eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
3.7هزار ویدیو
70 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
💔 وقتی دو جوان شرور برای خانواده ای مزاحمت ایجاد میکنند، قاسم ابتدا با نرمخویی، کار اشتباه آنها را
💔 شام نیمه شعبان، علی تصمیم میگیرد بعد از هیئت رفقای نوجوانش را از نارمک تا محله خاک سفید تهران بدرقه کند. در میان راه متوقف شد. غیرتش به جوش آمد. عده ای خناس در حال آزار و اذیت دختر جوان بودند. دخترک وحشتزده استمداد میطلبید. تاب نیآورد. امر به معروف کرد. محل نگذاشتند. طاقت نیآورد. جلو رفت. اما لحظاتی بعد... با قمه به جان علی افتادند. ماهها گذشت؛ تا در خلسه بهاری نوروز زهرائی سلام الله علیها، نام علی در قطعه آسمانی و بهشتی شهدای غیرت نقش ببندد. علی جان داد چون نخواست و نمی توانست بی غیرت باشد. ابرو در هم کشید و جان بر کف نهاد چرا که دفاع از ناموس را فتوای اخلاق و حکم دین می دانست و خونش را نیز در راه دفاع از غیرت و مردانگی اهدا کرد. دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه می دهیم به مادرمان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان 💞 @shahiidsho💞
💔 آمده بودند مراسم خداحافظی خانمی گوشی به دست فیلم میگرفت و اشک میریخت خانم دیگری به سینه میزد مردم زیر تابوت شهید او غیرت را یادآور شده بود درشت بنویسید؛ نه بسیجی بود نه روحانی او غیرت داشت غیرت را همه باید داشته باشند او غیرت داشت و همین جایگاهش را برای همه محترم کرد... ✍🏻آقای تحلیلگر 💞 @shahiidsho💞
💔 برای تشییع جنازه ام خواهش می کنم همه با چادر باشند شهدا زنده اند شهدا مےبینند حجاب، سفارش شهداست 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 با سیکل وارد سپاه شده بود و پدرش ناراضی از اینکه چرا دیپلم نگرفته وارد سپاه شده... در شهر ابوزید
💔 روی حجاب حساس بود. حتی نحوه تزئین ماشین عروسی‌مان به‌گونه‌ای بود که قسمت شیشه جلو سمت عروس را دسته‌گل چسبانده بود و به این شکل گل‌ها مانع دیده شدن من در ماشین بودند 👌 و از همان دوسالگی به فاطمه یاد داده بود که با روسری و چادر بیرون برود. ✍ راوی همسر 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 حرف آخر روز معلم رو به شهدای عزیزمون تبریک میگیم کسانی که با عملشون به ما درس ایمان و آزادگی دا
💔 حرف آخر آری! شهید خواهی شد اگر از بندها خود را رها کنی! و مباشی مانند کسی‌که گناهان دست و پایش را بسته... شهید مےشوی اگر چادرت رابه خون شهیدی معطر کنی و تا پای جانت حجاب را فراموش نکنی که حجاب خون‌بهای شهداست 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 شام نیمه شعبان، علی تصمیم میگیرد بعد از هیئت رفقای نوجوانش را از نارمک تا محله خاک سفید تهران بدر
💔 تیرماه سال 1370 یکی از جانبازان جنگ تحمیلی به درجه رفیع شهادت رسید.تشییع جنازه شروع شد.گلعلی مثل تمامی اوقات حضوری فعال در اینگونه مراسم ها داشت اما صدای بلند آهنگی مبتذل از یکی از مغازه ها شرایط بدی را بوجود آورد. گلعلی چند باری به آن جوان(صاحب مغازه) صحبت کرد و به او تذکر داد اما مثل اینکه شیطان راه شنیدن حرف های گلعلی را برایش بسته بود. دیگر چاره ای نبود. نوار را برداشت و به بیرون انداخت و از مغازه خارج شد. آن جوان هم به دنبال او بیرون میرود و با چاقو از پشت به او ضربه میزند مثل اینکه آن جانباز میخواست شهیدی دیگر را با خود به آسمان ها ببرد و گلعلی شربت شهادت را نوشید و پرکشید. دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه می دهیم به مادرمان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان 💞 @shahiidsho💞
5.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 شما صدای مادر شهید الداغی را می‌شنوید... واکنش مادر و همسر شهید الداغی به انتشار عکس‌های خانوادگی‌شان 💞 @shahiidsho💞
💔 هم قسم شدن تا پای جان اوضاع در ایستگاه گرمدشت، به‌شدت وخیم بود و نیروهای دشمن تا چند متری خاکریز گردان پیش ‌آمده بودند. در صورت فروریختن خاکریز ایستگاه گرمدشت، کل دستاوردهای قرارگاه‌های نصر و فتح به خطر می‌افتاد. سرنوشت مرحله اول عملیات در گرو مقاومت سرسختانه گردان سلمان بود. حسین قجه‌ای؛ فرمانده دلاور گردان سلمان، ضمن هدایت و فرماندهی این گردان، آن‌قدر از روی خاکریز، آر.پی.جی شلیک کرده بود که از گوش‌هایش خون جاری می‌شد. در همین حال، او با کمک یکی از نیروهای مهندسی رزمی جهاد سازندگی، توانست 10 متر خاکریز احداث کند. فشار دشمن هرلحظه افزایش می‌یافت، طوری که فرماندهی مافوق تصمیم گرفت گردان سلمان را اندکی عقب بکشد ولی حسین قجه‌ای قبول نمی‌کرد. محمدابراهیم همت از قجه‌ای درخواست عقب‌نشینی کرد، اما او در جواب گفت «من و نیروهای گردان دیشب هم‌قسم شدیم که خودمان را به خرمشهر برسانیم.» حسین قجه‌ای برای آخرین بار گلوله آر.پی.جی را جاگذاری کرد، از خاکریز بالا رفت و یکی از تانک‌های دشمن را نشانه گرفت اما درست در همان لحظه براثر اصابت گلوله یک تک‌تیرانداز عراقی، پیشانی‌اش شکافت و صورتش غرق خون شد و بدین ترتیب حسین قجه‌ای هم به قافله شهدا پیوست. این در حالی بود که مقاومت گردان‌های تیپ 27 به ثمر نشسته، حلقه محاصره شکسته شده و مواضع تیپ 27 در ایستگاه گرمدشت تثبیت‌ شده بود. سالروز شهادت 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 #عاشقانه_شهدایی شهادت زن و شوهر در یک روز رئیس پلیس آگاهی شهرستان سراوان بود و تنها جرمش، ایجاد
💔 اولین شهید مدافع حرم استان اصفهان یک بار توی صحبت‌هایش به من گفت اگر من بروم مأموریت و شهید شوم تو چه کار می کنی؟! گفتم: فعلاً که از جنگ خبری نیست. بهتر  است که ما هم حرفش را نزنیم.... تا اینکه فتنه‌ای در سوریه شروع شد. مدام اخبار سوریه را دنبال می‌کرد، در حالی که من هم از اعزام نیرو از ایران به سوریه بی‌خبر بودم. 27 فروردین سال 92 بود؛ گفت: برای مأموریتی تهران می‌رود. یکی دو روز بعد تماس گرفت و گفت: سوریه است و من از رفتن به سوریه بی‌خبر بودم... وقتی با خبر شدم که سوریه است، زدم زیر گریه. گفت: نترس و گریه هم نکن، حضرت زینب(س) هوای ما را دارند. گریه اجازه نمی‌داد حرف بزنم. صدا مدام قطع و وصل می‌شد. فقط آخرین حرفی که در آن تماس شنیدم این بود که گفت: «مواظب خودت و بچه‌ها باش. خداحافظ.» نه فقط روح‌الله، بلکه همه شهدا به بچه‌های‌شان عشق می‌ورزیدند. خانواده‌های‌شان را دوست داشتند، اما اینکه بدون هیچ شک و تردید از همه علائق‌شان به خاطر همان معامله‌ای که با خدا انجام داده بودند، گذشتند و رفتند، خیلی زیاد ارزش دارد. راوی: همسر ایام شهادت 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 روی حجاب حساس بود. حتی نحوه تزئین ماشین عروسی‌مان به‌گونه‌ای بود که قسمت شیشه جلو سمت عروس را
💔 اولین کسی که آمد و گفت برای این سربازها برنامه داشته باشیم، جواد بود. می‌گفت: سرباز که نباید اینجا فقط نگهبانی بدهد، روحیه‌اش هم مهم است... با مسئولیت خودش سربازها را می‌برد امامزاده آقاعلی عباس. بعد هم ناهار پادگان را آنجا می‌خوردند و بعد گوشه حرم کمی برایشان حرف میزد. جوری جذبشان کرده بود که سفره دلشان را برایش پهن میکردند. 📚 بی برادر (با تغییرات) به روایت دوستان ِ اختصاصی کانال شهیدشو 💞 @shahiidsho💞
💔 شهید سید محمد (مشهور به میلاد) مصطفوی تاریخ تولد:۱۵ اردیبهشت ۶۵ محل تولد:شهرستان بهار، همدان تاریخ شهادت:۲۵ مهرماه۱۳۹۴ محل شهادت:حلب سوریه در یکی از روزهای زیبای بهاری درسال ۱۳۶۵درشهرستان بهار به دنیا آمد و نامش را سید محمد گذاشتند اما میلاد صدایش می کردند. مادرش معلم قرآن و مسئول هیئت بانوان محل بود و بسیار در تربیت دینی فرزندانش کوشا بود، سید میلاد علاقه عجیبی به مادرش داشت... سید عاشق سینه سوخته امام حسین بود و هرسال روز عاشورا نذر داشت پای پیاده در دسته های عزاداری باشد سید میلاد اهل ورزش بود به ورزش کشتی و جودو صاحب مقامهای کشوری شد، ورزش باستانی هم کار می کرد. او ورزش ومعنویت را درکنار هم ادامه داد و در زورخانه به دوستانش سفارش می کرد هروقت وارد گود می شوید به نیت یک شهید ورزش کنید تا ورزش ما برای رضای خدا باشد وشهدا اثری در زندگی ما داشته باشند... سالروز ولادت 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 حرف آخر آری! شهید خواهی شد اگر از بندها خود را رها کنی! و مباشی مانند کسی‌که گناهان دست و پایش
💔 حرف آخر باید از طایفہ عشق، اطاعت آموخت.. قرآن کریم می فرماید: "قل ان کنـتم یحبون الله فاتّبعونی..." اگر ادعای محبت خدا را داریم باید طبق حرف های فرستاده‌اش، عمل کنیم پ.ن سوره آل عمران آیه ۳۱ 💞 @shahiidsho💞