💐🌴🌺🍀🌺🌴💐
#عاشقانه_ها
#همسرانه
#زندگی_به_سبک_شهدا
#همسر_سردار_شهید
#حاج_ابراهیم_همت
وقتي به #خانه مي آمد ، من ديگر #حق نداشتم #كار كنم .
بچه را #عوض مي كرد ، #شير برايش درست مي كرد . #سفره را #مي_انداخت و #جمع مي كرد ، پا به پاي من مي نشست ، #لباس_ها را #مي_شست ، #پهن مي كرد ، #خشك مي كرد و #جمع مي كرد .
آن قدر #محبت به پاي #زندگي مي ريخت كه هميشه به او مي گفتم : درسته كه كم مي آيي #خانه ؛ ولي من تا #محبت_هاي تو را #جمع كنم ، براي يك ماه ديگر #وقت دارم .
نگاهم مي كرد و مي گفت : تو بيش تر از اين ها به گردن من #حق داري .
يك بار هم گفت : من زودتر از #جنگ تمام مي شوم و گرنه ، بعد از جنگ به تو #نشان مي دادم تمام اين روزها را چه طور #جبران مي کردم .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌺💐🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهیدانه #روایتگری
✅شهادت پایان کار نیست آغاز است...
سیدشهیدان اهل قلم ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج #انتخاب_ملت
#یمن #ما_متحدیم #طوفان_الاقصی
#شهیدانه #دفاع_مقدس
علمدار لشکر سیدالشهدا
سردارشهید #یدالله_کلهر
🔹شهید سردار حاج یدالله کلهر در ۱۳۶۱ خورشیدی یک دوره فشرده تخریب و مربیگری را در پادگان امام حسین(ع) گذراند و در اردیبهشت ۱۳۶۳ خورشیدی به سوریه و لبنان رفت و جبهههای مختلف لبنان از جمله بلندیهای جولان را بازدید کرد و مجدداً به جبهه های جنگ اعزام شد و در عملیات «والفجر ۸» بهعنوان فرمانده به ایفای نقش پرداخت که در این عملیات بهسختی مجروح و حدود یک سال در بیمارستان بستری شد اما هنوز بهبود نیافته بود که به جبهه بازگشت و در عملیات «کربلای ۴» و «کربلای ۵» شرکت کرد.
🔹این سخن مقام معظم رهبری در دیدار با جمعی بود که شهید کلهر هم جز آنها بود. حاج علی فضلی فرمانده لشکر ۱۰ سیدالشهدا در سالهای دفاع مقدس میگوید: "شهید کلهر در عملیات والفجر ۸ دستش مجروح و عصبش قطع شد، ضمن اینکه یکی از کلیههایش را هم از دست میدهد. مقام معظم رهبری که آن روزها رئیس جمهور بودند، به وی میگویند: حاج یدالله ما چطور است؟ حاج یدالله که نمیخواست از احوالش و دردهایش کسی با خبر باشد نگاهی به اطراف کرد و زمانی که متوجه شد بقیه حواسشان هست با زیرکی گفت: الحمدلله! با آن کنار آمدهام!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج #انتخاب_ملت
#یمن
#ما_متحدیم #طوفان_الاقصی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچهها قرآن بذارید جیبتون؛ نگفتم توی موبایلتون! اذیت شدی قرآن بخون، خسته شدی قرآن بخون...
#حاج_حسین_یکتا
🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
❣️هر روز همراه با یک رفیق شهید 💔
🌱در مشكلات است كه انسانها آزمایش میشوند. صبر پیشه كنید كه دنیا فانی است و ما معتقد به معاد هستیم.
هر چه كه میكشیم و هر چه كه بر سرمان میآید از نافرمانی خداست و همه ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد.
#شهید_حسین_خرازی🌷
#امام_زمان
#سرباز_مهدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹کرانه ی بی نهایت ( با صدای شهید مرتضی آوینی )
#امام_زمان
#سرباز_مهدی
مِّنَ ٱلمُؤمِنِينَ رِجَالٞ صَدَقُواْ مَا عَٰهَدُواْ ٱللَّهَ عَلَيهِۖ فَمِنهُم مَّن قَضَىٰ نَحبَهُۥ وَمِنهُم مَّن يَنتَظِرُۖ وَمَا بَدَّلُواْ تَبدِيلٗا
هم اکنون متوجه شدم حاج علی آقازاده از شهدای امروز حمله تروریست های صهیونیست به دمشق سوریه هستند..
شهید آقازاده برادر شهید عباس آقازاده از شهدای دفاع مقدس و همچنین برادر مدافع حرم اهل بیت علیهم السلام ابوالفضل آقازاده که در منطقه حلب سوریه به شدت بیمار شد و بعد از حدود یک سال تحمل بیماری در شهر مقدس قم به برادر شهیدش ملحق شد هستند...
سلام و رحمت خدای عزیز نثار روح بلندش..
صمیمانه به پدر و مادر این شهیدان عزیز که به معنای واقعی کلمه کوه صبر و استقامت و بصیرت هستند تبریک و تسلیت عرض مینمایم.. 🌹🙏
#شهیدان_آقازاده
#مدیون_شهداییم
@Parvaanehaayevesaal 🌸🍃
پدر و مادر محترم شهیدان آقازاده❤️
ان شاالله خدای عزیز صبرتون بده..
@Parvaanehaayevesaal 🌸🍃
هدایت شده از بانک عکس دفاع مقدس
هم خودشان خاکی بودند
هم لباس هایشان!
کافی بود باران🌧 ببارد
تا عطرشان در سنگرها بپیچد ...
#زمستان۱۳۶۶
#قهرمانان_وطن
#عملیات_بیتالمقدس۲
💠 @bank_aks
هدایت شده از بانک عکس دفاع مقدس
شرط است
آبِ وضو مطلق باشد ؛
اما این آب، مضاف شده است
به اکسیرِ عاشقی ....
#برف
#زمستان
#نماز_اول_وقت
#سفارش_یاران_آسمانی
💠 @bank_aks
هدایت شده از بانک عکس دفاع مقدس
#رفاقت
بار سنگینی ست..!
کسی بر دوش میگیرد
که یک دنیا وفا و مرام دارد
به سلامتی رفقای بامرام
l📲 دفاع مقدس
https://eitaa.com/bank_aks
هدایت شده از بسیجیان بصیرت (سپاه ناحیه ویژه تبریز)
"این خانواده در بهشت هستند"
به یاد یک خانواده باصفای پایین شهری
"خانواده شهیدان دستواره🌷🌹🌷
هدایت شده از بسیجیان بصیرت (سپاه ناحیه ویژه تبریز)
📷 عکسی که در چنین روزهایی به ثبت رسید:. ۱ بهمن ۱۳۶۶
🔰ماجرای این عکس چیست؟👆
زمستان سال شصت وشش عملیاتی به نام بیت المقدس دو در منطقه غرب کشور(کردستان) صورت می گیرد.
در ساعات ابتدایی بامداد اول بهمن طی درگیری هایی در منطقه کوهستانی ماووت عراق و در جنگ روبرو توسط تیر بار عراقی در تاریکی شب این دو شهید بزرگوار به شهادت میرسند
همرزمان این شهدا این عزیزان رو زیر برف پنهان میکنند وبه عقب برمیگردند اما آقا عطا و چند نفر دیگه میمونند تا حتما دوستانشونو برگردونن.
روزها به خاطر داشتن دید توسط دشمن حرکتی نداشتن و در تاریکی شب و در اون برف وسرما و کوهستان، شهدا رو روی دوششون حمل میکردن.
سه شبانه روز طول میکشه تا به نیروهای خودی برسند و پیکرها رو تحویل بدن. که اونجا این عکس و چندتا عکس دیگه بیادگار می مونه
سمت راست:
شهید حجت مقدم🌷
وسط: آقا عطا
سمت چپ:
شهید مالک اوزم چلویی🌷
شهادت: ۱۳۶۶/۱۱/۱
عملیات بیت المقدس۲
⚪️ دوران جنگ تحمیلی
هدیه بروح تمامی شهدای کربلای ۵ و بیت المقدس ۲ صلوات
🇮🇷به جمع #جانبازان_انقلاب_اسلامی بپیوندید:
🆔 👉 eitaa.com/joinchat/684196045C479c340905
هدایت شده از کانال تبیین و روشنگری
☝️یک رأیِ من چه فایده ای دارد؟!
#تبیین و #روشنگری | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/550830581C3bbb082e49
هدایت شده از بهشت ایران
گفت جناب سرهنگ! من یک لیسانسه بودم، ولی افتخار می کنم که این جا تلفنچی دفتر تیمسار بودم.
گفتم: «چطور؟»
گفت: «من توی این مدت سه چیز از تیمسار یاد گرفتم؛ کم بخورم، کم بخوابم، زیاد عبادت کنم».
راست میگفت. صیاد کم میخورد و کم میخوابید و زیاد عبادت میکرد.
سه ماه رجب و شعبان و رمضان هر روز روزه بود. ماههای دیگر هم دوشنبهها و پنجشنبهها.
وقتی هم روزه نبود و میخواست ناهار بخورد ناهارش چی بود؟ یک تکه نان بربری با مقداری کاهو، با یک لیوان شیر.
اگر خودش مهمان داشت، یا توی جمعی بود، مثل دیگران ناهار میخورد، وگرنه غذایش معمولاً همین بود.
از کتاب "خدا میخواست زنده بمانی"
شهید #علی_صیاد_شیرازی
بهشت ایران🌷
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
هدایت شده از بهشت ایران
من آمادهام و هیچ کاری ندارم
حاج احمد کاظمی میگفت:
راه افتادیم برویم برای قرارگاه، من جیپ را میراندم و ایشان بغل دست من نشسته بود، آمد نزدیکتر شد، دستش را گذاشت روی شانهام و گفت: «برادر احمد، من آمادهام و هیچ کاری ندارم همین دو سه روزه شهید میشوم».
از این روشنتر و واضحتر؟ و همین هم شد. در اوج پیروزی عملیات و در موقعی که سختیها پشتسر گذاشته شده بود و عملیات رو به اتمام بود یک گلوله زدند و همان یک گلوله فلسفه شهادت شهید خرازی شد.
از کتاب "پرواز آخر"
روایت شهید #احمد_کاظمی
از شهید #حسین_خرازی
بهشت ایران🌷
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
هدایت شده از بهشت ایران
به اين طرف و آن طرف ننگــريد.
فقط نگاه ڪنيد به نائــب امـــام زمانتــان
تا فــريب نخـــوريد.
در گــرداب غيبــتها و تهمــتها نيفتيد.
خدا گــواه است ڪه اين بدگوييها ايمــان را ميخـورد
و انســان را از روحــانيت اخــراج میڪند.
لذت مناجات با خدا را از بيـن میبــرد.
#شهید_عبدالله_میثمی
بهشت ایران🌷
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
عروس بدون گناه....
#حتمـا_بخونیـد☺️☺️
داستان ازدواج شهید مدافع حرم مرتضی زارع
💍عروسی بدون گناه ...
🌷ازدواج به سبک شهدا
زیباترین عروسی با دعوت اهل بیت و حضور ۲ شهید مدافع حرم در شب میلاد امام حسین (ع) ...💕
↩️جملاتی تکان دهنده از همسر شهید مرتضی زارع
💝من و همسرم قصد داشتیم تا آغاز زندگیمان را در شب میلاد بهترین سرور کائنات حضرت سیدالشهداء علیه السلام آغاز کنیم.
✍دعوتنامه را خودمان نوشتیم. آقا مرتضی با اشتیاق تمام اصرار داشت تاریخ عروسیمان شب میلاد امام حسین (ع) باشد و روز پاسدار اشتیاقش را دوچندان می کرد.
💌کارت های عروسی را که توزیع می کردیم، جای برخی میهمانان را خالی دیدیم، شروع به نوشتن دعوتنامه کردیم برای امام علی علیه السلام، امام حسین (ع)، حضرت ابوالفضل (ع)، امام جواد، امام موسی کاظم، امام هادی و امام حسن عسگری علیهم السلام و دعوتنامه ها را به عموی آقا مرتضی که راهی کربلا بودند دادیم تا در حرم این بزرگواران بیندازند و برای حضرت مهدی (عج) هم نامه ای مخصوص نوشتیم.😍
🙏از چهارده معصوم عاجزانه درخواست کردیم که در عروسی ما شرکت کنند و برای این که دعوت ما را قبول کنند دعای توسل خواندیم.
😇چند شب قبل عروسی خواب دیدم که من با لباس عروس و آقا مرتضی با لباس دامادی در حرم امام حسین (ع) هستیم و برایمان جشن گرفته اند، یک دفعه به ما گفتند که شما همیشه همسایه ما بودید و یک عمر همسایه ما خواهید ماند.❤️
خواب عجیبی بود برای آقا مرتضی که تعریف کردم بسیار خوشحال شد و گفت: خوشا به حال شما؛ من می دانم که شما شهید می شوید، من به او گفتم اما به نظرم شما شهید می شوی چون مدت کوتاهی در خوابم بودید.
👰عروسیمان رنگ و بوی خاصی داشت، مسئول تالار به آقا مرتضی گفت: عروسی مذهبی در این تالار زیاد برگزار شده اما عروسی شما خیلی متفاوت بود.
📜برگه هایی را که در آن احادیث و جملات بزرگان نوشته بودیم، بین مهمان ها توزیع کردیم و جالب آن که عده ای به ما گفتند آن جملات، راه زندگیمان را عوض کرد! برای ما خیلی جالب بود که تاثیر یک کلام معصوم در مکانی به نام تالار عروسی، شاید تاثیرگذارتر باشد تا روی منبر…
عروسیمان متفاوت بود و شاید به خاطر حضور دو شهید بزرگوار شهیدسجادمرادی و
شهیدمرتضی زارع
در این جشن بود…🎊
آقا مرتضی همیشه می گفت: ازدواجم را مدیون حضرت زهرا (س) هستم و برای همیشه مدیون حضرت هستم.
😅شاید خنده دار باشد اما احتمالا ما اولین عروس و دامادی بودیم که قبل از آن که مهمانان به تالار بیایند ما آن جا حضور داشتیم، دلمان نمی خواست مهمانان را معطل کنیم. با گل زدن به ماشین عروس، مخالف بودیم و آن را خرج اضافه می دانستیم البته یکی از همسایه ها به اصرار دوستان چند شاخه گل به ماشین عروسمان زد.
🚗در راه آرایشگاه به تالار، زندگیمان را با شنیدن کلام وحی آغاز کردیم. یادم می آید چون نزدیک اذان مغرب بود، آقا مرتضی آن قدر با سرعت رانندگی می کرد که فیلمبردار به او تذکر داد. در ماشین به من می گفت: نماز اول وقت مهم تر است تا فیلمبرداری! و وقتی وارد تالار شدیم آقا مرتضی به مهمانان گفت:
برای تعجیل در فرج حضرت صلوات بفرستید.🌹
🌧آن شب باران شدید می بارید عده ای گفتند ته دیگ خوردن های زیادی کار دستتان داد اما من مطمئن بودم که خداوند با بارش باران رحمتش به من یادآوری می کرد که همسرت سرسبد نعمت هایی است که من از روی رحمت به تو عطا کرده ام؛ چرا که صدای رحمت خدا مانند صدای پای پروانه روی گل ها بی صداست…
😌حدود دویست غذای اضافه، تاوان عروسی مذهبی گرفتنمان بود😐
عده ای نیامدند و اظهار کردند چگونگی عروسی شما قابل پیش بینی است! صبح فردای عروسی آقا مرتضی غذاهای باقیمانده را بسته بندی کرد و به خیریه داد، همان شد خیر و برکت در زندگیمان…
همسر عزیزم،❤️ خوشا به حالت! من با تمام ظلماتم روی زمین ماندم و تو در بهشت، در جوار امام حسین (ع) با تمام برکاتش…🌺🍃
پس بیراه نیست که لحظه جان دادن، نام مبارکش را بر زبان جاری کردی… برای همسفر جا مانده ات دعا کن😔
#ازدواج_به_سبک_شهدا
هدایت شده از هر روز با شهدا
مذهبی ها عاشقترند ...
وقتی به خانه می رسید، گویی جنگ را می گذاشت پشت در و می آمد تو. دیگر یک رزمنده نبود. یک همسر خوب بود برای من و یک پدر خوب برای مهدی با هم خیلی مهربان بودیم و علاقه ای قلبی به هم داشتیم. اغلب اوقات که می رسید خانه، خسته بود و درب و داغان. چرا که مستقیم....از کوران عملیات و به خاک و خون غلتیدن بهترین یاران خود باز می گشت. با این حال سعی می کرد به بهترین شکل وظیفه سرپرستی اش را نسبت به خانه صورت دهد. به محض ورود می پرسید؛ کم و کسری چی دارید؛ مریض که نیستید؛ چیزی نمی خواهید؟ بعد آستین بالا می زد و پا به پای من درآشپزخانه کار می کرد..ظرف می شست. حتی لباسهایش را نمی گذاشت من بشویم. میگفت لباسهای کثیفم خیلی سنگین است؛ نمی توانی چنگ بزنی. گاهی فرصت شستن نداشت. زود بر می گشت. با این حال موقع رفتن مرا مدیون می کرد که دست به لباسها نزنم. در کمترین فرصتی که به دست می آورد، ما را می برد گردش.
شهید#محمدرضا_دستواره🕊🌹
🌷@shahedan_aref
هدایت شده از هر روز با شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽#شهادت مرگ تاجرانه است مقام معظم رهبری (حفظه الله)
🌷@shahedan_aref
گاهی وقتا به شوخی میگفت: درجه برای آبگرمکنه!!
به درجه اعتقادی نداشت
و دنبالش هم نمیرفت،
روی لباسش هم نمیزد،
میگفت:
درجه رو باید خدا بده تا شهادت نصیبت بشه.
#شهید_جواد_محمدی🌷
خجالتش باشه برای ماها که دوست داریم برای هرکارناچیزی ، از ما نامی برده بشه و بین مردم درجه واعتباری کسب کنیم!!!!!
#اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ
❣ #اللّٰھـُــم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجْ ❣️
💕@deldadeganmahdy💕