eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
عهد با امام زمان یعنی_۲ - استاد رائفی پور.mp3
6.72M
💔 🔊 📝 «عهد با امام‌ زمان یعنی - ۲» (پایانی) 👤 استاد ❌ یکی از اصلی‌ترین موانع ظهور گناهان ماست. 🇮🇷 حکومت زمینه‌ساز ظهور ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت25 دلم
💔

🔰  🔰
📕 رمان امنیتی ⛔️  ⛔️


✍️ به قلم:  



جوانی که هم فارسی حرف زدنش و هم چهره گندمگون و چشمان میشی‌اش، نشان می‌دهد ایرانی ست.

طبیعی است که به من مشکوک بشود؛ با این ریش‌های بلند و لباس‌های داعشی‌ و سر و روی خاکی و خونی‌ام، باید خدا را شکر کنم که تا الان به رگبارم نبسته. لبخند می‌زنم و دستانم را می‌گذارم روی سرم: سلام برادر. من خودی‌ام.
از فارسی حرف زدنم جا می‌خورد؛ اما سریع تعجبش را قورت می‌دهد. چشمانش را تنگ می‌کند و ابروانش را در هم می‌کشد: با بچه که طرف نیستی! دستت رو روی سرت نگه دار، فکرای احمقانه هم نکن.

و در حالی که با اسلحه‌اش سینه‌ام را نشانه گرفته، با تردید به طرفم می‌آید تا مرا بگردد. همین را کم داشتم. کارم در آمد؛ گیر یک پاسدار جوان مسئولیت‌پذیر افتاده‌ام و باید بچه خوبی باشم تا فکر نکند واقعاً جاسوس و نفوذی‌ام.

نتیجه بازرسی‌اش می‌شود چاقو و اسلحه‌ و تبلت و بقیه تجهیزاتم که یکی‌یکی از جیب‌هایم بیرون می‌کشد و حتماً با خودش فکر می‌کند عجب جاسوس خفنی گیر انداخته؛ و تیر خلاص هم برگه مجوز تردد داعش است که شک‌اش را به یقین تبدیل می‌کند. پیروزمندانه می‌گوید: خودی هستی و برگه تردد داعش داری؟

هیچی دیگر، می‌خواستید چه بشود؟ از دست داعشی‌ها توانستم فرار کنم، این طرف این آقای مسئولیت‌پذیر دستگیرم کرد!



🔰دوم: سرو باشی باد یا طوفان چه فرقی می‌کند؟🔰

نمی‌شد فقط به تعقیب و مراقبت جلال و سمیر بسنده کنیم؛ چون معلوم نبود در این صورت چندماه باید نیروهایم را معطل این دوتا نگه می‌داشتم و تهش هم معلوم نبود به چیزی برسیم. 
باید یک حرکتی می‌زدم که پرونده از این رخوت و سکوت در بیاید؛ از طرفی هم نباید طرف مقابلم را حساس و هشیار می‌کردم. می‌خواستم کاری کنم که آن‌هایی که خودشان را پشت سمیر و جلال قایم کرده‌اند، رخ نشان بدهند؛ که این کار سختی بود.

...

...



💞 @aah3noghte💞

کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آیدی ...
💔 محمدرضا گرایی گفت : قبل مسابقات اومدم و با شهید قول و قرار گذاشتم ... بهم گفته بودن این شهید معجزه میکنه. مسابقه آخر ۱۲ ثانیه مونده بود و من ۵ بر ۱ عقب بودم . یهو یاد قرارم با شهید افتادم ، برام معجزه کرد .... ✍ در دنیایی که شهدا اینقدر قابل تکیه کردند اینقدر دستگیرند و اینقدر رفیق، تنهایی معنا نداره... ... 💞 @aah3noghte💞
💔 😔 ❮کنارش‌ ایسـتاده‌ بودم شـنیدم که میگفت: ‹صلی‌الله‌علیک‌یاصاحب‌الزمان› بهش‌ گفتم: چرا‌ الان‌ به‌ امام‌ زمـان‌ سـلام‌ دادی؟! گفت:شاید‌ این‌ وزش‌ باد‌ و نسـیم، سـلام‌ من‌ رو به‌امام‌ زمـانم‌ برسـاند.. :)❯ 🌿 یک و ، برای سلامتی و تعجیل در فرج حضرت پدر به یاد حضرت باشیم🙏🏼🌿 ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #قرار_عاشقی دوری هم حدی داره آقای امام رضا ...💔 #اللهم_صل_علی_علی_بن_موسی_الرضا_المرتضی #ام
برسان سلامِ ما را به رفوگرانِ هجران؛ که هنوز، پاره‌ی دل دو سه بخیه کار دارد ...!
شهید شو 🌷
💔 بادها!میل نجف دارم و دستم خالی‌ست گله ام را برسانید شفاهی به علی... اَللَّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌
💔 تا قیامت در کف خاکی که نقشِ پای اوست، دل تپد آیینه بالد گل دمد جان بشکفد... اَللَّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ‌عَلِيِّ‌بْنِ‌أَبِي‌طَالِبٍ ... 💕 @aah3noghte💕
💔 هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ ۖ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ اوّل و آخر هستی و پیدا و پنهان وجود همه اوست و او به همه امور عالم داناست سوره حدید، آیه۳ ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #طنز_جبهه شام دیر شده بود و نیامده بود. همراه با فریبرز برای گرفتن شام به عقبه, تدارکات لشگر رفت
💔 (عج) از جمله آموزش هاي رزمي براي آمادگي عملياتي، عبور از لوله هاي سيماني بود. مربي آموزش مي گفت:« خوب، حالا وقت آن است كه گربه هاي آقا امام زمان(عج) از يك سر لوله بروند و از ديگر بيرون بيايند» يكي پس از ديگري داخل شديم. تمرين سختي بود. برادراني كه قدري چاق تر از بقيه بودند وضعشان بدتر بود.😅 يكي از آن ها در گروه ما بود. بنده خدا با هزار مكافات نيم تنه خودش را كشيد جلو، اما بقيه بدنش بيرون ماند. بچه ها به مربي گفتند:«گربه تُپل شما كه زیادي جوجه خورده در لوله گير كرده است. بياييد فكري برايش بكنيد.😅😅😅 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ان‌شاءالله‌جزو‌اونایی‌باشیم که‌وقتۍ‌امام‌زمان‌'عج'اسممون‌ رو‌میشنون‌زیر‌لب‌بگن خداحفظش‌کنه ..❤️ ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_آل‌عمران (۶۲) إِنَّ هذا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِل
✨﷽✨ (۶۴) قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‌ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ‌ بگو: اى اهل‌كتاب! به سوى سخنى بياييد كه ميان ما و شما مشترك است. جز آنكه خداوند را نپرستيم وچيزى را شريك او قرار ندهيم و بعضى از ما بعضى ديگر را بجاى خدا ارباب نگيرد. پس اگر (از اين پيشنهاد) سرباززدند، بگوييد: گواه باشيد كه ما مسلمان و تسليم خدائيم. ✅ نکته ها دعوت به سوى توحيد وحقّ، لازم است. خواه با استدلال، خواه با مباهله و خواه از طريق دعوت به مشتركات. عدىّ‌بن حاتم بعد از اسلام آوردن، به پيامبر صلى الله عليه و آله عرض كرد: ما زمانى كه مسيحى بوديم، هرگز يكديگر را «ربّ» خود قرار نمى‌داديم، پس مراد از جمله‌ى‌ «لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً» چيست؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: آيا علماى شما احكام خدا را تغيير نمى‌دادند؟ گفت: چرا! فرمودند: پيروى از عالمى كه قانون خدا را تغيير دهد، يك نوع بندگى وبردگى اوست. 🔊 پیام ها - مسلمانان بايد بر سر مشتركات، با اهل كتاب به توافق برسند. «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‌ كَلِمَةٍ ...» - بايد در دعوت به وحدت، پيش قدم بود. «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ» - اگر به تمام اهدافِ حقّ خود دست نيافتيد، از تلاش براى رسيدن به بعضى از آن خوددارى نكنيد. «تَعالَوْا إِلى‌ كَلِمَةٍ ...» - يكى از مراحل تبليغ، دعوت به مشتركات است. «كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ» - در تبليغ و دعوت ديگران، بايد ابتدا به عقايد حقّه و مقدّسات مشترك، احترام گذارد. «كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ» - يگانه پرستى و بيزارى از شرك، از جمله امور مشترك تمام اديان آسمانى است. «كَلِمَةٍ سَواءٍ ... أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ» - توحيد، سبب تعالى انسان است. «تعالوا» در جايى بكار مى‌رود كه دعوت به رشد و بالا آمدن باشد. «تَعالَوْا ... أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ» - اطاعت بى‌چون و چرا از ديگر انسان‌ها، نشانه‌ى پذيرش نوعى ربوبيّت براى آنها ويك نوع عبوديّت براى ماست. در حالى كه همه‌ى انسان‌ها با يكديگر مساوى هستند. «لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً» - انديشه‌ى آزاد و شخصيّت مستقل، شعار قرآن است. «لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً» - اعراض و سرپيچى مخالفان نبايد در اراده و ايمان ما اثر بگذارد. «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ» - هر مبلّغى بايد سرپيچى و اعراض مردم را پيش بينى كند تا مأيوس نشود. «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا ...» - پس از استدلال و برهان، جَدل را قطع كنيد. «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا ...» - بندگى خدا، نفى شرك و طرد حاكميّت غير خداوند، از ويژگى‌هاى يك مسلمان واقعى است. «اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ» ... 💕 @aah3noghte💕 وَقَالَ الرَّسُولُ: يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ [ ﺩﺭﻗﻴﺎﻣﺖ ] ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﻮم ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺮﻭﻙ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 🎥 ماجرای مخالفت حاج‌قاسم با شهادت بابا پنجعلی مسئول سازمان هنری رسانه‌ای اوج: قرار بود باباپنجعلی در پایتخت ۵ شهید و پیکرش در مشهد یا کربلا دفن شود. حاج قاسم با این تصمیم مخالفت کرد و گفت این خانواده باید سالم برگردند. مگر ما مردیم که عضوی از این خانواده کم شود. ✍غیرت، واژه برازنده به قامت سردار ماست که راضی نمی شود حتی به صورت فیلم، هموطنانش به اسیری روَند یا به شهادت برسند🥀 ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 📹 | بهترین چیزی که می‌توان از خدا خواست ⁉️ بهترین دعایی که در حق یک جوان کرد چه بود؟ ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 پدرش هنوز مجرد بود که به پابوس امام رضا ع رفت، چشمش که به گنبد افتاد رو به ضریح حاجاتش را به زبا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 شوخ طبع بود وقتی دیر می آمد خانه مادرش می پرسید: چرا دیر آمدی؟ با لحن مداحی میگفت: اگر دیر آمدم مجروح بودم اسیر قبض و بسط روح بودم😅 بعد از مادر به خاطر اینکه چشم به راهش گذاشته بود، عذرخواهی می‌کرد. سالروزشهادت ... 💞 @aah3noghte💞
💔 در شرحِ عاشقانه هایشان، همین بس که محمّد "ص" فرمود: "هیچ کس برای من خدیجه نمی شود." بچه تر که بودیم در کتاب درسی خواندیم خدیجه در ۴۰سالگی از محمدِ امین ۲۵ساله خواستگاری کرد؛ گفتند او قبل از پیامبر ازدواج کرده بود. بعدها اما معلوم شد اینها تحریف تاریخ بوده؛ از روی حسادت به خدیجه و بالا بردن مقام فلان همسر پیامبر. ‌‎ طبق تحقیق مرحوم سید جعفر مرتضی عاملی، روایت درست و صحیح در این باره هنگام ازدواج،۲۶ یا نهایتا ۲۸ سال داشت. ضمن اینکه این بانوی مکرمه قبل از پیامبر هرگز ازدواج نکرده بود خدا رحمت کند سیدجعفر مرتضی عاملی را. ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت26 جوا
💔

🔰  🔰
📕 رمان امنیتی ⛔️  ⛔️


✍️ به قلم:  



می‌خواستم کاری کنم که آن‌هایی که خودشان را پشت سمیر و جلال قایم کرده‌اند، رخ نشان بدهند؛ که این کار سختی بود.

محسن را کاشته بودم که مواظب جلال باشد و کیان را گذاشته بودم برای ت.م سمیر.

با امید و مرصاد تشکیل جلسه دادم. امید یکی دو روز وقت گذاشته بود تا تلگرام جلال و سمیر را چک کند. این را هم بگویم که ما برای بررسی افراد در پیام‌رسان‌های خارجی مثل تلگرام، نیاز به مجوز قضایی نداریم؛ چون پیش‌فرض این است که این پیام‌رسان‌ها می‌توانند بستر خوبی برای جاسوس‌ها یا تروریست‌ها باشند و باید با دقت رصد شوند. در حالی که اگر بخواهیم به پیام‌های خصوصی یک فرد در یک پیام‌رسان ایرانی دسترسی پیدا کنیم، باید حتماً مجوز قضایی داشته باشیم و قاضی مطمئن شود که آن فرد فعالیت‌های ضدامنیتی دارد.
ناخرسندی در چهره امید موج می‌زد؛ طوری که ناگفته می‌شد فهمید چیز دندان‌گیری پیدا نکرده است. گفت: بیشترین مکالمه سمیر با یکی دوتا دختر بوده که باهاشون حرفای عاشقانه و حتی ناجور می‌زنه، هیچ چیز خاصی هم نداره. با مامان و بابا و چندتا از دوستانش هم در ارتباطه؛ اما پیام‌هاش با اونا هم خیلی معمولیه؛ حرفای روزمره و احوال‌پرسی. همین چیزا. از طرفی چون ادمین دوتا گروه هست، بعضی از اعضای گروه میان پی‌وی‌ش و ازش سوال می‌پرسند. سوالای اونا هم بیشتر درباره همین مسائل عقیدتی داعشه و بازم چیز به درد بخوری نداشت. اما چیزی که من ازش تعجب می‌کنم، اینه که این سمیر که بهش می‌خوره آدم خیلی ساده و خنگی باشه، خیلی شیک و حرفه‌ای داره معاملات اسلحه رو جوش می‌ده.
فکری در ذهنم جرقه زد؛ اما سکوت کردم تا ادامه بدهد: جلال هم که معلومه فقط برای پولش اومده این کار رو می‌کنه، حتی از پس جواب دادن سوال‌های عقیدتی هم برنمیاد. بیشتر چت کردنش هم با فامیلاش و همین سمیر هست؛ اما بازم حرف خاصی نزدن. با سمیر هم درباره اداره همین گروه‌ها حرف می‌زنه اما باز هم فقط در حد اداره گروه هست نه چیزی بیشتر از اون. با این وجود، گاهی همین جلال توی گروه حرفایی می‌زنه و معاملاتی رو جوش می‌ده که دهنم باز می‌مونه. اصلا انگار خودش نیست.
لبخند بی اختیار روی لبم پهن شد و گفتم: خودش نیست!
-چی؟

گفتم: اکانت این دوتا دست یکی دیگه هم هست. شک نکن.
چشمان مرصاد گرد شدند؛ اما امید خیلی تعجب نکرد: بله منم حدس می‌زدم.

خم شدم روی میز و یک خرما از ظرف وسط میز برداشتم: خب، حالا چکار کنیم؟ نمی‌شه همین‌طوری بشینیم رصد کنیم و ببینیم تهش چی می‌شه. باید بریم سراغ یکی‌شون؛ اما نمی‌دونم کدوم؟
-یعنی دستگیرش کنیم؟
این را امید گفت و عینکش را از چشمش برداشت. قبل از این که خرما را در دهانم بگذارم گفتم: نه آقای باهوش. فعلاً نمی‌شه وارد فاز دستگیری شد.
-پس چی؟
خرما را گذاشتم در دهانم و فشارش دادم. شیره شیرین خرما پخش شد در دهانم. داشتم به جواب امید فکر می‌کردم که مرصاد گفت: ببین می‌تونی از این دوتا یه آتویی بگیری، دستگیرشون کنی؟ یه آتویی غیر از این اتهام همکاری با داعش. در حد یکی دو شب بازداشت.

هردو برگشتیم به سمت مرصاد. مرصاد خیره بود به یک نقطه نامعلوم روی میز و ادامه داد: بعد گوشیاشون رو چک کن، ببین کسی به جای اونا گروه رو می‌چرخونه یا نه. درضمن ببین واکنششون چیه و چقدر سمیر و جلال براشون مهمند.
دوباره لب‌هایم کش می‌آید از حرف مرصاد. این همان حرکتی بود که می‌خواستم. می‌خواستم بازی‌شان بدهم. هسته خرما را از دهانم در‌آوردم و گفتم: اول کدوم؟

-جلال آدم سالم‌تر و تر و تمیزتریه، بعیده بتونی ازش آتو بگیری؛ اما سمیر رو خیلی راحت می‌شه گیر انداخت.
هرچند، سمیر بخاطر شرایط خاصش، حتماً نظارت روش بیشتره.

دستانم چسبناک شده بودند و هسته خرما در مشتم عرق کرده بود. سطل زباله گوشه اتاق را نشانه گرفتم و هسته را پرت کردم. دقیقاً افتاد داخل سطل. امید گفت: گل، توی دروازه!

...

...



💞 @aah3noghte💞

کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آیدی ...
💔 امروز حوالی صبح پادگان هوافضای خمین مورد هجوم چند نفر مسلح قرار گرفته طی درگیری که پیش آمده چند پاسدار دژبانی، زخمی و به درجه رفیع شهادت نائل آمد ... 💞 @aah3noghte💞
💔 😔 حضرت مهدی(ع): «إنّا غَیرُ ناسینَ لِذِکْرِکُم» ما شما را فراموش نکرده ایم.. ... 💞 @aah3noghte💞
‍💔 در شهر متولد شد. نیمه اردیبهشت نامش را سیدمحمد گذاشتند و گاهی صدا زدند سید میلاد؛ پسری از نسلِ حیدر؛ فدایی . از همان جوانی عاشقی را بلد بود. بود و خدمتگزار زائرانشان وچه زیبا خودش را در دلشان جا کرد تا بعدها دستگیرش باشند. قدرتمند بود؛ ورزشکاری قوی و غیور که مقامات استانی و کشوری داشت اما هیچوقت مغلوب نشد. مهندسی عمران داشت و استاد ساخت و ساز! و این حالا مهندس دلهای ما شده. میگفت "راه امام حسین(ع) راه عاقبت به خیری است" و چه خیری بالاتر از شهادت؟!! مادرش یکسال قبل از آسمانی شدنِ فرزندش در آغوش خاک آرام گرفت و بنا شد مدالِ مادرِ شهید شدن را از دستانِ مادرِ آسمانها و زمین بگیرد. چه رو سفید است مادری که دست پرورده اش؛ فدایی راهِ خود شود. حقیقتا که مادر را رو سفید کرد. دلاور مردِ سوریه؛ در بیست و نهمین پاییزی که دفترِ عمرش به خود میدید، در عملیات آزاد سازی آسمانی شد و صفحات این دفترِ پر از عاشقی در بیست و پنجمین روزِ مهرماه از ورق خوردن ایستاد. حالا مزارش در کنار تربت مادر؛ میعادگاه عاشقانی است که می آیند تا دستِ دل را در دستانِ این جوان بگذارند تا برایشان دلی بسازد مملو از . ؛ میلادِ قلبها💔 ✍ تولد: ۱۵ اردیبهشت ۱۳۶۵ شهادت : ۲۵ مهر ۱۳۹۴ مزار: همدان ... 💞 @aah3noghte💞
💔 نشانی دلم این است:مشهد، پنجره فولاد..؛ کنار زخم، جنبِ انتظارِ التیامِ تو رضآجان♡ ... 💕 @aah3noghte💕