eitaa logo
به محفل شهدا خوش آمدید
127 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
4.5هزار ویدیو
2 فایل
شهادت یعنی ... متفاوت به آخر رسیدن وگرنه مرگ پایان همه قصه هاست 🌷 @Ekram_93 «اخْتِمْ لَنَا بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ فِی سَبِیلِک» ♡خدایا سرانجام ما را سعادت و شهادت در راه خودت قرار ده.‏♡
مشاهده در ایتا
دانلود
•٠🌹 خاطرات: اولین سال جنگ بود که چند تایی از بچه های گـــــــــروه اندرزگو به ســــــــمت یکی از ارتفاعات شمال منطقه گیلان غرب رفــته بودند🏔 آن زمان پاســــگاه مرزی دســت نیروهای بعــــثی بود و با خیـــــال راحت در جاده ها رفت و آمد می کردند. بچه ها به بالای تپــــــه ای که مشــــــــــرف به مرز بود، رسیدند🙂 ابراهیم مثل همیشه کتاب دعایش را باز کرد و با نوای زیارت عاشورای او همه بچه ها دم گرفتند و صـــــدای زمزمه شــــان در فضا پیچید📖😌 بچه ها با نگاهی حسرت آلود به مناطق اشغالی نگاه می کردند، یکی از آنها رو به ابراهیم کرد و گفت: چطور این بعثی ها باید به راحتی آنجا تردد کنند و ما... یعنی می شود یک روزی برسد که مردم ما هم از روی این جاده ها به خانه ها و شهرهای خودشان بروند🏘ابراهــــیم که این حرف ها را شـــنید، گفت: «این حـرفا چیه که میـــزنی، یـــه روزی می رســــه که مردم از همــــین جاده ها دســ. ته دسته می رن کربلا😉🕌 آن مرز جایی نبود جز مرز خسروی و حالا سال ها از آن روزها گذشته بود که بعضی از باقی مانده بچـــــه های آن روز به اتـــفاق هم به سمت کربلا حرکت می کردند که در پیــــــاده روی اربعــــین شـــرکت کنــــــند 🥺 یاد همان حرف های ابراهیم افتـــــــادند که می گفت: یه روزی می رسه که مـــــــردم از همین جاده ها دسته دسته می رن کربلا🥰 🕊 •
~🌻~ مناجات شهید: همیشه می خواستم که شمع باشم🕯 بسوزم، نور بدهم و نمونه ای از مبارزه و کلمه حق و مقاومت در مقابل ظلم باشم! 🌿 •
•٠🕊 بخشی از وصیت نامه: باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمده ایم و شیعه هم به دنیا آمده ایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم🌱 ✨ •
 •••🌻 🟢 از فضاهای ناسالم و آلوده بــــه گــــــناه فـــــرار مــــی‌کرد🏃‍♂ رفیق چندین ساله شهید خــاطره‌ای در ذهـــنش ماندگار شده است چـــهار ماه قبل از شـــهادتش یک روز ظـــهر با من تــــماس گرفت که بیا امـــشب با هم به قــم برویم. گفتم همین امــشب😳؟! بگذار برای یک فرصت مناسب‌تر. مدام اصرار می‌کرد که همین امشب برویم و من هم گــــفتم: که وقت ندارم. بعدش دوباره با او تماس گرفتم و گفتم قضیه سفر به قم چیست؟ گفت مـــی‌خواهم از یک فــــــضای ناســالم و آلوده به گناه فـــــرار کنـــــم🙂. این حرف را که زد، زود قـــــبول کـــردم و گـــفتم برویم که اتــــفاقا یکی از بـهترین خاطراتم با بابک هــــــــمان سفر مشترک‌ ما به شهر مقدس قم بود😍». 🕊 •
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرازی از وصیت نامه شهید📜 •🦋سخنی چند با آنهایی دارم که با این انقلاب بد هستند. کمی فکر کنند و حق را بنگرند و از حق دفاع کنند وبدانید اول قبری و بزرخی وجود دارد. چرا لذت های دنیا را رها نمی کنید ، این لذت ها همه اش ذلت است و بدانید که یک لحظه این دنیا لذت نیست هنوز بخود نیامدید ، بدانید که آخرتی هم هست. بنشینید فکر کنید و به خود آیید🌸• 🕊
•°🪶 وصیت نامه حاج قاسم: عزت دست خداست و بدانید اگر گمنام ترین هم باشید ولی نیــت شـــما، یاری مردم باشد✨ مــی‌بینید خـــداوند چـــقدر با عـــزت و عظمت شما را در آغوش میگیرد❤️ 🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•
. همیشہ سر اینکہ اصرار داشت حلقہ ازدواج حتماً دستش باشد اذیتش مے‌کردم مےگفتم: حالا چہ قید و بندے دارے؟! مےگفت: حلقہ سایه‌یِ یك مرد یا زن در زندگے است من دوست دارم سایه تو همیـشہ دنبال من باشد من از خدا خواستہ‌ام تو جفتِ دنیا و آخرت من باشے!😍❤️ همسر شهیدمحمدابراهیم‌همت
. 🌸 معتقد بود که خانم خانه نباید سختی بکشد. هیچ وقت اجازه نمی داد خرید خانه را انجام بدهم 🌸 به من می گفت: فکر نکن من تو را در خانه اسیرکرده ام، اگر می خواهی بروی در شهر بگردی، برو؛ ولی حاضر نیستم تو حتی یک کیلو بار دستت بگیری و به خانه بیاوری. 🌸 وقتی می آمد خانه من دیگر حق نداشتم کار کنم. لباس بچّه را عوض می کرد. شیر براش درست می کرد. سفره را می انداخت و جمع می کرد. پا به پای من می نشست لباس ها را می شست، پهن می کرد، خشک می کرد و جمع می کرد. شهید ابراهیم‌ همت
🔺‏عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است دادنِ سر نه عجب، داشتن سر عجب است شادی روح سه شهید با پیکرهای ارباً اربا صلوات💚 ‌@Shabake_Isargaran 🇮🇷 ڪانال شبڪه ملے ایثارگران ▫️تلگرام▫️ایتا ▫️ سایت
هدایت شده از سربازان گمنام
🔻 پاسخ رهبر انقلاب به نامه جالب و رمزی یکی از رزمندگان اسیر در بند صدام به ایشان 🔹۲۶مرداد، سالروز آغاز بازگشت آزادگان دوران دفاع مقدس به میهن اسلامی ☫به جمع سربازان گمنام بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/3617980416C11748e2114
هدایت شده از هر روز با شهدا
با هم ندار بودیم. هرازگاهی که همدیگر را می‌دیدیم, می‌نشستیم کنار هم، سر حرفمان باز میشد. میان صحبت‌هایی که از هر دری می کردیم، یک‌دفعه دیدم رفت توی خودش. پرسیدم: «چی شده آقای رئیسی؟!» - رفته بودم نجف، حرم امیرالمؤمنین. با دل شکسته رو کردم به ضریح و گفتم: آقا! من هر چی میام اینجا، هرچی صداتون می‌زنم، شما که جواب منو نمی‌دید، شما که بهم رو نمی‌کنید، منم دیگه چیزی ازتون نمی‌خوام. میرم یه گوشه‌ی این حرمتون، زیارت می‌کنم، نمازم رو می‌خونم و بعدشم زحمت رو کم می‌کنم. رفتم کنج حرم ایستادم به نماز. یک‌دفعه دیدم یکی میزنه به پشتم و میگه: کار برای خدا کنید، ما هم هواتون رو داریم. نمازم رو زود تموم کردم. سر برگردوندم که ببینم کیه، دیدم هیچ کسی دور و برم نیست! با بغض می‌گفت، با حرفی که از تهِ قلبش میزد. - آقای مروی! امیرالمؤمنین جواب منِ دل شکسته رو داد. راوی: حجت الاسلام والمسلمین احمد مروی، تولیت آستان قدس رضوی منبع: ویژه برنامه شبکه یک، دوشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ شهید 🕊🌹 🌷@shahedan_aref
هدایت شده از هر روز با شهدا
⤴️ اگر میماندم در آینده شرمنده امام و شهدا میشدم ... 🌷شهید علیرضا دلوی🌷 🌷@shahedan_aref
هدایت شده از بانک عکس دفاع مقدس
اگر روزی بعد از شهادت من، راهِ کربلا باز شد و قبر حسین(ع) را زیارت کردید بگویید حسین‌جان بسیار عزیزانی بودند که آرزوی زیارت قبر تو را داشتند ... 💠 @bank_aks
°●💚🌿●° اطراف جاده ای‌ که ازش میرفتیم علفای بلندی بود باخارهایی که حالت توپ مانند داشت. موقع برگشت همینطور که راه میرفتم باپوتین به توپای خار لگد میزدم کنده میشد و به آسمون می رفت چندبار این کار رو می کردم و کیف می کردم. سید ابراهیم منو کنارکشید و گفت: ابوعلی جان نکن عزیزدلم. گفتم: چرا سید‼️ نمیدونی چه کیفی داره ، گفت : بلاخره ایناهم موجود زنده ان و این کارا شهادتتُ عقب میندازه من مات موندم که فکرسید تاکجاها میره... 🕊 🕊
🌱شبکه ی ضریح شما ...تلویزیون و آنتن نمی خواد مهربونم ! یک دل میخواد و... یک سلام ! حتی از راه دور... سلام آقای دلتنگی های من ! صلی_الله_علیک_یااباعبدالله دلتنگ_زیارت ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️🥀شهید والامقام حاج مهدی طهماسبی در پیاده روی اربعین ۱۳۹۴ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ
گفتم: با فرمانده تون کار دارم گفت: الان ساعت 11 هست ملاقاتی قبول نمی‌کنه! رفتم پشت در اتاقش در زدم گفت: «کیه؟» گفتم: مصطفی منم... سرش را از سجده بلند کرد؛ چشم هایش سرخ و رنگش پریده بود... نگران شدم! گفتم چی شده مصطفی؟ خبری شده، کسی طوریش شده؟ دو زانو نشست سرش را انداخت پایین، زل زد به مهرش گفت: یازده تا دوازده هر روز را فقط برای خدا گذاشتم! از خودم می‌پرسم کارایی که کردم برای خدا بوده یا برای خودم... برگرفته از کتاب: مصطفای خدا طلبه_شهید_مصطفی_ردانی_پور
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 یعنی از اسارت پستی ها و زبونی ها و حقارت ها یعنی و غیرت و شجاعت یعنی اهدا در برابر حمله به و دین و و خاک و میهن یعنی از بند حسادت ها و طمع ها و زر اندوزی ها شادی روح و 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفت: خانوم شما بارداری نمیتونیم بریم کربلا گفت: به عشق بریم ...سپردم به آقا رسیدن، حالش بد شد، دکتر گفت بچه مُرده! - خانومه گفت، اگه قراره بمیره بذار به عشق حـسیـﷺین بمیره ... فقط منو ببر پیش ضریح با بچه‌ی مُرده تو شکمش کنار حرم خوابید و خواب دید « بچه‌ش‌ شد کــی؟!» ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ
🌀🌀🌀این متن را بخوانید تأمل برانگیزه 👇 🔹آیا در منزل قرنطینه هستید ؟چند روز ؟حوصله تان سر رفته ؟ تحملتان تمام شده ؟ خیلی خسته شدید؟ لطفا این متن را با دقت بخوانید ببینید یک عده برای شرف و عزت و ناموس ودین ما چه کشیده اند... ✍ آن قدر اسارتش طولانی شده بود که یک افسر عراقی گفته بود تو به ایران باز نمی گردی بیا همین جا تشکیل خانواده بده!... همسر شهید لشگری می گفت خدا حسین را فرستاد تا سرمشقی برای همگان شود... او اولین کسی بودکه رفت و آخرین نفری بود که برگشت.... اسیر که شد پسرش علی۴ ماهه بود و دندان نداشت و به هنگام آزادیش علی پسرش دانشجوی دندانپزشکی بود... وقتی بازگشت از او پرسیدند این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی و او می گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هر روز یکی از خاطرات گذشته خود را مرور می کردم سالها در سلول های انفرادی بوده و با کسی ارتباط نداشت، قرآن راکامل حفظ کرده بود، زبان انگلیسی می دانست و برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود . حسین می گفت: از هیجده سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" هم صحبت می شدم. بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عید سال ۷۴ بود، سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می خورد می خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد، دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت ها از این مساله خوشحال بودم. این را بگویم که من ۱۲ سال در حسرت دیدن یک برگ سبز، یک منظره بودم، حسرت ۵دقیقه آفتاب را داشتم... 📚کتاب خاطرات دردناک" ⚫️⚫️⚫️⚫️
شهید مدافع حرم حسن رجایی فر🌻 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 تاریخ ولادت: ۱۳۵۴/۴/۴ محل ولادت: بابل_ روستای کامی کلا تاریخ شهادت: ۱۳۹۵/۲/۱۶ محل شهادت: خان طومان_ سوریه مزار: گلزار شهدای روستای کامی کلا از توابع بخش بندپی غربی بابل
🌱🕊✨🌱🕊✨🌱 🔰زندگینامه شهید مدافع حرم حسن رجایی فر 💐🍃شهید رجایی فر در چهارم تیر ماه 1354 در یکی از روستاهای خوش آب و هوای کامی‌کلا از توابع بند پی غربی، شهر خشرودپی از شهرستان بابل و در پای کوه های سر به فلک کشیده البرز کودکی چشم به جهان گشود، که نامش را از ارادت خاص خانواده متدین و مذهبی‌اش به خاندان بزرگ عصمت و طهارت، حسن نامیدند.  🌹🍃 از همان اول کودکی صبر و زیبایی خلقش زبانزد اهل روستا بود. دوران کودکی‌اش تازه داشت شکل می‌گرفت که صدای تیر و ترکش و بوی شهید و شهادت از گوشه گوشه مملکت به گوش می رسید و تابوت هایی در همین حوالی و روستاهای همجوار بر روی دست مردم شریف و مومن تشییع می شد. با عشق و علاقه‌ای که به امام بزرگوار امت، آن پیر جماران داشت با ندای بسیج 20 میلیونی‌اش، از همان دوران کودکی به عضویت بسیج محله درآمد و طولی نکشید که عضو فعال بسیج و مسجد محله شد. 🦋گرچه به جبهه و جهاد بسیار علاقه‌مند بود اما سن کمش اجازه ورود به جبهه را به او نداده بود.  دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطه‌اش را در همان روستا ومنطقه تا سطح دیپلم به پایان رساند و از آنجایی که به کارهای الکتریکی و برق علاقه داشت، مهارت خاصی در این زمینه کسب نمود. طوری که اکثر کار دستی‌های مدرسه اش را با وسایل برقی آماده و در این بخش جوایزی را هم کسب کرد. تحصیلات اولیه‌اش را در سال 73-1372 تا مقطع دیپلم علوم انسانی پیش برد و ادامه تحصیل را به وقتی دیگر انداخت و وارد بازار کار شد. 🌺🍃دو سالی نگذشت که وارد خدمت مقدس سربازی شد و در همان سال اول خدمت سربازی ازدواج کرد و حاصل این ازدواج تا زمان شهادت سه فرزند بود. در امتداد خدمت مقدس سربازی، به سربازی دائمی نظام در آمد و در سال 1387 به عضویت پاسداری در سپاه متنعم شد. در سال 1382 در دانشگاه آزاد اسلامی در رشته مدیریت بازرگانی و در عرض 2 سال و نصفی لیسانس گرفت و با توجه به مشغله ای که داشت، برای ارشد ثبت نام و در سال های 93-92 در رشته مدیریت استراتژیک این رشته را به پایان رساند. 🌿هر زمان و مکان مأموریتی بود با جان و دل می پذیرفت و کارش را فقط و فقط برای رضای خدا انجام می داد و در دی ماه 1394 بود که برای اولین بار به ماموریت رزمی حقیقی یعنی پیکار با دشمنان زبون و کافران حربی، دشمنان اسلام و به خصوص شیعه در کشور سوریه رفت. پس از 20 روز مبارزه از ناحیه کتف مجروح شد و برای معالجه و درمان به ایران بازگشت.  🥀🕊 14 فروردین 1395 موعد دوم ماموریتش بود. پس از رزم سنگین 22 روزه در مناطق عملیاتی حلب، خان طومان و دیگر مناطق عملیاتی سوریه مشغول رزم بود که در روز پنجشنبه 1395/2/16 و در عملیات ناجوانمردانه دشمن کافر، در حالی که نیروها در زمان نه صلح و نه جنگ بودن مورد هجوم همه جانبه از جمله حملات انتحاری دشمنان به ظاهر مسلمان احرارالشام ، جیش الفتح ، داعش و... قرار گرفتند که به همراه 14 لاله خونین بال استان همیشه لاله خیز مازندران در منطقه خان طومان به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.روح تمامی شهدا علی الخصوص شهدای مدافع حرم آل البیت (علیه السلام) شاد و در جوار رحمت حضرت حق متنعم باد. 🥀🌷پیکر پاک شهید بعد از ۴ سال دوری به وطن بازگشت. روحشان شاد و راهشان پررهرو باد ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
🔴خاطره از شهید مدافع حرم 💥علاقه خاص به پدر و مادر و خواستن دعا از آنها همیشه می گفت: سعی کنیم که پدر و مادر در آسایش باشند. هر وقت پدرش می خواست یک کار سختی انجام دهد، جلوی کارش را می گرفت و نمی گذاشت کار سخت را خودش انجام دهد یا اگر خودش نبود برایش کارگر می گرفت یا وسیله ای فراهم می کرد تا آن کار برایش آسان شود. هر وقت امتحان داشت یا یک کار مهمی می خواست انجام دهد، زنگ می زد و به پدرش می گفت برام دعا کنید. 🌷دلنوشته شهید با خدا... آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا شود گوشه چشمی به ما کنند خدایا نمی‌دانم چرا مرا از بسیاری از حوادث نجات دادی و مرا در این راه مقدس قرار دادی. خداوندا به خاطر همه موهبت‌ها و حکمت‌هایت سپاسگزارم.
♨️💌♨️💌♨️💌♨️💌 📝✨فرازهایی از وصیت نامه شهید مدافع حرم حسن رجایی فر  🌷 بسم رب الشهدا و الصدیقین  ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون  به نام خدایی که آفریننده عالم هستی است و بر همه موجودی که در این دنیا وجود دارد، سرنوشتی معین کرده است. خدایا سرنوشت هر انسان و رساندن انسان به هر سرنوشتی دست توست و این انکار ناپذیر است و برای من هم سرنوشتی رقم زدی. 🌷 خدایا مرا تا اینجا به خوبی نشان دادی و هرچه گفتم و کاری که می‌کردم ان‌شاءا.. جز رضایت خودت چیز دیگری نبوده. خدایا شبی نبود که به یاد فقرا نباشم. خدایا ایاک نعبد و ایاک نستعین. تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم. سرنوشت من در دست توست ، پس خدایا سرنوشت مرا خوب و با عزت رقم بزن تا در پیشگاه تو و اهل بیت (علیه السلام) شرمنده نباشم.   🌷وصیت من به همه این است که؛  حامی ولایت باشید تا به کشور آسیبی وارد نشود. کاری نکنید به زبان گفته شود، ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند، بلکه با عمل نشان دهید. به زبان گفتن آسان است ولی به عمل دشوار. به عالمان سر بزنید؛ زیرا دیدار با ابرار انسان را به خدا نزدیک می کند. به پدر و مادر نیکی کنید که خوشبختی دنیا و آخرت را برای شما رقم خواهد زد. 🌷 به خواهران عرض می کنم که حجاب را رعایت کنید که حجاب مصونیت است نه محدودیت. به بزرگان احترام بگذارید که دعای بزرگان استجابت خواهد شد. به مزار شهدا سرکشی و فاتحه خوانی کنید. به خانواده‌های شهدا سرکشی کنید؛ چون آنها سرمایه کشور هستند. اخلاق نیکو پیشه گیرید که اخلاق نیک، پسندیده‌ترین رفتار در نزد خداست. به همدیگر کمک و یاری کنید و مشکلات همدیگر را بر طرف کنید. ببخشید تا خداوند ببخشد شما را. بپوشید گناهان دیگران را تا بپوشاند خداوند گناهان شما را. 🌷قرآن بخوانید و تا می توانید آن را سرلوحه زندگی خود قرار دهید.  و در پایان وصیت روی صحبتم با محمد است؛  فرزند عزیزم، محمد آقا من خدا را شاکرم که فرزندی به من داد که به راه راست هدایت و حافظ قرآن شد. همین راه را ادامه بده که قرآن پشتیبان تو خواهد بود. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
📚معرفی کتاب از شهید رجائی فر 《حواله عاشقی》 خاطرات مرد خستگی ناپذیر خان طومان؛ مدافع حرم، شهید حسن رجائی فر ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃 100گل صلوات هدیه میکنیم به نیابت از شهید والامقام " حسن رجایی فر" نذر سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عج و هدیه به محضر چهارده معصوم علیهم السلام 🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃