eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
3.7هزار ویدیو
70 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 جـهان‌بدون‌علی‌رنگ‌‌و‌بو‌نخواهد‌داشت بدون‌فاطــــــمه‌هم‌آبرونخواهد‌داشت اَللَّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ‌عَلِيِّ‌بْنِ‌أَبِي‌طَالِبٍ ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ‏أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ ⁦ عاشقانه‌ترین تفسیر این آیه: «گویی نازنینی، از پشت شما را در آغوش می‌گیرد و می‌پرسد: اگه گفتی من کی‌ام ؟!» آری، خداوند می‌گوید: مرا نمیبینی که روبروی تو ایستاده‌ام و از پنجرهٔ هر ذره‌ای، تو را مشاهده می‌کنم؟! ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #خطبه_فدکیه #قسمت_اول در روایات آمده است هنگامى که خبر غصب فدک به حضرت صدیقه کبری رسید، لباس به
💔 ⚘ مقدمه خطبه در مورد نحوۀ ايراد خطبه از نظر شرايط زمانی و مكانی و ديگر مسائل در مقدمۀ خطبه آمده است: «رُوِی عَبْدُاللّهِ بنِ حَسَن بِاِسْنادِهِ عَنْ آبائِه لَمّا أَجْمَعَ اَبُوبَكْرٍ وَ عُمَرٍ عَلی مَنْعِ فاطِمَةَ فَدَكاً وَ بَلَغَها ذلِكَ». عبدالله بن حسن مثنی از پدران بزرگوارش روايت می كند: زمانی كه ابوبكر و عمر تصميم گرفتند كه مانع رسيدن فدك به حضرت زهرا علیهاالسلام شوند، اين خبر كه به حضرت زهرا علیهاالسلام رسيد، «لاثَتْ خِمارَها عَلی رَأْسِها». لاث به معنی پيچيدن است. در آيۀ شريفه هم آمده است: «وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُيُوبِهِنَّ» «روسری هايشان را طوری روی سر بيندازند كه سينه را بپوشاند». حضرت زهرا علیهاالسلام برخاستند و خمار را بستند. از لفظ خمار هم معلوم می شود كه حضرت طوری آن روسری را به كار برده بودند كه روی گردن و سينه ايشان پوشيده شده بود. «وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبابِها». جلباب نوعی پوشش سراسری بوده كه روی لباس ها می پوشيده اند؛ شايد چيزی شبيه عبای امروز يا پيراهن بلند عربی باشد. حضرت آن پوشش سراسری را هم طوری بر سر افكندند كه محيط بر تمام بدن ايشان بود. «وَ أَقْبَلَتْ فی لُمَّةٍ (يا لمةٍ) مِنْ حَفَدَتِها وَ نِساءِ قَوْمِها» . حضرت زهرا علیهاالسلام همراه با گروهی كه به اصطلاح همسن يا هماهنگ يا از ياران و اعوان و خويشاوندان ايشان بودند حركت كردند. تا اينجا يكی از مسائل قابل توجه، مسئلۀ پوشش حضرت است. ايشان برای وارد شدن در مسجد كه مردان در آنجا حضور داشتند، این گونه خودشان را از نظر پوشش آماده كردند. نكتۀ ديگر، توجه به جماعتی است كه آن حضرت را در حركت به سمت مسجد همراهی كردند. احتمال زياد دارد كه منظور همراهان از اين كار ياری حضرت زهرا علیهاالسلام باشد؛ همان طور كه امروز اگر كسی برای حضور در مجلس احتجاج حركت كند، گروهی از همفكرانش نيز او را همراهی می كنند. پس در اين اقدام حضرت دو احتمال وجود دارد: اوّل آنكه شخصيت ظاهری ايشان محفوظ بماند، دوّم اينكه پيكرۀ ظاهری حضرت هم در بين مردها نمايان نشود و در ميان گروه زنان پوشيده بماند. «تَطَاُ ذُيُولَها» . حضرت در راه رفتن، پا روی پايين لباسش می گذاشت. احتمال دارد از این عبارت اینطور برداشت شود که حضرت بر اثر ناراحتی با شتاب حركت می كرد. اما در اين جا به طور مسلّم منظور اين است كه لباس ايشان آنقدر بلند بود كه گاه زير پا قرار می گرفت و احتمال مذکور مورد قبول نیست؛ زیرا در ادامه همین عبارت آمده است: «ما تَخْرِمُ مِشْيَتُها مِشيَةَ رَسُولِ اللّه صلی الله... »  راه رفتن حضرت هيچ كم از راه رفتن پيامبر اكرم صلی الله... نداشت. مشية بر وزن فعله است که نوع و هيئت فعل را می رساند. يعنی روش راه رفتن حضرت هيچ از روش راه رفتن پدرشان كم نداشت و با همان عظمت و متانت و وقار رسول اكرم صلی الله... حركت می كرد و همۀ آنچه را كه شايستۀ يك زن است رعايت كرده بود. « حَتّی دَخَلَتْ عَلی أَبی بَكْرٍ وَ هُوَ فی حَشْدٍ مِنَ الْمُهاجِرينَ وَ الأنْصارِ وَ غَيْرِهِمْ»  تا اين كه حضرت وارد مسجد شد و با ابوبکر روبرو گشت؛ در حالی كه گرداگرد او را جمع زيادی از مهاجرين و انصار و ديگر مسلمين گرفته بودند. « فَنيطَتْ دُونَها مُلاَءةٌ». سپس ميان حضرت و مردم پرده ای نصب شد. مُلاَءةٌ به معنای إزار يا پرده است؛ يعنی بين ايشان و آن مردها از مهاجرين و انصار كه گرداگرد ابی بكر جمع شده بودند، پرده ای آويخته می شود. حتی در برخی نسخه ها «مُلاَءةٌ قِبطّيةٌ» آمده است؛ يعنی حتی جنس پرده را كه مصری بوده است مشخص كرده اند. همين كه حضرت وارد می شود دستور می دهند كه پرده ای بين ايشان و ديگران بياويزند. البته از كلمۀ «فَجَلَست»كه در خطبه آمده، استفاده می شود كه قبل از نشستن حضرت، پرده را سريع می آويزند؛ يعنی همين كه خبردار می شوند دختر پيامبر در راه مسجد است يا به محض ورود ايشان محيط را آماده می كنند و اين پرده را نصب می كنند. اين خود از اموری است که برای حفظ حضرت از نگاه مردان و احترامی بوده كه به صورت سنّت درآمده است و امروزه نيز در مجالس مذهبی رعايت می شود. «ثُمَّ أنتْ أَنَّةً اَجْهَشَ الْقَوْمُ لَها بِالْبُكاءِ». حضرت وقتی نشست ناله ای كرد و ناله اش آنچنان جانسوز بود كه تمام مهاجرين و انصار و زن و مردی كه در مسجد بودند شروع كردند به گريه كردن. اين گريۀ معمولی و عادی نبود زيرا تعبير أَجْهَشَ الْقَوْمُ يعنی انسان از ناراحتی زياد به حالت زاری بيفتد و به خود بپيچد و به اين طرف و آن طرف بيفتد مثل بچه ای كه از ناراحتی خود را در دامان مادر می اندازد. نالۀ حضرت زهرا هم اين طور مجلس را به هم زد. « فَارْتَجَّ الْمجْلِسُ ثُمَّ أمْهَلَتْ هُنَيَّةً حَتّی إذا سَكَنَ نَشيجُ الْقَوْمِ وَ هَدَأتْ فَوْرَتُهُمْ». و سپس مجلس متشنّج شد حضرت مقداری مهلت دادند تا اين قوم آرامش پيدا كنند. اين جم
شهید شو 🌷
💔 #خطبه_فدکیه #قسمت_اول در روایات آمده است هنگامى که خبر غصب فدک به حضرت صدیقه کبری رسید، لباس به
له گويای اين است كه مدتی مردم ضجه می زدند و به اصطلاح بی تابی می كردند و حضرت مدتی مهلت دادند تا مجلس آرام گيرد. «اِفْتَتَحَتِ الْكَلامَ بِحَمْدِ اللّهِ وَ الثَّناءِ عَلَيْهِ وَ الصَّلاةِ عَلی رَسُولِ اللّه صلی الله... »؛ «حضرت بعد از آرامش مجلس، شروع به سخن كرد و آغاز سخن وی با حمد و ثنای الهی بود و سپس بر پيامبر اكرم صلی الله... درود فرستاد». «فَعادَ الْقَوْمُ فی بُكائِهِمْ فَلَمّا أَمْسَكُوا عادَتْ فی كَلامِها»؛ «وقتی حضرت زهرا علیهاالسلام شروع به سخن كرد باز مردم گريه كردند. پس از اينكه ساكت شدند. حضرت به سخن بازگشتند». تا اينجا مقدمات كيفيت حضور حضرت در مسجد و نحوۀ آمادگی ايشان از نظر پوشش و حركت و ورود در مسجد و نشستن و آماده شدن برای سخن بيان شد... ادامه دارد... ... 💞 @aah3noghte 💞
شهید شو 🌷
💔 #شرح_خطبه_فدکیه ⚘ مقدمه خطبه در مورد نحوۀ ايراد خطبه از نظر شرايط زمانی و مكانی و ديگر مسائل در
💔 از امروز شرح خطبه رو میذاریم از مرحوم اقا مجتبی طهرانی اونایی که تو بعضی جاهای خطبه شبهه براشون پیش اومده حتما حتما بخونن...❤
💔 "ماییم که بی هیچ سرانجام خوشیم" شما چه‌طور؟
💔 [ شـادی بیجا هـم مثل غــم بیجا گریه است! کسانی که غرق دنیا هستند از دنیا ناراضی‌اند اگرچه شاد باشند.. ] ... 💞 @aah3nighte 💞
💔 یه دعا میکنم شما آمین شو بگید :) 🌱 خدایـا من می‌خواهم!! بـرای گناهانی کـه پس از کردن! دوبـاره به آن ها دست زده ام :) امیدوارم پشیمانی ام را قبول کرده باشی 🌱 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 🔹نیروهای امنیتی آمریکا یکی از طرفداران ترامپ را که در حمله به کنگره، تریبون رئیس مجلس نمایندگان را کند و با آن عکس گرفت، دستگیر کردند. 🔹نام این فرد «آدام کریستین جانسون» است و او جمعه‌شب با حکم فدرال به یک زندان محلی در شهرستان «پاینلاس» ایالت فلوریدا منتقل شد. یه عده میگفتن ببین ازادی بیان رو مردم امریکا چه فرهنگی دارن.. مردم راحت میتونن به مرکز حکومت نفوذ کنن.. کسی هم جلوی مردم رو نگرفت... ولی تو ایران برای اعتراض اینهمه کشته داریم... آهای "یه عده" ی عزیز تو هر ده کوره ای با کسایی که امنیت رو خدشه دار میکنن برخورد میکنند...! اوکی؟؟؟😬😬😬 ... 💞 @aah3noghte 💞
💔 ‌ ‌ دی ماه 1365 شلمچه، کربلای 5, سه راه شهادت آخرین لحظات زنده بودن یک رزمنده قبل از شهادتش🥀 به نظر شما این در آخرین لحظه حیات، کاغذ و قلم به دست گرفته تا چه بنویسد؟! برای کی بنویسد؟ فهرست اموال و دارایی‌ها؟ حسابهای بانکی؟ نشانی خانه های شخصی؟ حقوقهای نجومی؟ اظهارنامه مالیاتی؟ شما چی فکر می کنید؟ ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 #رمان_دلارام_من #قسمت_سی_و_سه امروز در خانه هانیه خانم نذری پزان است.... به خانه ای می رسیم ک
💔 بعد از دعا ، کم کم همه بلند می شوند که بروند و من هم منتظر تماس عمو هستم که بیاید دنبالمان ..... عمو زنگ می زند و می گوید که متاسفانه کمی کارش طول می کشد ویک ساعت دیر تر می آید ... این موضوع ، هانیه خانم را خوشحال می کند که بیشتر کنارش می مانیم و زن عمو را شرمنده..... خانه خلوت تر شده و هانیه خانم هم خسته از مهمانداری ، با خیالی اسوده کنار ما می نشیند ، پون می داند بقیه خرده کارها را دو دختر و دامادها و نوه هایش انجام می دهند ... زن عمو با لبخندی شرمگین ، سعی می کند سر صحبت را باز کند : دخترا خوبن ؟ نوه ها چکار میکنن؟ هانیه خانم رضایتمندانه لبخند می زند : الحمدلله ...می بینی شون که ! دست بوسن... نگاه مهربان و حزین هانیه خانم را احساس می کنم و سرم را پایین می اندازم ، زن عمو می گوید : خدا رحمت کنه برادر و حاج اقاتون رو ..خدا خیرشون بده... - خدا رفتگان شمارو هم بیامرزه ..اصلا امسال که برادرم بین مانیست خیلی جاش خالیه ... - چه خبر از برادرزادتون ؟ نگاهشان در هم گره می خورد و گویا چند کلمه ای بی انکه من بفهمم ، با چشم منتقل می کنند ، بعد هانیه خانم اه می کشد : همین دور و براست ، نذریا رو پخش کنن میاد خونه ، چی بگم والا .... گویا حرفی دارد که نمی تواند بزند ، زن عمو به من اشاره می کندو می گوید: حورا جان می خوای بری کمک؟ ادامه دارد.... نویسنده : خانم فاطمه شکیبا ... 💞 @aah3noghte💞