eitaa logo
شهداء گمنام چهکند
129 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
2.1هزار ویدیو
12 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دارای هفت فرزند ریز و کوچک بود. علائق و لذات دنیوی نتوانست مانع رفتنش به جبهه شود. فرزند آخرش در قنداقه بود که برای بار سوم بصورت بسیجی عازم شد.در سال۱۳۶۲ در ۴۲ سالگی در شرهانی بر اثر اصابت گلوله دوشکای تانک به کاروان شهدا پیوست. پیکرش در این منطقه ماند و تا امروز هیچ خبری از او نیست. همسر این شهید عزیز به بیماری اعصاب مبتلا بوده و قلبش فقط ۳۰ درصد کار می کند. برای این مادر قهرمان دعارکنید...
6.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ ‌لطفا با دقت ببینید و برای ثوابش نشر دهید تا اگر هنوز کسی هست کرامت شهدا را قبول نداره به فکر فرو برود. 🌹 کرامت شهید کاظم نجفی رستگار به مادرش
✍سلام و خدا قوت خدمت شما امروز سالروز دایی شهیدم محسن ابراهیمی است در ۱۳۶۱/۱۱/۲۶ هجری شمسی در منطقه رقابیه و در عملیات والفجر مقدماتی شهد شیرین شهادت نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت. پیکر پاک این شهید عزیز در ۱۳۶۱/۱۱/۲۹ پس از تشییع در گلزار شهدای علی ابن جعفر علیه السلام استان قم / قطعه: ۳/ ردیف:۲/ شماره:۳۲۲ و به خاک سپرده شد. سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش. 💠فرازی از وصیت نامه شهید: دوست ندارم کسانی که با ولایت‌فقیه و روحانیت مخالف هستند در زیر جنازه‌ام حاضر شوند از آنجایی که خیلی دوست داشتم تا کربلا را زیارت کنم از شما می‌خواهم که بعد از شهادتم به جای من به زیارت کربلای حسین بروید و سلام مرا به شهدای کربلا برسانید. خواهران حزب‌الله بدانید که مهم‌ترین کار شما در برابرخون شهدا فقط حفظ حجاب است شما با حجاب خود می‌توانید محکم‌ترین ضربه را به متجاوزین شرق و غرب وارد کنید. می‌دانم که لیاقت شهادت ندارم ولی اگر خداوند یک لطفی درحق این حقیر نمود و شهادت را نصیبم کرد از تمام شما می‌خواهم که برایم گریه نکنید چون طبق وعده خداوند شهیدان زنده هستند و در نزد خدا روزی می‌خورند شهید
شهید مسعود رضایی❤️ ✍ در سال ۱۳۴۲ بدنیا آمد ۱۹ ساله بود به جبهه رفت.در سال ۱۳۶۲ در عملیات خیبر شرکت کرد و در منطقه عملیاتی فکه به شهادت رسید. پیکر پاکش ۱۲ سال در منطقه ماند. مادر شهید گفت: فرمانده بسیج محل برای اخذ رضایت از من به درب منزلمان آمد. نمی دانستم چه جوابی بدهم. دست هایم را رو به آسمان بلند کردم و گفتم: یا فاطمه زهرا؛ خودت کمکم کن. به فرمانده گفتم: مسعود دیگه بچه نیست و به سنی رسیده که باید خودش تصمیم بگیرد. مسعود خیلی خوشحال شد و پیشانی مرا بوسید. ده روز بعد به جبهه اعزام و شد و ۱۲ سال بعد، چندتا از استخوانش را برایم آوردند. چند سال پیش به مریضی سختی مبتلا شده و در بیمارستان بستری شدم. در تخت بیمارستان بودم که مسعود به خوابم آمد و بهم گفت: مادرجان نگران نباش خوب میشوی. دکترها و پرستارها از اینکه حالم بهبود یافته بود در تعجب بودند... شهید🕊🌹
عبدالحمید بنی علی کوچکتر از برادرش عبدالمجید است ولی زودتر از او به شهادت رسید. عبدالحمید متولد ۱۳۴۰ کلاس دوم متوسطه بود که درس و مشق را رها کرد تا در مقابل دشمن متجاوز بایستد.در ۲۲ فروردین سال ۱۳۶۲ در منطقه فکه به شهادت رسید پیکر مطهرش بعد از مدتی تفحص و در بهشت زهرا س دفن شد. برادرش عبدالحمید بنی علی متولد ۱۳۳۹ بعد از شهادت او راهی میادین نبرد شد تا سلاح عبدالحمید بر زمین نماند. ۲۳ سال داشت که در عملیات خیبر شرکت کرد و در دهم اسفند همان سال یعنی ۱۳۶۲ در جزیره مجنون به داداش شهیدش پیوست. روحشان شاد
مادر شهید: پسرم ۱۴ سال داشت که با دستکاری شناسنامه اش به جبهه رفت. آرام و قرار نداشت. گفتم: آخه تو با این سن کم چکار میتونی توی جبهه بکنی؟ گفت: میتونم یک لیوان آب دست رزمنده ها بدهم یا پوتین هایشان را واکس بزنم. دوم بهمن ۱۳۶۱ توی بانه با کومله ها درگیر می شوند. گلوله هایشان تمام می شود و مهمات برایشان نمی رسد. اسیر می شوند. سر و دست بیشتر رزمنده ها را جدا می کنند. به داود می گویند به امام توهین کن. نمی کند. لب هایش را می سوزانند. دو تا تیر بهش می زنند و با سر نیزه از پشت به قلبش فرو می کنند و پسرم را به شهادت می رسانند. بعد از شهادتش، عکسی از او نداشتیم. عکاس محل یک قاب عکس آورد و گفت: داود موقع رفتن پیش من آمد و عکس گرفت و گفت: بعد از شهادتش این عکس را به شما بدهم.... شهدا شرمنده ایم💔
پیکر پاک شهید محمدرضا خانه عنقا بعد از ۴۱ سال تفحص و امروز تشییع و تدفین می شود. روحش شاد❤️ شهید
سیف الله قدسی نژاد در روستای کله رود شهرستان مورچه خورت اصفهان به دنیا آمد. در کلاس سوم راهنمایی درس می خواند. عصای دست پیر مردها و پیرزنهای روستا بود. در زمستان برای آنها ذغال و هیزم می برد و می گفت: من برایتان هیزم می آورم در عوض شما به من قرآن یاد بدهید. در نوجوانی عکس شاه را که بر دیوار خانه اشان بود کنده و پاره کرد. در سال ۱۳۵۶ به تهران آمدند. پدرش نگهبان تولیدی مبل بود. با شروع زمزمه های انقلاب، سیف الله با سن کم به جمع انقلابیون پیوست. در تمام تظاهرات شرکت داشته و اعلامیه های حضرت امام ره را پخش می کرد. روز یازدهم بهمن سال ۱۳۵۷ در تظاهرات مقابل دانشگاه تهران مورد اصابت گلوله های دژخیمان شاه قرار گرفت. از جنازه اش خبری نبود تا اینکه بعد از گذشت سه روز توسط آشنایی که در شهربانی بود در قبال پرداخت پول گلوله ها، پیکر سیف الله تحویل و در قطعه ۲۱ بهشت زهرا دفن گردید. مادر شهید: یکی از سادات روستا، در خواب سیف الله را دیده بود که به من پیغام فرستاده؛ به مادرم بگوئید اینقدر برایم گریه نکند. جای من خیلی خوب است. فقط ناراحتی من، گریه های زیاد مادرم است.
مادر شهید: شب تولدش در خواب دیدم بالای درب منزلمان پرچم های سیاه زده شده و جمعیت زیادی سینه زنی می کنند. شهید حمیدرضا پورقهرمان متولد ۱۳۴۱ در عملیات فتح المبین شرکت کرد. برای بار دوم در ۱۹ بهمن سال ۱۳۶۱ در عملیات والفجر مقدماتی حضور یافت و به عنوان آرپی جی زن به دشمن حمله کرد. ترکش های توپ، از پشت به او و کوله پشتی اش اصابت کرد و خرجی های آرپی جی آتش گرفت. پیکر مطهرش هم زخمی شد هم سوخت. مزار این شهید عزیز در قطعه ۲۸ بهشت زهراست. روحش شاد. شهید
برای عارفان و عاشقان کوی دوست، این دنیا جای ماندن و دل بستن به آن نیست واقعا دل کندن از این دنیا با اهل و عیال و دلبستگی های رنگارنگ، کار هر کسی نیست. حاج حکمت الله رحمانی، واقعا خدائی بود و خدائی زیست و خدائی ترک این دنیا نمود. شهید رحمانی در زمان شهادت، ۴ فرزند و یک توراهی داشت که آخرین فرزندش بعد از شهادتش به دنیا آمد. شهید حاج حکمت الله رحمانی در ۲۴ بهمن سال ۱۳۶۴ در عملیات والفجر ۸ به درجه رفیع شهادت نائل آمد شهید حاج 🌹
❤️مادر شهید حسین فضلی در بستری بیماری: ✍حسین قبل از عملیات کربلای ۵ به مرخصی آمده بود. در نیمه های شب با صدای گریه ای بیدار شدم.به حیاط رفتم و دیدم حسین در زیرزمین با خدایش راز و نیاز کرده و گریه می کند. وقتی مرا دید با همان حال و چشمهای تر گفت: مادر جان؛ حلالم کن. من در ۲۱ دی ساعت ۸ صبح شهید خواهم شد. شهید حسین فضلی در روز ۲۱ دی سال ۱۳۶۵ در منطقه شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل آمد. روحش شاد و راهش مستدام شهید