فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
ماجرای جالب روحانی ای که قصد کشتنش را داشتند
چهارشنبه ۱۸ آبان ۱۴٠۱
یک نفر در ماشین پی کِی من رو باز کرد و گفت: شما خجالت نمیکشید پولهاتون رو به دلار تبدیل میکنین..!
💞 @shahiidsho💞
با نشر مطالب، #شهید شوید😇 که
"زنده نگه داشتن #یاد_شهدا، کمتر از #شهادت نیست"
11.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔
#خبر_خوب ؛ اینجا ایران است
🔴 محققان ایرانی موفق شدند برای نخستین بار در کشور با استفاده از روش ژندرمانی سرطان خون را در یک بیمار درمان کنند.
🔹ژندرمانی جدیدترین روش برای درمان سرطان در جهان است که با تلاش یک شرکت دانشبنیان ایرانی به مرحله نهایی رسیده است؛ فقط دو شرکت چندملیتی در جهان این روش درمانی را ارائه میکند و این دانش در ایران با تلاش محققان داخلی بومی شده است
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
با نشر مطالب، #شهید شوید😇 که
"زنده نگه داشتن #یاد_شهدا، کمتر از #شهادت نیست"
#دم_اذانی
#سلاطین_عالم_کجایند❓
🍃آیت الله بهجت: اگر سلاطین عالم می دانستند که انسان ممکن است در حال عبادت چه لذت هایی ببر هیچ گاه دنبال این مسائل مادی نمی رفتند ...
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
با نشر مطالب، #شهید شوید😇 که
"زنده نگه داشتن #یاد_شهدا، کمتر از #شهادت نیست"
Barayartin.mp3
18.68M
💔
قطعه "برای آرتین" از ایلیا مشرفی منتشر شد ...
#برای_ارتین
#ایران_قوی
#انتشار_حداکثری
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
با نشر مطالب، #شهید شوید😇 که
"زنده نگه داشتن #یاد_شهدا، کمتر از #شهادت نیست"
10.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔
#کلیپ 🎬
#استاد_شجاعی
#استاد_پناهیان
#استاد_محسن_عباسی_ولدی
این یک اشتباه خانمان سوز است:
شما صرفاً با تکیه بر تحلیلهای سیاسی نمیتوانید در بحران فتنهها، جریانِ حق را مسیریابی کنید💥.
علّت ریزش خواص در فتنهها،
و تغییر موضعهای ناگهانی،
عدم تسلط به تحلیلهای سیاسی نیست❗️
#برای_ارتین
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
با نشر مطالب، #شهید شوید😇 که
"زنده نگه داشتن #یاد_شهدا، کمتر از #شهادت نیست"
💔
اگر کسی مزاحم مغازه و کسب و کار شما شد و به اجبار خواست کارتونو تعطیل کنید
از عواملینش عکس یا فیلم بگیرید بفرستین به این آدرس :
aminemardom.police.ir/
#اعتصابات_اجباری
نشر بدین
شهید شو 🌷
💔 اگر کسی مزاحم مغازه و کسب و کار شما شد و به اجبار خواست کارتونو تعطیل کنید از عواملینش عکس یا ف
💔
با تهدید مغازهدارها در چند خیابون و مرکز خرید مجبورشون کردند مغازهها رو ببندند بعد میگن ... #آزادی!!
یعنی آزاد هستی که بین تخریب مغازهات و بستن مغازهات یکی رو انتخاب کنی؟!! چقدر نایس!! اینها قراره ایران رو آزاد!! کنند.
#اعتصابات_اجباری
شهید شو 🌷
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸🔸تقسیم🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی 🔹🔹فصل اول🔹🔹 «قسمت سی و پنج» 44: خیر مقد
بسم الله الرحمن الرحیم
🔸🔸تقسیم🔸🔸
✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی
🔹🔹فصل اول🔹🔹
«قسمت سی و شش»
تیبو: نه. تو دختر باهوشی هستی. از دور هوات داشتم. دیدم چطور ارتباط میگیری و حرف از زبونشون میکشی.
سوزان: تا حالا ازت چیزی خواستم؟
تیبو: همین اذیتم میکنه. نه. بارها منتظر بودم بیایی ازم پول بگیری و خرج کنی اما نیومدی و فقط برای معرفی زن و دخترایی که شناسایی کرده بودی اومدی. چیزی شده سوزان؟
سوزان: یه عوضی مزاحمم شده. احساس امنیت نمیکنم. فکر کنم نفوذی رژیم ایران باشه.
تیبو درست نشست و صداشو صاف کرد و گفت: کدوم بی پدری جرات کرده به تو توهین کنه؟
سوزان: کارش از توهین گذشته. تا باشه نمیتونم کار کنم.
تیبو: کاریت نباشه. بسپرش به خودم.
سوزان: نمیخوام کسی دیگه ...
تیبو: خیال جمع باش. خودم ترتیبشو میدم.
شب شد. در تاریکی های اطراف نرده ها با کمال تعجب، سوزان داشت با نادر قدم میزد و قربون صدقش میشد.
سوزان: تو واقعا جوون با جرات و با جنمی هستی.
نادر: قربونت برم دختر. تو هم خیلی خانم و خوشکلی. این چند روزه خیلی رو شعرها و جملاتت فکر کردم. خیلی قشنگ بود. مثل خودت.
سوزان با ناراحتی گفت: خوشکلی و قشنگی چه به درد میخوره وقتی نتونی به کسی که دوستش داری برسی؟
نادر: چرا غم داری عزیزم؟ چی شده؟ چی مانع رسیدن من و تو به هم هست؟
سوزان جواب داد: یه نفر روز اولی که اومدم اینجا به زور صیغه ام کرد. تا حالا نذاشتم کاری کنه و هر بار به زور و کلک ازش فاصله گرفتم. نجاتم بده نادر!
نادر به چشمان سوزان زل زد و گفت: خلاص! دیگه نمیبینیش. قول میدم.
سوزان گفت: نه بابا ... مگه الکیه؟ آخه چطوری؟
نادر چاقوشو از زیر لباسش درآورد و گفت: تا دسته فرو میکنم تو سینه اش. به موت قسم این کارو میکنم. فقط آمار بده.
سوزان گفت: وای من میترسم نادر! اتفاقی نمیفته؟
نادر: خلاصت میکنم از شرّش! بگو کجاست این لامروّت؟
سوزان با تردید و حالتی مثل عصبی ها به طرف حمام نگاه کرد و آهسته گفت: رفته حمام. معمولا حمام آخری میره. وای نادر ولش کن ... من میترسم!
نادر که از روزی که آرزو خودکشی کرده بود، عقل و هوش از سرش پریده بود و الان هم درگیر گریه و چهره و جذابیت سوزان شده بود، خون جلوی چشماش گرفت و رفت به طرف حمام.
سوزان از موقعیت استفاده کرد و فورا خودش را به جعبه تقسیم برق رساند. هنوز نادر به حمام آخر نرسیده بود که برق کل کمپ خاموش شد.
نادر هم که با خشم و سرعت داشت به طرف حمام آخر میرفت، از خاموشی چراغ ها استفاده کرد و در حالی که چاقو را در دستش محکم گرفته بود به طرف حمام آخر دوید.
صبح شد و باز هم جلوی حمام ها قیامت شده بود. جمعیت مثل مور و ملخ جمع شده و سر و صدای زیادی راه افتاده بود. ماموران کمپ و پلیس ترکیه که قادر به کنترل جمعیت نبودند کار را به کتک و ضرب و شتم مردم رساندند. چند لحظه بعد، دو جنازه از حمام خارج شد. جنازه هایی که از قرائن و شواهدش معلوم بود که منتظر همدیگر بودند و در کمین یکدیگر نشسته بودند. دو جنازهی کارد کُش شده که جای سالم روی بدن هم نگذاشته بودند. جنازه تیبو و جنازه نادر!
پایان فصل اول اما ادامه دارد...
به قلم محمدرضا حدادپورجهرمی
@mohamadrezahadadpour
💕 @shahiidsho💞
50.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔
🎞 سینمایی #چند_قطره_آبان
در مورد روز #حماسه_و_ایثار_اصفهان چه میدانید؟
😔 وقتی راننده ی شهدا، دوست نداره به کارش ادامه بده
🌹 آوردن 370 #شهید_اصفهانی و نبودن جای دفن در گلستان شهدای اصفهان
#نشر_حداکثری
حتما ببینید
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
با نشر مطالب، #شهید شوید😇 که
"زنده نگه داشتن #یاد_شهدا، کمتر از #شهادت نیست"