
وقتی ماشين پشت خط توقف كرد، هر كس هر طور بود خودش را انداخت پايين. من هم هر چه قنداق اسلحه تو سرم خورد، بيخيال شدم و دشتی را ول نكردم. بالاخره او را آوردم پايين. عراقي ها يكباره ريختند دورش. كله هاشان را از بالا انداخته بودند تو صورت دشتی و او رو به آسمان دراز شده بود. ناگهان، صدای گلوله ی يك كلت، روی همه را برگرداند؛ يك نفر در حال نماز به زمين افتاد.
افسر بعثی به سربازانش گفت: "دو تا قبر بكنيد"!
"دشتی" داشت زير لب شهادتين مي گفت كه با آن شهيد نماز، زنده دفن شد.
رفیق شهیدم!
شهید غریبم!
سال ها پیش از این،
دور از خانه و وطن،
در سرزمین غربت،
در نهایت محدودیت ها و محرومیت ها،
زیر فشار شکنجه های جسمی و روحی،
با تنی بیمار و کم جان،
در برابر چشمان اشکبار همبندان ات،
همانان که شبیه تو بودند، فقط کمی باحال تر از تو،
با دستانی خالی،
خالی از هر گونه دارو و درمان،
و تو در میان آتشی از تب بیماری،
اما در نهایت اخلاص و استقامت،
بی آنکه سر بر دشمن فرود آوری،
بر عقیده و آرمان ات پای فشردی،
ذره ذره آب شدی،
و عاقبت در منظر هم قطاران ات پر پر گشتی،
هان ای چشمان کم سویم!
در این اندوه و فراق غمبار،
اشک روان ببارید،
و هان ای گونه های سیلی خورده از دستان زمخت سربازان بعثی!
از قطره های سرازیر خیسِ خیس شوید،
و ....
آه از این قصه ی پر غصه،
و آه از این درد فراق،
که آن را پایانی نخواهد بود.
🌹با شهدا بودن سهل است 🇮🇷 اما با شهدا ماندن سخت تر هست🌹
#شهدای_غریب_اسارت_آذربایجانشرقی
♦️شهید آوینی: «ما همه افق های معنوی انسانیت را در شهدا تجربه کردیم. همه آنچه را که دیگران جز در مقام لفظ نشنیدند، ما به چشم دیدیم. ما دیدیم که چگونه کرامات انسانی در عرصه مبارزه به فعلیت می رسند.»
🌹با شهدا بودن سهل است 🇮🇷 اما با شهدا ماندن سخت تر هست🌹
#شهدای_غریب_اسارت_آذربایجانشرقی