eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
3.7هزار ویدیو
70 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 زیرِبـارغـم‌تو، کوه‌ کمرمی‌شکند ... که‌خدای‌احساس‌است..🥀 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 بین ماشین ها دنبال مزدا ۳مادر میگردم ،بیشتر بچه ها رفته اند و حالا من و ده نفر دیگر مانده ایم ،دستم می رود که شماره مادر را بگیرم ،اما منصرف می شوم ، وقتی بگوید توراهم یعنی توراهم.. و زنگ های پشت سرهم من سرعتش را بیشتر نمی کند..... ساعت حدودا یک ربع به یازده است ..شاسی بلندی درکنار خیابان می ایستد و بوق می زند ، همه مرانگاه می کنند ؛اما اینکه ماشین مادر نیست! چشم می اندازم داخل خودرو؛ نیما است.... پس مادر کجاست؟! درحالی که در دل به نیما ناسزا می گویم از بچه ها خداحافظی میکنم و می روم به طرفش، در را باز می کنم و عقب می نشینم ؛ طوری نگاهم می کند که معنای جمله اصلا از سالم برگشتنت خوشحال نیستم را برساند😏 -مگه راننده تاکسی ام شب و نصفه شب بیام دنبالت؟! میزنم به پررویی : مامان چرا نیومد که منت توروبکشم؟ -مامان جونتون کارداشتن ، طبق معمول من باید جور دختر خانمشونو بکشم! -مگه مجبور بودی!؟ -من برعکس بعضیا حرف می شنوم از پدر و مادر ! -اره از شب نشینی های دوستانه و دور دور کردنت توی چهار باغ مشخصه!... ✍نویسنده:خانم فاطمه شکیبا ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #رمان_دلارام_من #قسمت_اول بین ماشین ها دنبال مزدا ۳مادر میگردم ،بیشتر بچه ها رفته اند و حالا م
💔 -مامان بابا مشکل ندارن یعنی تو دهنتو ببند!🤐 -این طرز حرف زدن با خواهر بزرگ تره؟بچه تو گواهینامه هم نداری که حالا برام شاخ شدی! وقتی میرسیم تمام خشمم را به در ماشینش منتقل میکنم😐 می گوید: هوی خانوم خانوما جای تشکرته؟! مادر و پدر خوابند ، من هم یک راست می روم به اتاقم و لباسهایم را گوشه ای می اندازم و رها می شوم روی تخت ، چشم هایم را می بندم تا دوباره امروز را به خاطر بیارم😴... آن لحظه هایی که ذهنـم از دغدغه خالی شد و چشم دوختم به گنبد فیروزه ای ، وقتی آرامش صحن و بوی خوشش تمام وجودم را پرکرد و اشک هایم جوشید 😭هرچه اندوه بود را برد و پاک کرد، وقتی احساس کردم از همیشه به اون نزدیکترم و می توانم سلام بدهم و جواب بگیرم آن وقت است ڪه آرام زمزمہ میکنم: السلام علیک یابقیةالله فی ارضه ❣️... و همه جواب به اندازه همه درد دل و اشک ریختم، اما او استوارم کرد برای انتخاب مسیرش ،اینکه چشم ببندم بر رتبه دورقمی کنکورم و بی خیال رشته های پول سازی بشوم که دوست ندارم با زندگی ام همراه شوند... و مرا هم تبدیل کنند به کسی که زندگی می کند برای افزودن به صفرهای رقم حسابش ،اینکه بپذیرم دیگران مرا دیوانه بخوانند و عاقل اندر سفیه نگاهم کنند که: "میخوای آخوند شی"!؟ ومن با خنده بگویم:تقریبا... باید عادت کنم در جوابشان بخندم و به دل نگیرم ، باید عادت کنم حتی بغض راه گلویم را نبندید و دلشاد باشم از نگـاه خوشنود ✍‌نویسنده:خانم فاطمه شکیبا ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #رمان_دلارام_من #قسمت_دوم -مامان بابا مشکل ندارن یعنی تو دهنتو ببند!🤐 -این طرز حرف زدن با خواه
💔 بعضی به زندگی خوشرنگ و لعابم غبطه میخورند،و بعضی حسادت می ورزند و من هم به زندگی یک رنگ آن ها حسودی ام می شود! ناشکری گناه بزرگی است، ولی هر دختری یک"پدر" به تمام معنی پدر رابه یک پدرنمای ثروتمند ترجیح می دهد، درباره "پدر" زیاد خوانده ام ولی تابحال معنایـش را نچشیده ام، برای دختری مثل من، پدر مهربان متدین و دلسوز مثل آنچه در کتاب "دا" و "من زنده ام" آمده، زیاد شنیده ام که اولین قهرمان زندگی ی دختر پدر اوست، اما من پدری نداشته ام که قهرمان زندگی ام باشد و قهرمانم، پدرهایی هستند که قهرمان یک ملت اند، پدرهایی مثل :همت،چمران،و آوینی و تقوی... وقتی خیلی کوچک بودم، پدرم گویا بخاطر بیماری فوت کرد و مادرم هم کمی بعد با مردی ثروتمند ازدواج کرد ، که بیشتر به سطح اجتماعی خانواده مادر می خورد و من از آن به بعد، با مادر و ناپدری و برادری ناتنی زندگی کرده ام، به ظاهر لای پـر قو ،البته اگر پر قو را صرفا پول تعریف کنید! مادرم انگار بعد از ازدواج مجددش ، پدرم را از یاد برد و هیچ گاه اجازه نداد مزارش را ببینم ؛حتی تا همین سه چهار سال پیش نمیدانستم پدرم کس دیگری بوده و وقتی که فهمیدم هم، مادر گفت قبر او در روستایی کیلومترها دورتر از اصفهان است و به این بهانه مرا از دیدن قبرش محروم کرد. هربار که از پدر می پرسیدم، به بیان خاطراتی کوتاه و ساده بسنده می کردو بهم می ریخت ، طوری که من نگران حالش شوم و به سوالاتم خاتمه دهم ، اما همیشه در حسرت دیدن پدر یا حتی زیارت مزارش و دانستن درباره او ماندم، تنها تصورم از پدر را عکسی قدیمی شکل می داد که به گفته مادر ،تنها عکس من با او بود ✍نویسنده:خانم فاطمه شکیبا ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_بقره (۶٣)وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ
✨﷽✨ (۶۴)ثُمَّ تَوَلَّيْتُم مِّن بَعْدِ ذَلِكَ فَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَكُنتُم مِّنَ الْخَاسِرِينَ  سپس شما بعد از اين جريان (كه كوه طور را بالاى سر خود ديديد، بازهم) رويگردان شديد و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود قطعاً از زيانكاران بوديد. 🔊 پیام ها: - انسانِ غافل، مهم ترين تهديدها را فراموش مى كند. «ثمّ تولّيتم من بعد ذلك» - نوميد نشويد، زيرا كه خداوند با متخلّفان نيز با فضل و رحمت برخورد مى كند. «فلو لا فضل اللّه عليكم» - نجات از خسارت، در سايه ى فضل و رحمت الهى است. «لولا فضل اللَّه عليكم و رحمته لكنت من الخاسرين» (تفسیر نور) ... 💞 @aah3noghte 💞
💔 هاشمی نه تنها فتنه گران را از زیر عبای خود بیرون نکرد که در طول ۸ ماه دفاع مقدس در برابر فتنه‌گران، هاشمی پناهگاه آنها بود! هاشمی نتیجه هر انتخاباتی که مطابق میلش نبوده، تقلبی دانسته! ... 💞 @aah3noghte💞
11.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 کلیپ زیبای حقا که از ملت امام حسینی.. داغ تو هم مثل حسین.. لن تبرد ابدا..😔 ... 💞 @aah3noghte 💞
▪️از بچگی یادم دادند جاهای شلوغ، باید چادر مادر را محکم تر گرفت تا گم نشد. حضرت مادر! این روزها که بازار دنیا، شلوغتر از همیشه شده، باید چادرت را محکم‌تر از همیشه بگیرم. این روزها که طوفان بلا، تن دنیا را می‌لرزاند من دلم را به محبت شما گرم میکنم. میدانم هرکس که تو را دوست دارد، زیر چادر محبتّت در امان خداست! 🔘 سبْحَانَ مَنْ فَطَمَ بِفَاطِمَةَ مَنْ أَحَبَّهَا مِنَ النَّار... 💔 😔 یک و ، برای سلامتی و تعجیل در فرج حضرت پدر به یاد حضرت باشیم🙏🏼🌿 ... 💕 @aah3noghte💕
04.mp3
15.98M
💔 🎧 الله اکبر به قامت سردار لشکر...💞 ... 💞 @aah3noghte 💞
💔 ‌ ‌‌خودت گفتی بگویم آرزویم را برای تو دلم میخواهد آقا، روز و شب‌ در این حرم باشم ... ... 💕 @aah3noghte💕