eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
3.7هزار ویدیو
70 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 بی فالوئرِ غریب سیصد و سیزده فالوئر واقعی انتظار زیادی نبود که از تاریخ هزار ساله داشتی ... +هذا یوم الجمعه و هو یومک المتوقع فیه ظهورک ... اما چه سود، وقتی نمی‌فهمیم! ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #بسم_الله ❗️[خانم‌ها] زینت خود را آشکار نکنند مگر برای شوهران، پدران و ...(محارمشان) سوره نور
💔 ‏لَا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَٰلِكَ أَمْرًا ‏از کجا معلوم! شاید خدا سورپرایزت کرد...! . ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 اشتباه تاریخی مصدق که همه زحمات ملت ایران برای ملی شدن صنعت نفت را به باد داد! سالروز کودتای آمریکاییِ ۲۸ مرداد ◀️ چگونه همه چیز را به قبل از دوران ملی شدن نفت بازگرداند؟ ... 💞 @aah3noghte💞
13.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 حکم اکید رهبری؛ چیست؟!* فضای مجازی ... نگو ؛ کار دارم در حال جنگیم ... ... 💞 @aah3noghte💞
9.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 علمی که امروز در دستان ماست، حاصل فداکاری‌های آن عاشق‌های بی نشان است... 👤 زیبای «همخوانی سربازان ظهور» با نوای حاج‌مهدی تقدیم نگاهتان ◾ ... 💞 @aah3noghte💞
هدایت شده از شهید شو 🌷
شهید شو 🌷
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸🔸 هادی فِرز 🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی «قسمت دوم» اوس مصطفی دست به دامن
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸🔸 هادی فِرز 🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی «قسمت سوم» در دوران جنگ، که یکی از مسئولان مهم بنیاد به شیراز رفته بود (مسئولی که بعدا در سال 88 سر از فتنه درآورد و بسیاری از خانواده های شهدا به خاطر حجب و حیایی که داشتند از او و اقدامات اشتباه و برخوردهای چکشی اش در ایام خدمتش شکایت نکردند) چنان سیلی به صورت آن آخوند زد که صدایش را در تهران شنیدند. صدای شَتَلَق سیلی اوس مصطفی به صورت آن مسئول سبب شد دیگر خانواده های شهدا جرات اعتراض پیدا کنند و پس از مدتی آن مسئول را برکنار کردند. اوس مصطفی وقتی بازنشسته شد، و یا بهتر بگویم که او را بازنشسته کردند، ضعیف تر شد. بخاطر شدت جراحاتی که به قلب و وجودش در آن سالهای بی کسی و بی محدثه ای به دلش وارد شده بود، سبب شد دیگر توان کار کردن نداشته باشد. روز به روز آب شد. دیگر سیگار هم حریف اعصاب و روحیه خرابش نمیشد. هنوز پیر و فرتوت نشده بود که متاسفانه از سال 77 زمینگیر شد. یعنی حدودا ده سالگی مرضیه و نه سالگی هادی. ❌ حالا به هر حال. سی سال گذشت. نمیدانم شما با بچه هایی که از نظر ذهنی مشکل دارند، آشنا هستید یا نه؟ اگر بگویم الهی هیچ وقت نبینید، که نوعی بی احترامی به آنها و خانواده های محترمشان است. اما زود قضاوت نکنید. منظورم چیز دیگری است. منظورم این است که اینقدر مهربان و خنده رو و با مزه و با رفتارهای شیرین و دلسوزی های صاف و صادقانه هستند که حد و حساب ندارد. البته همه این ها را وقتی تجربه میکنید که آنها شما را بشناسند و خاطره خوب و خوشی از شما در ذهنشان مانده باشد. و همچنین به میزان عقب ماندگی ذهنی آنها هم بستگی دارد. برای مرضیه که تمام دنیایش بعد از ننه مصطفی (چون اصلا محدثه خانم را یادش نیست) خلاصه میشود در دو نفر، یعنی اوس مصطفی و داداش هادی، طبیعتا خیلی باید خوش به حال آن دو نفر باشد! چرا که یک دختر ... یک دختر زیادی مهربان ... سی ساله ... با دستان تپل ... موهای چتری و لاس ... چشمانی ریز و شوخ ... با محبتی از مادر مهربان تر ... با لکنت زبان اما ادا کردن شیرین کلمات ... مخصوصا وقتی کلمات را اشتباه میگوید و شیرین تر میشود ... همه اش دورِ «با مُصمَفی» (بابا مصطفی با گویش خودِ مرضیه) و «دا خادی» (همان داداش هادی خودمان) ... با دستپختی قابل تحمل در پختن برنج و قیمه بادمجون ... اما مهارتی خدادادی در پختن کیک فنجونی ... در خانه دارند که تر وخشکشان میکند و حتی دستی به سر و روی مصطفیِ علیل میکشد و جوراب های بو گندوی هادی را میشوید. بزرگترین تفریح اوس مصطفی وقتی بود که مرضیه میخواست نماز بخواند. مرضیه موقع وضو فقط صورتش را با دو دست میشوید و بعد از آن یکی از دست ها را تا آرنج گریه شور میکند. بعدش هم با دو دستی، به جای مسح سر، موهایش را مرتب میکند و بعدش هم دستی به پاها میکشد. گاهی هم مسح پا فراموش میکند. کاملا بستگی به حالش دارد. حالش خوب باشد، مسح میکشد و حالش بد باشد، شاید حتی وضو هم نگیرد و موقع نماز، چادر هم نپوشد. باید حتما به او بگویی قبله کدام طرف است. چون ممکن است گاهی وقت ها رو به تخت اوس مصطفی نماز بخواند تا بابایش را ببیند و وسط نماز، با لبخندهای «با مصمفی» خنده ریزی بکند و وسط حمد و قل هو الله به او بگوید «میخندی کلک؟!» و اوس مصطفی هم سری تکان بدهد و بگوید «ها قربونت بشم ... برو رکوع ... با منم حرف نزن که نمازت باطل نشه!» و بعدش هم مرضیه بگوید «فاطل نشد؟» باباش هم بگوید «نه ... اگه بیشتر حرف بزنی، باطل میشه.» همین قدر خوش و خوشحال و خودمانی. تازه مناجات و دعایش بعد از نماز دیدنی تر و شنیدنی تر است. هر بار با خانمم می‌خواستیم به آنها سر بزنیم، تنظیم کردیم که موقع نماز آنجا باشیم تا شاهد صحنه های تاریخی وضو گرفتن و جملات قصارِ دعاهایش بعد از نماز باشیم. ترجمه و راحتش این میشود که می‌گفت: خدا بابام خوب کن ... نره پیش مامان محدثه و ننه مصطفی. اونا همدیگه رو دارند. اگه بابا مصطفی هم بره پیش اونا دیگه من و هادی کسی نداریم. خدا گفتم هادی ... یه کاری کن هادی بخنده ... همیشه اخم داره ... خوبه ها ... پسر خوبیه ... دوسش دارم ... دوسم داره ... اما خیلی نمیخنده ... بابام خنده یادش نداده ... کاری کن مثل من بخنده ... شبا خیلی دیر میاد خونه ... وقتی قیمه می‌پزم نمیخوره ... میگه خوردم ... دروغ میگه ... میگه با دوستام خوردم ... ولی من میفهمم که نخورده ... خب من فقط قیمه و کیک بلدم درست کنم ... با برنج ... چایی هم بلدم ... هادی اینا نمیخوره ... همش میره ساندویچی ... خدا ... کاری کن پولای قُلَکم زیاد بشه ... پر بشه ... بابا می‌گفت یه سال بشه پر میشه ...اما تا الان دو بار برام کفش خریدند و هنوز پر نشده... با پولام کار دارم ...خدایا هادی اومد...خدافظ ... ادامه دارد... 💕 @aah3noghte💕 @Mohamadrezahadadpour
شهید شو 🌷
💔 #حرف_آخر دوست دارم با اجازه از ساحت نورانی #ام_البنین این بار قسمَت بدهم به مادرت یا ابوفاضل! را
💔 همه ی ما ها چراغ قوه معرفت الهی هستیم 🔦میتونی فقط با یک کلید، چراغ قوه رو روشن کنی ، همین 👌فقط با ترک گناه میتونی زندگیت رو روشن کنی ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا