شهید شو 🌷
🔹 #او_را ... 88 این یکی رو دیگه نمیتونستم قبول کنم!😫😫 "هرچی بیشتر دنبال خواهشهای دلت بری، بیشتر ض
🔹 #او_را ... 89
"جلسه پیش راجع به هدف خلقت کمی صحبت کردیم،
وقتی به خود این کلمه فکر میکنی، میفهمی که انگار اهمیتش خیلی بالاست!!
«هدف خلقت!»
یعنی تو اصلا برای این آفریده شدی!
اگر کارهات برای رسیدن به این نباشه،
همه تلاشهات کشکه!!
تو آفریده شدی که لذت ببری!
ببینید!
حس پرستیدن ،خیلی حس خاصیه!
خیلی بالاتر از دوستت دارم و عاشقتم و برات میمیرم...!
تو اگر از پرستش این خدا لذت نبری یعنی اصلا راه رو اشتباه اومدی!
بزن بغل، برگرد از اول جاده!!↩️
واسه همینه که میگم قبول کنید واقعیت های دنیا رو!
این قبول کردنه، اول جادست!
قبول کنی دیگه شاکی نمیشی!
کفر نمیگی!
قاطی نمیکنی یهو!
قبول کنی، عاشق میشی...
آروم میشی...!
تو باید اینقدر عاشق این خدا بشی، که اصلا دلت بخواد بخاطرش رنج بکشی!"
حرفاش همونجوری آروم و دوست داشتنی بود، اما
من چرا باید برای خدایی رنج میکشیدم که نه میشناختمش نه قبولش داشتم، نه حتی باورش داشتم!!؟
"البته خدا دوست نداره تو رنج بکشی،
اما رنج نکشی فکر میکنی اومدی این دنیا کنگر بخوری و لنگر بندازی!😊
رنج نکشی یادت میره هدفت رو!
رنج نکشی ،نمیتونی لذت ببری!!"
وای!
باز دوباره داشت از اون حرف هایی میزد که من ازش سر در نمیاوردم!
دوست داشتم زودتر بحث راجع به خدا رو تموم کنه و به همون بحث رسیدن به آرامش بپردازه!
چه هدفی؟؟
چه لذتی؟؟
کدوم خدا؟؟
هنوز نفهمیده بودم معنی حرفی رو که سجاد گفته بود!
"خدا رو تو اتفاقاتی که برات میفته ببین!"
دوباره حواسم رو دادم به سخنرانی!
"خدا میخواد با این رنج ها تو رو قوی کنه!
آه و ناله کنی به جایی نمیرسیا!
ببین هرچی میخوایم بریم جلو، برمیگردیم سر پله ی اولمون!
پذیرش این واقعیت ها خیلی مهمه!خیلی!"
ساعت رو نگاه کردم،وقتم تموم شده بود!
به دختری که کنارم نشسته بود نگاه کردم.
-عزیزم؟
-زهرا هستم گلم.جانم؟
-خوشبختم زهرا جان، منم ترنمم.😊
من نمیتونم بیشتر بمونم، باید برم. خوشحال شدم از آشنایی با شما.
-عه...چه حیف!باشه گلم.امیدوارم بازم ببینمت.😊
تقریبا به موقع رسیدم.
مامان تازه اومده بود و بابا هم بعد از من رسید.
اینقدر تو راه به حرفهایی که این چندوقته شنیدم،فکر کرده بودم که مخم داشت سوت میکشید!!
با مامان مشغول صحبت بودم که بابا وارد آشپزخونه شد.
طبق معمول این چند وقته،به من که میرسید، اخماش میرفت توهم!
سراغ نمراتم رو گرفت و بعد از اینکه گفتم هنوز نیومده،
دیگه با من حرفی نزد و حتی موقع رفتن به اتاقش، شب بخیر هم نگفت!😔
روز به روز اخلاقش باهام بدتر میشد.
فکری که از سرم گذشت ،برام خنده دار بود!!
"رنجت رو بپذیر، نپذیری افسرده میشی!"
ناخودآگاه بلند شدم و قبل از اینکه بره بالا،
صداش کردم!
-شب بخیر بابا!
"محدثه افشاری"
@aah3noghte
@RomaneAramesh
#انتشارحتماباذکرلینک‼️
شهید شو 🌷
💔 #گذرے_ڪوتاھ_بر_زندگے_شھدا #شھیدمحمدرضا_دهقان_امیری قسمت هفتم مهم ترین نگرانی محمدرضا وقتی که
💔
#گذرے_ڪوتاھ_بر_زندگے_شھدا
#شھیدمحمدرضا_دهقان
قسمت هشتم
با هم رفته بودیم کربلا
یک بار دیدم توی رواق روبروی ضریح خوابش برده و من هم برای بقیه، جریان خوابیدنش را تعریف کردم.
تا اینکه یک روز که مشغول دعا خواندن بودم،
آمد کنارم و گفت:
چقدر دعا می خوانی؟!! برو بنشین با آقا حال کن ،با آقا حرف بزن.❤️
میگفت:
"خیلی خیلی لذت بخش است که خوابت ببرد ،
چشم باز کنی و ببینی شش گوشه ارباب جلوی چشمانت است."😍
بعد از اینکه خبر شهادتش آمد و رفتیم معراج شهدا به او گفتم
"به خدا اگر می دانستم خوابت در حرم می خواهد این طور بشود
و تو را به اینجاها ببرد من هم می آمدم کنارت می خوابیدم"..
روایت خواهر شهید
#ادامه_دارد
#شھیدمحمدرضادهقان
#شھید_دهه_هفتادی
#آھ_اے_شھادت...
#پروفایل
💕 @aah3noghte💕
💔
#میخوای_شهید_بشی⁉️
#دلشڪستھ_ادمین...
مطمئن باش
تا مثه شھدا نشی
شهید نمےشی
پس برو دنبال اینکه
جوری زندگی کنی که خدا عاشقت بشه...
مگه #شھیدمحسن همینو نمےگفت؟
مگه یه جوری عمل نکرد که خدا سِفت عاشقش شد؟
عاشقی نڪرده ایم...
نچشیده ایم...
هِی ادا درمیاریم...
هعییی...
ڪمی عشق پاڪ لطفاً
#شھیدمحسن_حججی
#شھیدسرجدا
#شھیددهه_هفتادی❤️
#آھ_اے_شھادت...
💞 @shahiidsho💞
#انتشارحتماباذکرلینک 📛
شهید شو 🌷
💔 سلام همسنگرےها✋ #روز_بیستــ_و_چهارم چله رو به یاد #شھیدمصطفی_ردانےپور💞 #شھیدبیژن_رفیعی💞 #شھید
💔
سلام همسنگرےها✋
#روز_بیستــ_و_پنجم چله رو به یاد
#شھیدابراهیم_رشید💞
#شھیدسعید_بیاضی_زاده💞
#شھیدعلی_رڪنی💞
+ رفیق شھیدمون❤️
شروع مےکنیم
ان شالله از دعای خیرشون بےنصیب نمونیم
و اسم ما هم در لیست اسامیِ یاران آخرالزمانی مولا مهدی قرار بگیرد..
و موثر باشیم در ظهور امام
#دعای_عهد رو ان شالله بعد از نماز صبح بخونیم و
تو لیست سربازان مهدیِ فاطمه حاضری بزنیم💖
#زیارت_عاشورا فراموش نشه😉❤️
از پست پین شده، بقیه اذکار و دعاها رو ببین و ان شالله استفاده کن
در طول روز هم
با هم مطالبی راجع به خودسازی شهدا میخونیم ان شالله و الگو میگیریم😊
#التماس_دعاے_شھادت
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
#همسنگرےها! #جانمونین☝️
یه وقت اگه یه روز بجا نیاوردی
نگی دیگه نمیخونم‼️
دوباره شروع کن💪
این ماه شیاطین، به زنجیر کشیده شدن⛓
تو این ماه، رسیدنمون به خدا، زودتر از ماههای دیگه س.✌️
#ان_شاءالله
#تصویربازشود👌
#نذرمهدےفاطمه❤️
شهید شو 🌷
💔 #میخوای_شهید_بشی⁉️ #دلشڪستھ_ادمین... مطمئن باش تا مثه شھدا نشی شهید نمےشی پس برو دنبال اینکه جو
برای عاشق شدنِ رفقای مجازے
تو این لحظات ناب
دعا کنیم
ویژه
#حق_رفاقت...
💔
#دلشڪستھ_ادمین...
سلام جواد!
ڪجایی؟ چه مےڪنی؟؟
در قرآن کریم خوانده ام که "ۺهدأ عڼڍ ڔبۿم" هستند...
مےشود بگویی "عند ربهم" کجاست؟
همان "عڼڍ ملێڪ مڨتدڒ" است؟
کجاست؟؟؟
بگو!
بےگمان شنیدن وصف آنجا که هستی
در دلهای ما #شوق رسیدن به شما و جایتان را
چند برابر خواهد کرد...
بماند که شاید برای خیلےهامان
این آرزوی شھادت، به واقعیت تبدیل نشود😔
اما دلخوشیمـ ڪہ وصف العیش، نصف العیش...
جای تو بےشڪ، جایی اختصاصی است
آنجا که هم ردیفِ "صدیقین، مخلَصین و نبیین" است...
ڪاش ما را هم
بال و پری برای پرواز به آن سقف بلند بود...🕊💔
ڪاش زنجیر دنیا، چنین زمینگـیرمان نمےڪرد...⛓
ڪاش با گناهانمان، خود را از استجابت دعای تو محروم نمےکردیم...🔥
ڪاش این #رفاقت، منتهی مےشد به #شھادت...🌹
#شھیدجوادمحمدی
#آھ_اے_شھادت...
#رفاقت
#شھادت
#پر_پرواز
💕 @aah3noghte💕
#دلشڪستھ_ادمین... رااینجابخوانید☝️
#ڪپےبراےغیراعضاڪانال_آھ...📛
💔
هرگز از درگاه خداوند نا امید مشو
❣و بر خداوند توکل کن همین بس که خداوند حافظ (و مدافع انسان)باشد❣
#احزاب
#ایه_3
#آیه_های_ازجنس_نور
#خداوند
💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
مولودی خوانی #سدرضانریمانی برای امام حسن علیه اسلام
#بسیارزیبا👌
نبینی از دستت رفته😄
#آھ_حسن_جان
#میلاد_کریم_مبارک💐
💕 @aah3noghte💕
💔
🌱🌸🌺ای #منتظر آیا میدانی...
سپاهیان امام حسن خود را آماده نبرد کرده بودند...
اما #دنیاطلبی و طَمَع و تهدید و انتشار شایعات بی پایه...
با این خیلِ سپاه و یاران چه کرد؟
بله، ورق برگشت و این سپاه مضطرب، قصد جان امام خود کرد
ای منتظر چقدر آماده ای؟!
تاریخ همان است ولی تو همان نباش، البته اگر راست میگویی و واقعا منتظر ظهوری...
🌸 #میلاد_امام_حسن
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 با همان خنده ی زیبا گفت: "چقد تو عجله داری؟😉 میخوای بفهمی من چمه؟ چند دقیقه صبر کن میبینی"!😊 بلن
💔
#خاطرات_شھیدزنده
#جانبازحمیدداودآبادی
لَندرُوِر و اسبِ زورو!😅
بهمن 1364
اردوگاه کارون
قبل از عملیات والفجر 8
آن اوایل، حاجی بخشی یک جیپ "لَندرُوِر" سبزرنگ داشت که عقب آن پر بود از بیسکویت، پفک، عطر و جانماز.
هرموقع با آن ماشین که دو بلندگو رویش سوار بود وارد اردوگاه لشکر میشد، کولاکی بهپا میکرد.😅
بچهها میریختند دورش، او هم به هرکس پفک، بیسکویت و چیزی میداد.
بعد از عملیات والفجر8، ظاهراً سپاه یک دستگاه تویوتا لندکروز به حاجی بخشی داده بود و او هم جیپ لندرور شخصی خودش را که دیگر داغان شده بود، گذاشت کنار.😎
تا صدای بلندگو آمد، بچهها گفتند حاجی بخشی آمده.
نزدیک که شد، با تعجب دیدیم جیپ سبزرنگ تبدیل شده به لندکروز نقرهای رنگ.😳
وقتی مقابلمان ایستاد و سلام و علیک کرد، یکی از بچهها خیلی جدی به او گفت:
ـ حاجی ... پس بچهها راست میگفتند حاجی بخشی "ذوالجناح" رو فروخته و اسب زورو رو خریده😃😂😂
و این حاجی بخشی بود که اخمهایش را در هم فرو برد و فریاد زد:
ـ دِ برو پدر صلواتی ...
.....
در عملیات کربلای 5 در سه راه مرگ شلمچه، لندکروز حاجی بخشی از روبرو هدف یک گلوله مستقیم تانک عراقیها قرار گرفت و منهدم شد.🔥
احسان رجبی توانست از صحنه ای که حاجی بخشی سعی می کند آتش ماشین را خاموش کند تا بتواند #شهیدنادری، دامادش را از میان آتش نجات دهد، عکس بگیرد.
📚"تبسم های جبهه"
نوشته حمید داودآبادی
نشر شهید کاظمی
@aah3noghte
@hdavodabadi
#انتشارحتماباذکرلینک‼️