💔
خبر آمدنش را همه جا پخش کنید !
مےرسد لحظه میعاد، به امّید خدا !
منتقم میرسد و روز ظهور ش، حتماً ،
می شود فاطمه دلشاد، به امّید خدا !
حرم خاکی خورشید و قمرهای بقیع ،
عاقبت می شود آباد، به امّید خدا !
مثل مشهد، وسط صحن بقیع نصب کنیم ،
دو سه تا پنجره فولاد، به امّید خدا !
لذتی دارد عجب، گر که به ما، او گوید :
آفرین! دست مریزاد! به امّید خدا!
#اللهّمَعَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج
💕 @aah3noghte💕
💔
#سربازی_امام_زمان، کار آسانی نیست.
بزرگترین وظیفه منتظران امام زمان(عج) این است که
#خودشان را از لحاظ #معنوی
از لحاظ #اخلاقی،
از لحاظ #پیوند_های دینی و اعتقادی و عاطفی با مومنين،
از لحاظ آمادگی برای پنجه در افکندن با زورگویان آماده کنند.
(سید علی حُسینی خامنه ای)
و #شھیدجواد💞
علاوه بر دغدغه برای ساخت مدینه فاضلهء عاری از زورگویی صهیونیسم ها
به #خودسازی و رهایی از رذائل اخلاقی هم اهتمام داشت
#شھیدجوادمحمدی
#ازشھداالگوبگیریم
#سرباز_امام_زمان
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
#انتشارحتماباذکرلینک
شهید شو 🌷
💔 قسمت هفتاد و یکم #بےتوهرگز ❤️ 🌀غریب آشنا بعد از چند سال به ایران برگشتم … سجاد ازدواج کرده بود
💔
قسمت هفتاد و سوم
#بےتوهرگز ❤️
🌀بخشنده باش
زمان به سرعت برق و باد سپری شد … لحظات برگشت به زحمت خودم رو کنترل کردم …
نمی خواستم جلوی مادرم گریه کنم …
نمی خواستم مایه درد و رنجش بشم … هواپیما که بلند شد … مثل عزیز از دست داده ها گریه می کردم …
حدود یک سال و نیم دیگه هم طی شد … ولی دکتر دایسون دیگه مثل گذشته نبود …
حالتش با من عادی شده بود … حتی چند مرتبه توی عمل دستیارش شدم …
هر چند همه چیز طبیعی به نظر می رسید … اما کم کم رفتارش داشت تغییر می کرد … نه فقط با من … با همه عوض می شد …
مثل همیشه دقیق … اما احتیاط، چاشنی تمام برخوردهاش شده بود …
ادب …
احترام …
ظرافت کلام و برخورد … هر روز با روز قبل فرق داشت …
یه مدت که گذشت … حتی نگاهش رو هم کنترل می کرد…
دیگه به شخصی زل نمی زد … در حالی که هنوز جسور و محکم بود … اما دیگه بی پروا برخورد نمی کرد …
رفتارش طوری تغییر کرده بود که همه تحسینش می کردن …
به حدی مورد تحسین و احترام قرار گرفته بود … که سوژه صحبت ها، شخصیت جدید دکتر دایسون و تقدیر اون شده بود …
در حالی که هیچ کدوم، علتش رو نمی دونستیم …
شیفتم تموم شد … لباسم رو عوض کردم و از در اتاق پزشکان خارج شدم که تلفنم زنگ زد …
– سلام خانم حسینی … امکان داره، چند دقیقه تشریف بیارید کافه تریا؟ … می خواستم در مورد موضوع مهمی باهاتون صحبت کنم …
وقتی رسیدم … از جاش بلند شد و صندلی رو برام عقب کشید … نشست … سکوت عمیقی فضا رو پر کرد …
– خانم حسینی … می خواستم این بار، رسما از شما خواستگاری کنم …
اگر حرفی داشته باشید گوش می کنم… و اگر سوالی داشته باشید با صداقت تمام جواب میدم …
این بار مکث کوتاه تری کرد …
– البته امیدوارم … اگر سوالی در مورد گذشته من داشتید … مثل خدایی که می پرستید، بخشنده باشید …
قسمت هفتاد و چهارم
#بےتوهرگز ❤️
🌀متاسفم
حرفش که تموم شد … هنوز توی شوک بودم …
2 سال از بحثی که بین مون در گرفت، گذشته بود … فکر می کردم همه چیز تموم شده اما اینطور نبود …
لحظات سختی بود … واقعا نمی دونستم باید چی بگم … برعکس قبل … این بار، موضوع ازدواج بود …
نفسم از ته چاه در می اومد … به زحمت ذهنم رو جمع و جور کردم …
– دکتر دایسون … من در گذشته … به عنوان یه پزشک ماهر و یک استاد … و به عنوان یک شخصیت قابل احترام … برای شما احترام قائل بودم … در حال حاضر هم … عمیقا و از صمیم قلب، این شخصیت و رفتار جدیدتون رو تحسین می کنم …
نفسم بند اومد …
– اما مشکل بزرگی وجود داره که به خاطر اون … فقط می تونم بگم … متاسفم …
چهره اش گرفته شد … سرش رو انداخت پایین و مکث کوتاهی کرد …
– اگر این مشکل … فقط مسلمان نبودن منه … من تقریبا 7 ماهی هست که مسلمان شدم …
این رو هم باید اضافه کنم … تصمیم من و اسلام آوردنم، کوچک ترین ارتباطی با علاقه من به شما نداره …
شما همچنان مثل گذشته آزاد هستید … چه من رو انتخاب کنید … چه پاسخ تون مثل قبل، منفی باشه …
من کاملا به تصمیم شما احترام می گذارم … و حتی اگر خلاف احساس من، باشه … هرگز باعث ناراحتی تون در زندگی و بیمارستان نمیشم …
با شنیدن این جملات شوک شدیدتری بهم وارد شد … تپش قلبم رو توی شقیقه و دهنم حس می کردم … مغزم از کار افتاده بود و گیج می خوردم … هرگز فکرش رو هم نمی کردم … یان دایسون … یک روز مسلمان بشه …
#ادامه_دارد...
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #پیامکےازبہشت #امام را تنها نگذارید... #مساجد را خالی نگذارید... از اسلام و میهن اسلامی خود دف
💔
#پیامکےازبہشت
وحدت را حفظ کنید
و با شرکت در #نمازجمعه که بزرگترین سلاح ما است ،
مشت محکمی بر دهان ابرقدرتهای جهانخوار بزنید.
#شھیدابوالفضل_خیرخواه_قمی
📚گزیده موضوعی وصیتنامه شهدا جلد چهارم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
Narimani-3.mp3
3.5M
💔
نامهء اعمال من حال تو را بد مےکند😭
جمعه ها بدجور احساس خجالت مےکنم
مناجات باامام زمان عج
#سیدرضانریمانی
#آھ_مولاے_غریبم....
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 🌷 #بسم_رب_المھدی 🌷 #و_آنڪہ_دیرتر_آمد #پارت_بیست_و_دوم... از سرمایه ای که پدرم داد
💔
🌷 #بسم_رب_المھدی 🌷
#و_آنڪہ_دیرتر_آمد
#پارت_بیست_و_سوم...
پرسید:
"شما محمود فارسی هستید؟ شنیده ام حیوان کرایه مےدهید..."🙂
گفتم:
"من محمود فارسی هستم اما دیگر حیوان کرایه نمےدهم😡؛ مسافران قبلی چنان بلایی به سرم آوردند که دیگر قید این کار را زده ام...."
با مهربانی گفت:
"آخر همه که محمود فارسی نمیشوند که در کمترین زمان، ما را به سامرا برسانند"😉
داغ دلم تازه شد؛ گفتم:
"بله دیگر... ما این طور رسیدگی مےکنیم آن وقت مسافرها حقمان را مےخورند"🙁
خندید....
دندانهایش مثل مروارید، سپید بود....
گفت:
"آدم با آدم فرق مےکند؛ ما چند نفر زوار شیعه هستیم که مےخواهیم زودتر به سامرا برویم، پول کرایه ات را هم پیش مےدهیم😊
به هر قیمتی که خودت تعیین کنی...
حالا برادری کن و جواب رد نده"
صدایش، چنان دلنشین بود که خُلق تنگم را باز کرد...
گفتم:
"فعلا که حیواناتم خسته اند... فردا آنها را به کنار چشمه مےبرم؛ بیایید آنجا تا جواب بدهم که مےآیم یا نه...."😒
گفت: "خدا خیرت بدهد..." و آرام رفت....
#ادامه_دارد...
#نذر_ظهورش_صلوات✨
💕 @aah3noghte💕
#انتشارحتماباذکرلینک
چون بزرگواران همراه،
زحمت تایپ رو کشیدن،
کپی بدون ذکر لینک مورد رضایت نیست
شهید شو 🌷
💔 #دلشڪستھ_ادمین... #حاج_حسین_یکتا میگن: "تو این خیمه هر کی سرباز نشه، سربار میشه..." و شک ندار
💔
#حاج_حسین_یکتا:
بچهها!
کُلِّ زندگی
مسابقۀ إلیالله هست؛
نکنه تو این مسابقه کم بیاریم.
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕