📚نام برخی کتاب های شهید اقبالی دوگاهه:
✔️زندگینامه شهید سرلشکر خلبان سیدعلی اقبالی دوگاهه
✔️شهریار پرواز
✔️پرواز دو گاهه
✔️شکوه پرواز
🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج
✨خاطره ای از یک هموطن😭
ی مدتی مشکل مالی برامون پیش اومده بود وام وبدهی داشتیم به همسرم که تو یک شرکت کار میکنه بهشون حقوق نداده بودند...
دیروز بعد از نماز ظهر وعصر صلوات و زیارت مربوط به شهید سید علی اقبالی را انجام دادم وبا دلی شکسته به این عزیز بزرگوار متوسل شدم یک ساعت بعدش ۴ میلیون به حساب همسرم واریز شد... خدایا شکرت
ی مقدار از بدهیا پرداخت شد
شب هنگام که بیکارتر شدم رفتم گوشیم برداشتم که زندگی نامه ی این شهید بزرگوار را مطالعه کنم باورم نمیشد خدایا انقدر شرمنده شدم کههر سطری ازاین متن و میخوندم شرمنده تر میشدم وبا خودم زمزمه میکردم الهی بمیرم الهی بمیرم واقعا متاثر شدم خدایا تورا به حق این شب های حسینی ما را در این دنیای فانی از عنایات شهیدان ودر اخرت از شفاعت شهیدان محروم مگردان
الهی امین🤲🤲🤲
🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج
❤️#مثل_شهدا_زندگی_کنیم
یه بار اومد پیشم گفت:
مجید جایی رو سراغ نداری روزای تعطیل بایستم کار کنم ؟
گفتم اتفاقا این قنادی که کار میکنم نیرو میخواد .
نپرسید حقوقش چقده،بیمه میکنه یا نه یا حتی ساعت کاریش به چه شکله؛
اولین سوالش این بود :سرِ ظهر میزاره برم نماز اول وقت بخونم؟
شهید محسن حججی
•┈••✾🥀🥀🏴🥀🥀✾••┈•
💠 @Norolhoda_Info
[🌸🌱]
دکتر سیّد مظفر ربیعی، در تاریخ 27 تیر ماه سال 1330 در شهرستان بابلسر استان مازندران به دنیا آمد. دکتر ربیعی متخصص بیهوشی و رئیس سابق دانشگاه علوم پزشکی بابل بود که پس از 30 سال خدمت صادقانه بازنشسته شده بود ولی از هیچ تلاشی در خدمترسانی به هموطنان دریغ نکرد. وی در بیمارستان صحرایی مریوان در دوران جنگ تحمیلی جانباز شیمیایی شد.
شهید ربیعی در اسفند 1398 با توجه به شیوع کرونا برای کمک به رفع کمبودهای بیمارستانی و تهیه اکسیژن، ماسک و تجهیزات اقدام نمود که به دلیل رفتوآمد به بیمارستانها به کرونا مبتلا شد
در تاریخ 1 فروردین ماه 1399 فصل آخر زندگی دکتر ربیعی به پایان رسید و به جمع شهدای مدافعان سلامت اضافه شد و پازل عاشقانههایش تکمیل شد.🕊
#شهیدسیدمظفرربیعی🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
「﷽」
بابک می گفت:
نگران من نباشید من اونجا برم بی مادر
نمی مونم کـــه، میرم پیش مـــادر اصلی
همه مون حضرت زینب(س).....🥺💔
#شهیدبابکنوری/#سالروزشهادت"قمری"
#خاطراتشهدا📚
محمدعلی وصیت کرده بود: "وقتی پیکرش را
برای طواف به حرم می برند مدت بیشتری پای
ضریح نگه دارند".🕌
به خدام که گفتیم قبول نکردند و گفتند: حـــرم
شلوغه و پیکر ایشون همانطور که با بقیه شهدا
وارد می شه همراه بقیه هم خارج می شه.
آن روز حدود سی تا چهل شهید را کنار ضـــریح
قرار داده بودند. مراسم نوحه خوانی هم بـرگزار
شد و بعد شهدا رو طواف دادند.اما وقتی نـوبت
محمدعلی شد متوجه ریختن قطره های خون از
پایین پیکر شدیم و خدام را خبر کردیم. به خاطر
اینکه آب خون روی فرش ها می ریخت از تـکون
دادن پیکر خودداری کــردند، حدود بیست و پنج
دقیقه طول کشید تا پیکر را توی دو لایه پلاستیکی
قرار دادند و دیگه خونی ازش نریخت🥲
به خاطر اتفاقی که افتاد، محمدعلی نیم ساعت
بیشتر از بقیه کنار ضریح بود. و به خواسته اش
که توی وصیت نامه اش گفته بود رسید🌱.
#شهیدمحمدعلینیکنامی🥀
#شهادتامامرضا🖤
‴🌿🕊‴
اینـان ؛
لشڪریانِغایبعاشورایند !
کہخـداخواسٺ
کمےدیرتربہڪربلابرسند . .
ٺاسپرِبلاۍزینـبباشنـد⛓♥️
#شهیدبابکنوری••
#شهادتتمبارکبرادر🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°~💛🌼~°
شهیداحمد مشلب عاشق امام رضا(ع) بود
و تنها یک بار توانسته بود به حرم رضوی
مشرف شود، اما علاقه بسیارش به
امام رضا(ع) باعث شد تا نام جهادی
《غریب طوس》را در جمع مدافعان حرم
برای خود برگزیند.
#شهیداحمدمشلب🌱
#خاطراتشهدا📚
🔴امام رضا(ع) محمد را طلبید
محمد از بچگي علاقه شديدي به آقا داشت. هر موقع مي خواست كاري بكنه كه ما دوست نداشتيم انجام بده و منعش مي كرديم، ما را به امام رضا(ع) قسم مي داد و ما هم مات و مبهوت نگاهش مي كرديم. هر روز كه مي خواست مدرسه برود، همراهش مهري بود كه پشتش عكس امام رضا(ع) درج شده بود، آن هم توي خفقان قبل از انقلاب. بچه ها مي گفتند: موقع نماز كه همه مي رفتند توي حياط مدرسه، محمد مهرش را درمي آورد و نماز مي خواند. پدر شهيد : يك روز كه محمد آمده بود براي مرخصي، گفت: بابا خيلي دلم مي خواد برم مشهد، پابوسي آقا امام رضا(ع). گفتم: خُب، بابا چند روز ديرتر برو جبهه، برو مشهد زيارت آقا. گفت: همه بچه ها تو جبهه دلشون مي خواد برن زيارت امام رضا(ع) و نمي تونن برن. من هم مثل اون ها. از طرفي ديگه دفاع از كشور واجب تره. آقا هم بيشتر راضي است. و مشهد نرفت. رفت سنندج و حدود يك ماه بعد شهيد شد. روزي كه محمد به شهادت رسيد، مادر شهيد خيلي بي تابي مي كرد. عجيب بي قرار بود. انگار يه چيزهايي رو مي دونست. وقتي در منزل را زدند، مادر شهيد در را باز كرد و من هم بعد از او آمدم دم در. بچه هاي سپاه بودند. از حالاتشون و طرز صحبت كردنشون و بغضشون فهميدم قضيه چيه. ديگه نفهميدم چي شد.
به ما گفتند: بياين توي معراج شهدا و جنازه شهيدتان را تحويل بگيرين. وقتي رفتيم، ديديم جنازه اون نيست. تحقيق كردند، گفتند جنازه شهدا را اشتباهي بردند مشهد براي تشييع. وصيت نامه محمد را كه خونديم، نوشته بود: پدرم و مادرم، اگر براي تان ممكن است مرا كنار امام رضا(ع) دفن كنيد. ما هم حسب علاقه و وصيت محمد، گفتيم همان مشهد كنار مرادش امام رضا(ع) به خاك بسپاريمش. از آن موقع هم ما از كرمانشاه آمديم مشهد، كنار محمد❤️
السلامعلیڪیاعلےابنموسیالرضا✋
#شهیدمحمدمردانی🕊
〔🌸🌱〕
•
•
احتمالاً زمستان سال 68 بود كہ در تالار انديشہ فيلمـے را نمايش دادند كہ اجازه اكران از وزارت ارشاد نگرفتہ بود ! سالن پر بود از هنرمندان، فيلمسازان، نويسندگان و ... در جايـے از فيلم آگاهانہ يا ناآگاهانہ ، داشت بہ حضرت زهرا سلاماللهعليها بـے ادبـے ميشد ! من اين را فهميدم ، لابد ديگران هم همينطور ، ولـے همہ لال شديم و دم بر نياورديم ، با جهان بينـے روشنفكرے خودمان قضيہ را حل كرديم ، طرف هنرمند بزرگـے است و حتما منظورے دارد و انتقادے است بر فرهنگ مردم ! اما يك نفر نتوانست ساكت بنشيند و داد زد ، خدا لعنتت كند ! چرا دارے توهين ميکنـے ؟! همه سرها به سويش برگشت ! در رديفهاے وسط آقايـے بود چهل و چند سالہ با سيمايـے بسيار جذاب و نورانـے ، كلاهـے مشكـے بر سرش بود و اوركتـے سبز بر تنش ! از بغل دستـےام (سعيد رنجبر) پرسيدم : آقا را میشناسـے ؟ گفت : سيد مرتضـے آوينـے است !#خاطراتشهدا🪴 #شهیدسیدمرتضیآوینی✨
هدایت شده از سربازان گمنام
🔺 آرمان علیوردی - روحالله عجمیان - سلمان امیراحمدی - دانیال رضازاده - حسین زینالزاده - رسول دوستمحمدی - فرید کرمپور - حسین تقیپور - حمید پورنوروز - پوریا احمدی - اسماعیل چراغی - تورج اردلان - حسن براتی - غلامرضا بامدی - نورالدین جنگجو - هادی عرفانینیا - حسین یوسفی - محمد ولیکیاسی - حسنعلی پورعیسی - علیرضا سرایداران - آرشام سرایداران - علی اصغر لریگویینی - مجتبی ندیمی - احسان مرادی - امید خوب - هوشنگ خوب - فریدالدین معصومی - محمد رضا کشاورز - بهادر آزادی - محمد زارع مویدی - رضا زارع مویدی - مجید یوسفی - عباس خالقی - مهدی لطفی - امیر کمندی - محسن حمیدی - مهدی زاهد لویی - محمد - حسین کریمی - مهدی اثنی عشری - رحیم سحابی - رضا آذرتبار - علی نظری - مسلم جاویدی مهر - علی اصغر قورت بیگلو - یزدان قجری - رضا الماسی - حمزه علی نژاد - مجتبی امیری - محسن رضایی - علی نظری - محمد حسین سروری راد - عباس فاطمیه - امیررضا اولادی - حسین اوجاقی - داوود عبداللهی - مرتضی غلامیان - وجیه الله آذرنگ - مهدی لطفی پور - سعید برهان زهی - سیدحمیدرضا هاشمی - محمد امین عارف - محمد امین آبدرشکر - علی بیک وارازی - ناصر براهویی - محمد فلاح - حسن مختارزاده - هادی چاکسری - علی فاضلی - رضا خانی چگنی - رسول حسینی - نادر بیرامی - سجاد شهرکی - محمد عباسی - مهدی ملاشاهی - جواد کیخا جهانتیغی
🔹برای شادی روحِ مطهر همهی این شهدای امنیت که در طی یکسالِ گذشته و در پی شورشِ وحوشِ #زن_زندگی_آزادی به فیض شهادت رسیدند، صلواتی بفرستید.
✍سیدامیرحسین هاشمی
☫به جمع سربازان گمنام بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/3617980416C11748e2114
💥برادران و خواهران!
اگر میخواهید دنیا و آخرتتان تضمین شود و از مصائب آخرالزمان در امان باشید و دینتان حفظ بماند و عاقبت به خیر شوید، بصیرتتان را افزایش دهید، اطاعت از ولایت مطلقه فقیه را بر خود واجب بدانید و اگر میخواهید در این دوران پر آشوب گمراه نشوید، گوشتان به سخنان ولایت مطلقه فقیه و چشمتان به اعمال این بزرگوار و تمام وجودتان صرف عمل به خواستهها و اوامر ایشان باشد!
✍فرازی از وصیتنامه
شهید مدافع حرم🕊🌹
#محمود_رادمهر
🌷@shahedan_aref
نمازهایت را عاشـقانـه بخوان.
حتی اگـر خستـه ای یا حـوصله نداری،
قبلش فکر کـن چـرا داری نمـاز میخوانی
و با چـه کسی قـرارِ ملاقات داری.
آن وقت کم کم لذت میبری
از کلماتی که در تمـامِ عمـر
داری تـکرارشـان می کنی.
تکـرار هیـچ چیز جز نمـاز
در ایـن دنیـا قـشنگ نیست...
شهید#مصطفی_چمران🕊🌹
🌷@shahedan_aref
🥀 میگفت: اگر انسان سرش را به سمت آسمان بالا بیاورد و کارهایش را فقط برای رضای خدا، انجام دهد، مطمئن باشید زندگی اش عوض میشود و تازه معنای زندگی کردن را میفهمد...
شهید#ابراهیم_هادی🕊🌹
🌷@shahedan_aref
🔸خیلی به پاک بودن و حلال بودن متعلقاتش اهمیت میداد. از مهمترین ویژگیهای اخلاقیاش چشم پاکیاش بود. گاهی اوقات من و مادرم تو خیابان از کنارش رد میشدیم و اصلاً متوجه ما نمیشد.
برای ازدواج یکی از مشاورهای اصلیاش بودم. به اخلاق هم آشنا بودیم و ملاکهای هم را میشناختیم. خیلی به حجاب اهمیت میداد، به نجابت و اخلاق هم همینطور.
شهید مدافع حرم🕊🌹
#حمید_اسداللهی
🔴@sarbazanzeynab🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خاطرات_شهدا
خیلی داشت ازش خون میرفت، یهو به رفیقش گفت: بلندم کن بشينم..
رفیقش گفت: واسه چی؟ تو حالت خوب نیست سجاد!
گفت: اربابم اومده میخوام بهش سلام بدم❤️
و بعد از چند دقیقه، شهید شد :)
شهید سجاد عفتی
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷_بصیرت و پختگی کلام
شهید 14 ساله
#شهید_مهرداد_عزیز_الهی...🌷🕊
بسیار شنیدنی حتما ببینید
قبلناً دیدید بازم ببنید
فوق العادست... 👌
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
یکی از آشنایان خوابِ شهیـد احمد پلارک رو دید.
وقتی ازش تقاضای شفاعت کرد،شهید پلارک بهش گفت: من نمیتونم شما رو شفاعت کنم...فقط وقتی میتونم شما رو شفاعت کنم که نماز بخوانید و به آن توجه کنید،همچنین زبانتان را نگه دارید در غیر این صورت هیچکاری از من بر نمیاد...
#شهید_سید_احمد_پلارک
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#غسل_شهادت_نکن_سرما_میخوری!!
🌷در سال ۱۳۶۵ من و عمو سلطان در عملیاتی با هم شرکت داشتیم. یک شب را در موضع انتظار ماندیم. هوا خیلی سرد بوده و عمو سلطان با آب سرد، غسل شهادت انجام داد. با خنده و شوخی به او گفتیم: «تو شهید نمیشوی، با آب سرد غسل نکن؛ سرما میخوری و نمیتوانی دفاع کنی.» در طول مسیر از موضع انتظار تا خط مقدم، شهید مدام به شهادت فکر میکرد و میگفت: اگر شهید نشدم دلم میخواهد یک جایی دور از همهی مردم و تعلقات مادی زندگی کنم.
🌷به خط مقدم که رسیدیم، در داخل چند سنگر که کاملاً در تیررس عراقیها بود. مستقر شديم. لحظاتی گذشته بود که متوجه شدم عمو سلطان از سنگرش خارج و به سمت سنگر ما میآمد و در بین راه پیکر شهیدی که قد و قوارهای مثل من داشت و صورتش بر اثر اصابت گلوله از بین رفته بود را در آغوش گرفت و شروع به صحبت با آن شهید کرده و اشک میریخت. من سریعاً خود را به او رساندم؛ که با دیدن من، همدیگر را به آغوش کشیدیم. عمو سلطان همانجا به من گفت: «اگر من زودتر شهید شدم و تو سالم بودی، پیکر مرا به عقب ببر و به خانوادهام برسان.»
🌷با هم به سنگر رفتیم. آتش دشمن خیلی شدید شد و من که آر.پی.جیزن بودم، بلند شدم تا به طرف دشمن شلیک کنم؛ که همزمان با بلند شدن من، تیر دشمن به من اصابت کرد و به داخل سنگر افتادم. عمو سلطان سریعاً چفیهای را روی زخم من بست؛ و به همراه دیگر مجروحین به عقب منتقل شدم. چند روز بعد، برادرم و شهید غلامحسن میرحسینی به عیادت من و جانباز اسفندیار میر، که در تخت کنار من بود آمدند. آنجا بود که از شهادت عمو سلطان با خبر شدم.
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز سلطانعلی آشوغ و شهید معزز غلامحسن میرحسینی
#راوی: رزمنده دلاور علیرضا جامی
📚 کتاب "عمو سلطان"
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
بعد از شھادت علی خوابشرو دیدم
بهم گفت:
« اگہ مےدونستم این دنیا به خاطر صلوات
این همہ ثواب و پاداش میدن،
حالا حالاها آرزوۍ شھادت نمےکردم!
میموندم توۍ دنیا و صلواټ می فرستادم.. »
#شهید_علی_موحد_دوست
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄