eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 ✔️بصیرت ; یعنی اینکه بدانی ممکن است همسرِ پیامبر، در برابرِ راهِ پیامبر ایستاده باشد ✔️بصیرت ; یعنی اینکه نگاهت به "شخصیت" ها نباشد ، بلکه همواره به "شاخص"ها چشم بدوزى ✔️بصیرت ; یعنی اینکه بدانی حتی مسجد می تواند "مسجد ضِرار"باشد و پیامبر (ص)آن را خراب کند و به زباله دانیِ شهر تبدیل نماید ✔️بصیرت ; یعنی اینکه قرآنِ روی نیزه تو را از قرآنِ ناطق منحرف نکند ✔️بصیرت ; یعنی اینکه بدانی جانباز صفین می تواند قاتل امام معصوم(ع)در کربلا باشد ✔️بصیرت ; یعنی اینکه بدانی در جنگ با فتنه نمی توانی آغازگر باشی ، اما تا ضربه نهایی نباید از پا بنشینی ✔️بصیرت ; یعنی اینکه نگذاری فتنه گران شیرت را بدوشند یا بر پشتت سوار شوند ✔️بصیرت ; یعنی اینکه" مالک اشتر"ها را به تندروی و "ابوموسی اشعری" ها را به اعتدال ، نشناسى ✔️بصیرت ; یعنی اینکه بدانی "معاویه"ها به سست عنصرهای سپاهِ علی(ع) " دل بسته اند ✔️بصیرت ; یعنی اینکه بدانی تاریخ ، تکرار می شود نه با جزئیاتش ؛ بلکه با خطوط کلی اش ❗️مسجد ضرارها ❗️قرآن بر نیزه کردن ها ❗️حکمیت ها ❗️خشک مغزی ها ❗️سابقه فروشی ها و ... پس انتخاب با خودمان است که ؛☝️🏻 اهل بینش باشیم یا اهل سواد اهل خواندن باشیم یا اهل جزئیات تاریخ را بخوانیم یا خطوط کلّی آنرا بدانیم... 💞 @shahiidsho💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 واکنش سخنران مراسم فاطمیه رهبر معظم انقلاب( حاج آقا عالی) به کتاب حجاب بی حجاب از محمدرضا زائری 👈 واکنش دولت انقلابی: دادن ریاست اندیشگاه فرهنگی سازمان اسناد و کتابخانه ملی به جناب آقای زائری 😒😑 یکی جاهایی که باید کنیم اینجاست‼️ 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 #بسم_الله إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِكُمْ ۖ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا اگر نیکی کردی
💔 ✨ مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَى از اين زمين شما را آفريده‏‌ايم در آن شما را باز مى‏‌گردانيم و بار ديگر شما را از آن بيرون مى‌‏آوريم. سوره طه ، آیه ۵۵ نوشته بود حضرت علی علیه السلام آن هنگام که کوثر پیامبر(ص) را در قبر می‌گذاشت آیه ۵۵ سوره طه را زمزمه میکرد. گل بنفشه من . . دوباره سر از خاک برخواهد آورد٬ دوباره روزی بهار خواهیم داشت!   💞 @shahiidsho💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 این دعوتنامه ای از خانواده شهید است‼️💌 باعرض سلام و تسلیت ایام شهادت خانم حضرت زهرا (س). به اطلاع میرسانیم ایستگاه صلواتی شهید محمد حسین حدادیان وسه پرسنل مظلوم ناجا درمحل قتگاه این شهیدان بزرگوار برپا میگردد. 📌ساعت برگزاری از ۱۶/۳۰الی۲۰/۳۰ 📌شهید محمد حسین حدادیان وسه پرسنل مظلوم ناجا سحر شهادت خانم حضرت زهرا س توسط دراویش داعشی بشهادت رسیدن وبیش از ۸۰نفر مجروح شدن. خانواده شهید محمد حسین حدادیان 💞 @shahiidsho💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 🎥 روایت ابومهدی از محاصره توسط داعش: من و حاج‌قاسم در آستانه اسارت بودیم 💞 @shahiidsho💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"
1_1977772384.mp3
5.55M
💔 ۲۴ ✅وقتی عیبهاتُ شنیدی،عصبانی نشو! اینا آینه اند؛ بایست و خودتو توش نگاه کن! ❌و بعد قیچی بردار و یکی یکی از چهره ی باطنت حذفشون کن! تا خوشگل به اون دنیا متولد شی 💞 @shahiidsho💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸🔸تقسیم🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی 🔹🔹فصل دوم🔹🔹 «قسمت هفتاد و پنج» مجید گف
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸🔸تقسیم🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی 🔹🔹فصل دوم🔹🔹 «قسمت هفتاد و شش» ثریا گفت: نه. رفتم اسراییل. دو سه سال پیش. اومد بیت العدل. یه کافه سنتی اونجاست که هر وقت میرم، یه سر به اون کافه میزنم. همونجا قرار گذاشتیم. شبنم پرسید: افسر موساد هست؟ ثریا گفت: آره. خیلی آدم تیزی هست. به تو چی گفت؟ شبنم جواب داد: به من گفت باید بری ایران! ثریا گفت: راس گفته. شبنم پرسید: کِی؟ ثریا گفت: شنبه هفته آینده. دو شنبه جشنِ فارغ التحصیلی بچه هایی هست که به ما مرتبط هستند. شبنم گفت: تنها باید برم؟ ثریا رو به طرف شبنم نشست و دستشو گرفت تو دستاش و گفت: آره عزیزم. من باید اینجا باشم. شبنم که مشخص بود تهِ چشماش غم گرفته، با ناراحتی به چشمای ثریا زل زد و گفت: حس میکنم دیگه نمیبینمت. ثریا با ناراحتی گفت: منم همین حس رو دارم. شبنم پرسید: چند روز تا رفتنم فرصت دارم؟ سه روز؟ ثریا سرشو رو شونه شبنم گذاشت و گفت: آره. 🔷 بابک زنگ در را زد و حلما در را برای بابک باز کرد. بابک وارد شد و سلام کرد و از حلما پرسید: خانم کجان؟ حلما گفت: سونا هستن. دیگه کم کم پیداشون میشه. بابک نشست همونجا و منتظر ثریا موند. ثریا چند لحظه بعد، حوله پیچ به طرف بابک رفت. بابک جلوش بلند شد و سلام کرد. ثریا نشست روبروش و پرسید: چه خبر؟ بابک جواب داد: همه چی مرتب هست. ایشالله فردا دوره آخر میان. همه آموزش ها مو به مو ارائه شد. ثریا گفت: حواست به اینا باشه. اینا را ویژه تر ببین. هدیه و کادوی دوره آموزشی واسه اینا علاوه بر هزار دلار، به هر کدوم یه لب تاپ و یه گوشی اپل هم بده. بابک گفت: چشم. حتما. همین امروز میرم سفارش میدم. ثریا گفت: پس فردا خودمم میام. بیا دنبالم تا با هم بریم. بابک گفت: چشم. ماشین بیارم یا با ماشین خودتون؟ ثریا گفت: ماشین بیار. همون لحظه، شبنم اومد بالا و به طرف آشپزخونه رفت. بابک همه حواسش به طرف شبنم رفت. با اینکه ثریا داشت حرف میزد، بابک سرشو تکون میداد اما درواقع حواسش پیشِ دختری بود که تا اون لحظه ندیده بود. تا اینکه ثریا حرفش تموم شد. بابک به ثریا گفت: خیالتون راحت باشه. فقط ... جسارتا من اون خانمو نمیشناسم. ثریا با اندک چاشنی عصبانیت گفت: بابک بعضی وقتا خستم میکنی! به جای اینکه به حرفای من گوش بدی، حواست پیش اون خانمه است؟ بابک شرمنده شد و سرشو انداخت پایین و گفت: ببخشید. منظوری نداشتم. ثریا وقتی شرمندگی بابکو دید ته خنده ای رو لبش اومد و گفت: اسمش شبنمه. دختر کسی هست که همه تعهداتی که ما به زندیان و بقیه دادیم، قراره اجرایی کنه. بابک سرشو بالا آورد و یه نگاه دیگه به دختره انداخت و زیر لب گفت: ماشالله. کاش یکی هم یه تعهد به ما میداد. ثریا خنده ای کرد و گفت: پاشو از جلوی چشمام دور شو. میتونی ماشین قرمزه رو ببری. فعلا لازمش ندارم. بابک هم ته مونده شربتشو خورد و بلند شد و گفت: چشم. اینو گفت و رفت. 🔶 محمد و دکتر در اتاق جلسات که پر از صندلی های خالی بود، دو نفری نشسته بودند. محمد گفت: شما هنوز روی اصل کار میکنین یا تمرکزتون دادین رو طالعی؟ دکتر گفت: خب طبیعتا دیگه طالعی. چون اصل دیگه نه برای ما کارایی داره و نه واسه خودشون. دیابت هم داره و آخر پیری خونه نشین شده. ادامه دارد... به قلم محمدرضا حدادپورجهرمی @mohamadrezahadadpour 💕 @shahiidsho💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 🎥 انتشار برای اولین بار | فیلم منتشر نشده از اشک‌ها و نگرانی‌های در روز تودیع از فرماندهی سپاه کرمان و معرفی به عنوان فرمانده نیروی قدس 💞 @shahiidsho💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"
سفرعشق.mp3
3.33M
💔 با یاد کوله بار خاطره هامہ رو دوشم چقدر دلم هواییه مشایه ست😢 💞 @shahiidsho💞
💔 اشتقت لك يا صاحب الضحك الجميل دلتنگت شدم؛ ای صاحب خنده‌های زیبا... 💞 @shahiidsho💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"
شهید شو 🌷
💔 #دو_نیمه_سیب ۲۲...🍎 تاریخ دارد تکرار می شود تماشاچی و بی طرف وجود ندارد تو اگر شبیه شهدا نشوی چه
💔 ۲۳...🍎 تاریخ دارد تکرار می شود تماشاچی و بی طرف وجود ندارد تو اگر شبیه شهدا نشوی چه کسی علَم جهاد را برمےدارد؟؟ 💖 شھدا در ادامه دادن راه بسیار به هم هستند... سمت راست: (مدافع حرم) سمت چپ: (دفاع مقدس) 💞 @shahiidsho💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از شهادت نیست" ...
شهید شو 🌷
💔 توی سوریه هم روضه و اشک و خنده و شوخی را با هم داشت. یک شب بعد از روضه، بچه ها هنوز توی حال معنوی
💔 به سوریه که رسیدیم، همان جا توی فرودگاه آقا جواد اشاره کرد برویم کنار سالن؛ گفت: پشت سرتان بچه های بودند، نمیخواستم با بغل کردن فاطمه، دلشان بشکند... 🥀 📚 راوی: همسر بااندکی تغییر 💞 @shahiidsho💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"
شهید شو 🌷
💔 خستگى براى من بى معنى شده‌است، بیخوابى عادی و معمول شده، در زیر بار غم و اندوه گویى كوهى استوا
💔 در دنیا، به چیزهای كوچکی خوش حال میشوم كه ارزشى ندارند و از چیزهایى رنج می برم که بی‌اساسند. این خوش حالى‌ها و ناراحتی‌ها دلیل كم‌ظرفیتى من است. هنوز گرفتار زندان غم و اندوهم. هنوز اسیر خوشى و لذتم... كمندِ درازِ آمال و آرزو، بال و پر مرا بسته، اسیر و گرفتارم كرده و با آزادى، آری آزادىِ واقعى خیلى فاصله دارم. ولى اى خدای بزرگ! در همین مرحله‌اى كه هستم احساس مى‌كنم كه تو مانند راهبرى خردمند مرا پند و اندرز مى‌دهى، آیات مقدس خود را به من می‌نمایى و مرا عبرت مى‌دهى! چه بسا كه در موضوعى ترس و وحشت داشتم وتو مرا كمك كردى. فعالیت مى كنیم، پایین و بالا می رویم ولى ذلّت و عزّت فقط به دست توست. دستنوشته های 💞 @shahiidsho💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"
شهید شو 🌷
💔 ‌ اولین شهید #فتنه88 را می شناسید؟ جانشین معاون عملیات پایگاه مقاومت بسیج حجتیه شهر ری بود ۲۵خ
💔 ‌ در پی پیدا کردنِ نشانی از شهدا راهی فکه شده بود و در این راه، از انجام هیچ کاری دریغ نمی‌کرد، از مترجمی گرفته تا تعمیرات ماشین‌آلات سنگین مهندسی و رانندگی بیل‌های مکانیکی و ... دلش با شهدا بود و چون خودش از خانواده شهدا بود، حال خانواده شهدا و چشم انتظاری شان را درک میکرد.... و عاقبت صبح روز ۹ دی ۱۴۰۰ در ایام فاطمیه به شهدا پیوست ثواب اعمال امروز تقدیم به روح ملکوتی 🥀 در سالروز شهادتش، دسته گلی از صلوات به نیابت از او هدیه می دهیم به مادرمان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 💞 @shahiidsho💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"
شهید شو 🌷
💔 صوت سوره جمعه #نسئل_الله_منازل_الشهداء 💞 @shahiidsho💞
💔 سلام همسنگری ها قرار روز جمعه و خواندن یادمون نره 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا