eitaa logo
به محفل شهدا خوش آمدید
124 دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
5.3هزار ویدیو
2 فایل
شهادت یعنی ... متفاوت به آخر رسیدن وگرنه مرگ پایان همه قصه هاست 🌷 @Ekram_93 «اخْتِمْ لَنَا بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ فِی سَبِیلِک» ♡خدایا سرانجام ما را سعادت و شهادت در راه خودت قرار ده.‏♡
مشاهده در ایتا
دانلود
دانی که چرا ماه رمضان ماه خداست یا آنکه چرا حساب این ماه جداست؟ یا آنکه چرا باب کرم مفتوح است؟ زیرا که تولد حسن عشق خداست ای کوی تو قبله ی مراد ادرکنی ای داد رس روز معاد ادرکنی ای گشته زفرط جود و احسان و عطا مشهور و ملقب به مجتبی ادرکنی 🎊 پیشاپیش میلاد با سعادت امام حسن مجتبی علیه السلام را به شما عزیزان همیشه همراه تبریک عرض میکنم🎊
1.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیکری که تا به امروز به خانه بازنگشته 🔻انتشار به مناسبت ۲۵ اسفندماه سالگرد شهادت آقا مهدی باکری
684.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعر امشب از داداش شهیدم 🕊 التماس دعا
هدایت شده از هر روز با شهدا
باید سلام کرد ، به قنوت‌هایی که تا خدا رسید ...❤️ نماز سفارش یاران آسمانی فرمانده جاویدالاثر لشکر۳۱عاشورا سلام می کنیم به شهید🕊🌹 و به نیابت از ایشان صلواتی هدیه می کنیم به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🌷@shahedan_aref
هدایت شده از بانک عکس دفاع مقدس
روز میلاد کریم اهل‌بیت علیه‌السلام به یاد فرمانده دلاور گردان امام حسن(ع) اردیبهشت ۱۳۴۰ در شهرستان خوراسگان اصفهان متولد شد. به مدت ۴۸ ماه در جبهه‌ها حضور داشت. وی پس از چندماه حضور در جبهه به عنوان ديده‌بان، نيروی پياده و معاون و پس از آن فرمانده گردان بود. در پشت جبهه نيز در خدمات رسانی به رزمندگان مخلصانه فعاليت داشت و كلاس‌ های مذهبی و تفسير قرآن برگزار می‌نمود. او حضور گسترده‌ای در عمليات‌های طريق‌القدس، فتح‌المبين، رمضان، محرم، والفجر و خیبر داشت و سرانجام در آخرین آوردگاه در عملیات بدر با سمت‌ِ فرمانده گردان امام‌حسن (ع) لشکر ۱۴ امام‌حسین (علیه‌السلام) در۲۳ اسفند ۱۳۶۳ پس از رشادت‌های فراوان به فیض شهادت نائل آمد. 💠 @bank_aks
مراسم اولین سالگرد ام الشهید مرحومه بانو الحاجیه خانم باصر (عبدالهیان) ««مادر‌ گرامی سردار رشید اسلام مداح شهید محمد رضا باصر »» زمان : دوشنبه ۲۷ اسفند ساعت ۱۶ الی ۱۸ مکان : مسجد کریمخان _ واقع درخیابان امام (ره) @masjed_ayatolla_hshahidi
📌شهادت شهید مهدی باکری 🔸 شهید مهدی باکری در سال ۱۳۳۳ در شهرستان میاندوآب به دنیا آمد. او از فرماندهان برجسته سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس بود و فرماندهی لشکر ۳۱ عاشورا را بر عهده داشت. شهید باکری پیش از انقلاب از مبارزان علیه رژیم پهلوی بود و پس از پیروزی انقلاب، مسئولیت‌های مهمی مانند دادستان دادگاه انقلاب ارومیه و شهردار ارومیه را بر عهده گرفت. 🔹 با شروع جنگ تحمیلی، شهید باکری به جبهه‌های نبرد اعزام شد و در عملیات‌های مهمی مانند فتح‌المبین، بیت‌المقدس، رمضان، والفجر و خیبر شرکت کرد. 🔸 شهید باکری در طول زندگی خود، الگوی ایثار و فداکاری بود. او با وجود مجروحیت‌های متعدد، هر بار با روحیه‌ای قوی‌تر به جبهه بازمی‌گشت و همواره در خط مقدم نبرد حضور داشت. برادرانش، علی و حمید باکری، نیز در راه انقلاب و دفاع از میهن به شهادت رسیدند. 🔹 امام خمینی (ره) پس از شهادت شهید باکری فرمودند: «خداوند شهید اسلام (مهدی باکری) را رحمت کند.» مقام معظم رهبری نیز او را به عنوان جوانی مومن و صالح ستودند که شایسته شهادت بود. 🔸 شهید باکری در ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ در عملیات بدر، با رمز «یا فاطمه الزهرا (سلام‌الله‌علیها)»، فرماندهی نیروهای اسلام را بر عهده داشت و در نبردی سخت، بر اثر اصابت تیر مستقیم دشمن به شهادت رسید. پیکر او در هنگام انتقال، هدف آرپی‌جی دشمن قرار گرفت و مفقود شد.
🕊🕊🌺💐🌺🕊🕊 عراقی‌ها با اینکه مثلا مسلمان بودند و خبر داشتند که ماه رمضان آمده، اما هیچ تغییری در برنامه غذایی‌مان ندادند. از سحری و افطاری خبری نبود. همان شام و ناهار و صبحانه همیشگی‌مان را داشتیم. صبحانه همان شوربا بود و ناهار هم همان چند قاشق برنج و آب جوش رنگی‌ای که اسمش را خدایی نمی‌شد گذاشت خورش. شام را هم که عراقی‌ها هیچ‌وقت جدی نمی‌گرفتند. مجبور بودیم غذاهایمان را همان‌طوری در آسایشگاه نگه داریم برای سحر و افطار. آش صبح و شام برای افطار و ناهار را برای سحر نگه می‌داشتیم. در گرمای خرماپزان جنوب، ‌ ده دوزاده ساعت نگه داشتن آش در محیط آسایشگاه، مسخره بود. گرما پدر صاحب همه‌چیز را درمی‌آورد. عصر نشده، آش کف می‌کرد و ترش می‌شد. وقت افطار در ظرفش را که برمی‌داشتیم بوی ترشیدگی بدجوری می‌زد زیر بینی‌مان، اما وقتی بعد از پانزده شانزده ساعت گرسنگی چیز دیگری نداشتیم که بخوریم، مجبور بودیم به روی خودمان نیاوریم چه بلایی سر آش آمده! گرما بیداد می‌کرد. اردوگاه عنبر در استان الانبار قرار داشت؛ یکی از جنوبی‌ و کویری‌ترین استان‌های عراق که هم‌مرز با اردن و عربستان بود. آب و هوای گرم و خشکش چیز استثنائی‌ای بود. به هر مصیبتی که می‌شد گرسنگی روزهای بلند و کش‌دار تیرماه را تحمل می‌کردیم، اما تشنگی بیچاره‌مان کرده بود. صبح تا شب، چشم به میخ «حبّانه» آسایشگاه داشتیم. برای افطار و دو لیوان آب خنک از حبّانه که سهم هر کدام‌مان بود، له‌له می‌زدیم. 🕊 💐🕊
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 در ماه مبارک رمضان متولد شد، در ماه مبارک رمضان برای فراگیری دروس حوزوی عزیمت کرد. در ماه مبارک رمضان عازم جبهه شد. در عملیات رمضان و مفقودالاثر شد . در ماه مبارک رمضان مطهرش به زادگاهش بازگشت . در عملیات رمضان مفقود شد و پیکرش بعد از 14 سال شناسایی و به زادگاهش منتقل شد. مادر بزرگوارش یک ماه قبل از پیدا شدن پیکر مطهر ، خواب می‌بیند که آمده و یک لباس گونی مانند تنش کرده است. ظاهراً اسیری بوده که آزاده شده و می‌گوید: همینطور که آمد سر روی زانوهای من گذاشت، او را بغل کردم و شروع کردم گریه کنم ، گفت : مادر گریه نکن من بحمدالله از بند صدام آزاد شدم . 🌴 🕊🌹
🥀💐🕊🌺🕊🌴🥀 خاطرات دفاع مقدس رزمندگان اسلام دفاع مقدس حرمت روزه داری تحرک بسیار بالا باعث تشنگی می‌شد اما با دیدن برخی رزمندگان مجروح که به بیمارستان منتقل می‌شدند روحیه‌مان تغییر می‌کرد و آستانه تحمل کادر امدادی در روزه‌داری افزایش می‌یافت چرا که می‌دیدیم برخی رزمندگان و مجروحان که روزه بر آن‌ها واجب نبود حرمت روزه‌داری را حفظ می‌کردند تا آنجا که حتی ما به اجبار دارو و غذا به آن‌ها می‌دادیم. خانم تاجری نیا از بانوان امدادگر و رزمنده دوران دفاع مقدس یاد باد آن روزگان یاد باد شادی روح و و سلامتی و شفای 🌴 💐🌹