eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 #شناخت_لاله_ها #قسمت_چهارم ...🕊🌹 بابک یکی از فعال ترین جوان های شهر بود. سرشار از زندگی بود و
💔 بابک دانشجوی ارشد حقوق در دانشگاه تهران بود اما همه این ها را ول کرد و عاشقانه قدم در این راه گذاشت. بابک قبل از اینکه به سوریه اعزام شود هم در دوره ای که سرباز حفاظت اطلاعات بود ، دوبار داوطلبانه به کردستان عراق اعزام شده بود اما ما خبر نداشتیم و بعد از شهادتش متوجه شدیم. امسال پسر بزرگ من در رشت کاندیدای شورای شهر شده بود و تمام مسائل مالی و تدارکات را هم به بابک سپرده بود ، یک دفعه در بحبوحه انتخابات و درست وسط تبلیغات من دیدم که بابک نیست، پرس و جو کردم فهمیدم که رفته اعتکاف. سه روز در مراسم اعتکاف بود و بعد برگشت پیش ما . من گفتم بابک جان چرا در این موقعیت رفتی اعتکاف، می ماندی سال دیگر می رفتی، الان کارهای مهمی داشتیم. گفت نه اصل برای من همین اعتکاف است، انتخابات و …فرعیات است، بعد هم شاید من سال دیگر نباشم که به مراسم اعتکاف برسم…حتی همان روزها من و مادرش حرف ازدواجش را مطرح کردیم ، یک دختر از خانواده نجیب و خوبی انتخاب کرده بودیم که می دانستیم بابک را هم دوست دارد اما بابک موافقت نکرد. به من گفت که بابا شما به تصمیمات من اعتماد داری یا نه؟ پس بگذار من براساس برنامه خودم پیش بروم…فعلا برنامه و مسیر من چیز دیگری است. الان که فکر می کنم می بینم بابک خودش هم می دانست که چه مسیری را می خواهد برود و به ما هم این پیام را می داد اما ما متوجه نمی شدیم. 🌻👇🌻👇🌻👇
💔 خیلی باهوش بود، همیشه دانش‌آموز ممتازی بود و فوق‌لیسانس را هم در رشته حقوق دانشگاه تهران قبول شده بود. بابک یکی از دانشجوهای فعال دانشگاه تهران هم بود. اما همه این‌ها را رها کرد و عاشقانه قدم در این راه گذاشت. ذاتش جوری بود که می‌خواست در همه ابعاد رشد داشته باشد و تک بعدی نباشد. کم‌کم گرایش پیدا کرد و رفت سمت بسیج محله، غروب که می‌شد نمازش را می‌رفت آنجا می‌خواند، با بچه‌ها فعالیت می‌کرد، این فعالیت‌ها کم‌کم بالا گرفت و بالاخره رشد پیدا کرد و بابک بزرگ‌تر شد. سن سربازی فرا رسید، بالاخره آن دوره‌های بسیج فعال و این‌ها را همه را گذرانده بود، مدارک همه آنها را هم داشت، و وقتی که برای سربازی به سپاه رفت، آنجا نگاه و استعدادش بیشتر شکوفا و علاقه‌اش بیشتر شد، آن موقع من نمی‌دانستم در آن فضا چه چیزهایی را تجربه کرد، ولی الان می‌فهمم چه چیزهایی دید؛ با امثال شهید جعفرنیا و سیرت‌نیا همنشین شد. هر کس با چنین بزرگانی همنشین باشد به نظر من، نگاهش قوی‌تر و استعدادش بیشتر می‌شود. ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 همین الان به خاطر اولین چیزی که به ذهنت میاد و دوسش داری...💫 بگو خدایا شکرت ... 💕 @aah3noghte💕
💔 وصیت‌نامه بسیار عجیب یک شهید سردار حاج حسین کاجی:بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقه‌ی کردستان عراق بودیم که به‌ طرز غیرعادی جنازه‌ی شهیدی را پیدا کردیم، از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی در آوردم، داخل کیف، وصیت‌نامه قرار داشت که کاملا سالم بود و این چیز عجیبی بود، در وصیت‌نامه نوشته بود: من سیدحسن بچه‌ی تهران و از لشکر حضرت رسول (ص) هستم، پدر و مادر عزیزم! شهدا با اهل بیت ارتباط دارند، اهل بیت، شهدا را دعوت می‌کنند، من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت می‌رسم و جنازه‌ام هشت سال و پنج ماه و 25 روز در منطقه می‌ماند، بعد از این مدت، جنازه‌ی من پیدا می‌شود و زمانی که جنازه‌ی من پیدا می‌شود، امام خمینی در بین شما نیست، این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما می‌گویم. به مردم بگویید ما فردا شما را شفاعت می‌کنیم، بگویید که ما را فراموش نکنند. بعد از خواندن وصیت‌نامه درباره‌ی عملیاتی که لشکر حضرت رسول (ص) آن شب انجام داده بود تحقیق کردیم، دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و 25 روز از آن گذشته است. 📚 کتاب خاطرات ماندگار؛ ص192 تا 195 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 👆اگر کسی فریاد نزند گناهکار است ♦️۲۱ مهر ١٣٤٢ تصویب لایحه کاپیتولاسیون توسط مجلس شورای ملی ... 💞 @aah3noghte💞
💔 إِلٰهِى وَأَنَا عَبْدُكَ وَابْنُ عَبْدِكَ قائِمٌ بَيْنَ يَدَيْكَ خدایا، و من بنده تو و فرزند بنده توأم در برابرت ایستاده‌ام. + من همینم ، همان کہ مخلوقِ توست پرورش او با تو بود ، رزق و روزی‌اش را تو داده‌اۍ و... بیین ،کم و کسرم فراوان است بیا و بسازم ... |مناجات شعبانیه | ... 💕 @aah3noghte💕
💔 🤲🏻 خدایا شکرت ﮐﻪ ﻣﯿﺘﻮﻧﻢ ﻫﻨﻮﺯ ﺁﺑﯽ آﺳﻤﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺒﯿﻨﻢ... ... 💕 @aah3noghte💕
شماره 3_230170211614.pdf
536.7K
🔰نشریه صدر | شماره ۳ هفته‌‌سوم‌مهـــــــرماه ۱۴۰۰ 🔸شیطان و یک نقشه شوم 🔸خودت رو «قربانی‌رابطه» نکن 🔸وابستگی عاطفی 🔸اول‌کربلایی‌دل‌شو ... 💕 @aah3noghte💕
💔 اگه میخوای ببینی یه آدمی به درد رفاقت میخوره یا نه، ببین نمازش چطوریه! آدمی که خودشُ از خدا دریغ کنه و قیدِ خدارو بزنه، چطوری میتونه واسه تو رفیقِ خوبی باشه؟! ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_آل‌عمران (۵۹) إِنَّ مَثَلَ عِيسى‌ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَه
✨﷽✨ (۶۰) الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ‌ حق، همان است كه از جانب پروردگار توست، پس از ترديد كنندگان مباش. ✅ نکته ها كلمه‌ى «مُمتَرين» از «مِرْية» به معناى شك و ترديد است. عين اين آيه در سوره‌ى بقره آيه‌ى 147 نيز آمده است. با اين آيه روشن مى‌شود كه سخن حقّ و پايدار تنها از جانب خدايى است كه خود حقّ و ثابت است وگرنه از انسان‌هايى كه در طوفان هوسها و غرايز ثباتى ندارند، قانون و سخن پايدار را نمى‌توان انتظار داشت. 🔊 پیام ها - بيان حق، رمز ربوبيّت وتربيت است. «الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ» - ثبات و حقّانيت، جز در راه خدا، كلام خدا و قانون خداوند، وجود ندارد. «الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ» - تعداد زياد مخالفان، تلاش و فعّاليت آنان، و ثروت و تبليغاتشان، نبايد در حقّانيّت راه و عقايد ما تأثير گذارد. «فَلا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ» ... 💕 @aah3noghte💕
وَقَالَ الرَّسُولُ: يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا
ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ [ ﺩﺭﻗﻴﺎﻣﺖ ] ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﻮم ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺮﻭﻙ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ!
💔 شهید را دیشب در عالم رویا دیدم. از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود: تمام مطالبی که (از برزخ و…) می‌گویند حق است. از شب اول قبر و سوال و ...🌷 ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 عادت داشت خون بدهد بہ نیت قربت الی الله! عاقبت هم خون داد و هم داد بہ نیت قربت الی الله! عجب رسم است حڪایت فرزندان حضرت زهرا(س) سالروزشهادت ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت24 از ج
💔

🔰  🔰
📕 رمان امنیتی ⛔️  ⛔️


✍️ به قلم:  


دلم می‌خواست تنها باشم و هیچ‌کس برای آرام کردنم تلاش نکند. 

حتی دلم نمی‌خواست مادر با همان دلسوزی مادرانه‌اش، سعی کند غذا به خوردم بدهد یا حال و هوایم را عوض کند. از آدم‌ها می‌ترسیدم؛ از دلداری دادن و توصیه‌های دوستانه‌شان:
-متاسفم؛ ولی باید فراموشش کنی.

-زندگی که هنوز به آخر نرسیده عباس جان. ناراحت نباش.
-غصه نخور داداشم، ان‌شاءالله بهترش گیرت میاد. دیگه بهش فکر نکن.

این جمله آخری مخصوصاً، بدجور اذیتم می‌کرد. انگار نه انگار که داشتند درباره یک انسان حرف می‌زدند؛ . نمی‌دانم اگر خودشان جای من بودند هم همین حرف‌ها را قبول می‌کردند یا نه؟

دلم می‌خواست بخوابم؛ امید داشتم در خواب پیدایش کنم. دلم می‌خواست خوابش را ببینم؛ بلکه بشود چند کلمه بیشتر با هم حرف بزنیم. اصلاً دلم می‌خواست تا آخر عمر بخوابم و خوابش را ببینم؛ اما اصلاً خوابم نمی‌برد. فکرش نمی‌گذاشت بخوابم و خودش را ببینم.

تیر کشیدن  نشان می‌دهد هنوز با وجود گذشت چهار سال، زخمش ترمیم نشده. زخم هم که چه عرض کنم... سوراخ. احساس عذاب وجدان دارم.
دلم نمی‌خواست هیچ‌کس این سوراخ را پر کند؛ طوری که اصرارهای مادر هم برای فکر کردن به  جواب نمی‌داد.
 می‌خواستم وفادار بمانم؛ اما نشد...

-تو گناه نکردی عباس. اسم این بی‌وفایی نیست.
به چهره مصمم کمیل نگاه می‌کنم، نفس عمیق می‌کشم و شانه بالا می‌اندازم؛ درگیرم با خودم. کاش همین‌جا شهید می‌شدم و همه چیز حل می‌شد، مثل کمیل. دیگر درگیری ذهنی‌ام این‌ها نبود.

-  راه فرار از دنیا نیست اخوی. اصلاً شهادت رو به آدمای ترسویی که می‌خوان از مشکلاتشون فرار کنن نمی‌دن.

دلم می‌خواهد به کمیل بگویم می‌مُردی اگر به جای این که برجکم را بزنی، دستت را می‌انداختی دور شانه‌ام و دلداری‌ام می‌دادی؟

کمیل دستش را می‌اندازد دور شانه‌ام و صورتم را می‌بوسد: داداش جان! اینا رو برای خودت می‌گم. دوستت دارم که می‌گم.

جوابش را نمی‌دهم. دلخورم؛ هرچند می‌دانم که راست می‌گوید. من از اول هم فقط صورت مسئله را پاک کردم؛ سر خودم را با کار گرم کردم تا دیگر چنین مسئله‌ای برایم مطرح نشود؛ اما خدا بدجور گذاشت توی کاسه‌ام!

-ایست! دستاتو بذار روی سرت!
با صدای فریاد به خودم می‌آیم؛ انگار انتظار نداشتم کسی این‌جا فارسی حرف بزند. به تور یکی از بچه‌های خودمان خورده‌ام؛ جوانی که هم فارسی حرف زدنش و هم چهره گندمگون و چشمان میشی‌اش، نشان می‌دهد ایرانی ست.

...

...



💞 @aah3noghte💞

کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آیدی ...
😭🥀 امشب که صاحبِ عزایت زهراست چشم همه از غم تو دریا دریاست داغ تو شکست قامت عالم را تو رفتی و«سُرَّ مَن رَأی» بی‌معناست (ع)🍂 🏴 ... 💞 @aah3noghte💞