۱۱ شهریور ۱۳۹۸
💔
#ایھالارباب
از ماتم تو
عاقبتم، جان سپردن است
پس حڪ کنید بر لحدم
"عشق من #حسـین"
#اللهمارزقنازیارتالحسینعلیهالسلام
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
#السلامعلیڪدلتنگم💔
#آھ_ڪربلا
#پروفایل
💕 @aah3noghte💕
۱۱ شهریور ۱۳۹۸
💔
سلام آقا ، صاحب عصر . . .
دگر طاقت مان رفت به باد ،
محرم آمدش ، گر به صلاح است بیا
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
#واجعلنا_من_انصاره_و_اعوانه
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
۱۱ شهریور ۱۳۹۸
۱۱ شهریور ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
🏴به پیشواز عزای تو میرویم اما نمیدانیم به امام زمان خود رسیده ایم یا نه؟
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
۱۱ شهریور ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
مےخواهی بدانی راز موفقیت
#فرماندهان دوران جنگ چه بوده؟؟
نگاه امثال همت ها، چمران ها، باکری ها و... به دنیا
چنین نگاهی بود!
برخیز
برادر و خواهر مومنم
برخیز...
کاری در دنیا برای مومن، نشد ندارد
یاعلے بگو و نگذار علَم شهدا بر زمین بماند...
#شھیدمحمدابراهیم_همت
#کار_مومن
#کوه_زیر_پای_مومن
#ایمان_داشته_باشیم_به_کلام_مولا
#فداےسیدعلےجانم❤️
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
#فروارد_کن_مومن
#انتشار_متن_حتماباذکرلینک
۱۱ شهریور ۱۳۹۸
💔
ازعلامه طباطبایی اواخر عمرش پرسیدند آیا راهی هست ماسالها عرفان نظری و..نکنیم میانبر به کمالات عرفان برسیم چند دقیقه فکرکردند وفرمودند دو راه دارد
1حرم امام حسین
2مجلس روضه امام حسین
▪️السلام علیک یا ابا عبدلله الحسین ع
🏴الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🏴
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
۱۱ شهریور ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
دیگر وقت آن بود تا گُـــ🌷ــلی به آن گلِ داخل قبر اضافه شود
دیگر وقت آن بود
پدر را در میان گل هایی که در دست داشت گاـــــ💐ــــباران کند
اما نمیدونستم به چی فکر میکرد
هرچه نگاهش میکردم چشمانش مرا آتیش میزد...
مخصوصا #چادرخاکیکوچکش
💔💔💔💔
مثل همه چیزهایی که نفهمیدیم
آخرش هم عقلِ دلِ ما نخواهد رسید به فهمیدنش
.
.
.
غصهی دلِ یک سه ساله را می گویم ...
#السلام_علیک_یا_سیدتنا_رقیه
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
#فروارد_کن_مومن
#انتشار_متن_حتماباذکرلینک
پ.ن: فرزندان #شھیدسعیدانصاری
۱۱ شهریور ۱۳۹۸
۱۱ شهریور ۱۳۹۸
شهید شو 🌷
💔 #رمان_رهــایـــے_از_شبــــ ☄ #قسمت_هفتاد_و_پنجم با کنجکاوی پرسیدم: _من که باورم نمیشه تو اصلا گ
💔
#رمان_رهــایـــے_از_شبــــ ☄
#قسمت_هفتاد_و_ششم
_الهام بیچاره بهم اعتماد کرد
و سوار ماشین شد.چند جا ماشین خاموش کرد. بعضی ازاین مردها رو هم که میشناسی چطورین!.فقط کافیه ببینن یک زن پشت فرمونه! اونوقت ولت نمیکنن و اینقدر با بوق زدن و دست انداختن رو مخت میرن که کار خرابتر میشه..حسابی خودم رو باخته بودم.
الهام هم استرس داشت ولی دلش نمیخواست با نشون دادن اضطرابش اعتماد به نفس منو کور کنه.. از دقیقه ی پنجم تا لحظه ی حادثه چندبار وسط خیابون ماشین خاموش کرد و من حتی آدرس رو اشتباهی رفتم. دنبال یک دور برگردون بودم که بیفتم تو مسیر اصلی..عصبی بودم..مدام به راننده هایی که واسم بوق میزدن فحش میدادم. .ولی طفلی الهام فقط با آرامش بهم میگفت..از این ور برو..نه مراقب باش.. سرعتت و کم کن..
آخر سر نفهمیدم چیشد..
فقط میدونم سرعتم بخاطر عصبانیتم زیاد بود..محکم خوردیم به گارد ریل ..سمت راست ماشین،درست جاییکه الهام نشسته بود جمع شد داخل..من حالم خوب بود..حتی یک خراش هم رو دستم نیفتاد..اما الهام غرق خون شد و ناله میکرد.
🍃🌹🍃
فاطمه انگار تمام صحنه ها رو دوباره میدید..
تمام بدنش میلرزید..او را محکم در آغوش گرفتم وشانه هایش رو ماساژ دادم.چند دقیقه ای در آن حالت ماند.من هم با او گریه😢😭 میکردم.
بلند شدم براش کمی شربت آوردم و او در میان گریه،جرعه جرعه از شربتش مینوشید و انگار باز هم تصاویر روز حادثه رو تماشا میکرد!
وجدانم درد گرفت.اگر میدونستم او تا این حد از یاد آوری حادثه عذاب میکشد هیچ گاه اصرارش نمیکردم!
🍃🌹🍃
خودش بعد از چند لحظه ادامه داد:
_الهام ازش خون زیادی رفته بود.بچش در جا مرد.خودشم رفت زیر تیغ جراحی. حاج مهدوی روز بعدش اومد که الهامش رو سالم و سرحال ببینه اما بجاش یک تیکه گوشت وسط بیمارستان دید..کمتر ازیک هفته تو آی سیو بود.. کلی نذر ونیاز کردم برگرده.زن عموم تو این مدت فقط یک جمله میگفت:
_چقدر بهت گفتم نرو..گفتی هرچی شد با خودم..حالا دخترمو برگردون..سرپاش کن بچشو برگردون!
🍃🌹🍃
میتونی بفهمی چی میکشیدم؟؟
با تمام وجود میفهمیدم.اشکهام رو پاک کردم و گفتم: -بمیرم برات..😢
فاطمه ادامه داد:
_نمیدونی چه روزگاری شده بود؟چه جهنمی بپا شده بود!حامد همش سعی میکرد امیدوارم کنه.. آرومم کنه ولی نمیتونست.چون فقط بهوش اومدن الهام حالم رو خوب میکرد.اما الهام نموند.. وقتی رفت زندگی هممون یک دفعه شبیه برزخ شد.خدا هیچ بنده ای رو اینطوری امتحان نکنه رقیه سادات.نه روم میشد تسلیت بگم..نه روم میشد سر خاک برم…نه حتی روی نگاه کردن به صورت عمو و زن عموم و حاج مهدوی رو داشتم. .
پرسیدم:
_وقتی الهام فوت کرد عکس العمل عموت اینا با تو چی بود؟
او با زهر خندی گفت:
_الهام تک دختر بود..عزیز دل بود.فک کردی به همین راحتی میتونند منو ببخشن؟ هنوزهم که هنوزه در خونه ی مارو نزدند.
من با ناباوری گفتم:_پس..پس تکلیف تو وحامد چی میشد؟حامد هم تو رو مقصر میدونست؟؟
_هه!!! حامد بیچاره تمام سعیش رو کرد که اوضاع رو سرو سامون بده ولی بی فایده بود.نه عمو و زن عموم دلشون با من صاف میشد ونه من روی نگاه کردن تو صورت اونها رو داشتم.تاوان گناه من جدایی ازحامد بود یک روز به حامد گفتم همه چی بین ما تمام..براش هم همه چی رو توضیح دادم وگفتم که این حرف دل پدرو مادرش هم هست فقط روی گفتنش رو ندارن!!
_به همین راحتی؟ ؟ اونم قبول کرد؟
_راحت؟؟!! خدا میدونه چی به ما گذشت..حامد روز آخر جلوی پدرو مادرم قسم خورد تا آخر عمرش ازدواج نمیکنه اگه ما به هم نرسیم.
_سرقولش موند؟
فاطمه سرش رو به علامت تایید تکون داد!!
ادامه دارد…
نویسنده:
#فــــ_مــقیـمــے
#کپی_با_صلوات
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
۱۱ شهریور ۱۳۹۸
💔
از صبح تا حالا یه مطلبی رو خوندم
مدام به فکر #تُ هستم
با آن غیرت عباسےات
خواندم:
"به عمهاش گفت:
چیزی بدهید سرم را بپوشانم
شنید: عمّتُکَ مثلُک ...
#السلام_علیک_یا_سیدتنا_رقیه"
کاش جواد این جمله را جائی نشنیده باشد😔
#شھیدجوادمحمدی
#مبتلایم_کرده_ای_در_این_هیاهو
#یاحسـین❤️
#تربت_هر_شھید نَمی از خاک کربلا دارد...
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
#قیامت
#حسرت
#رفاقت
#شھدادستگیرند
#شھادت
#حسرت
#شفاعت
#جامانده
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
#پروفایل
💕 @aah3noghte💕
#انتشارحتماباذکرلینک
۱۱ شهریور ۱۳۹۸
💔
#رسـم_خـوبان
💟تا پیش از سفر #کربلا خیلی پسر شری😈 بود، همیشه #چاقو در جیبش بود، خالکوبی🌀 هم داشت.
💟وقتی از سفر کربلا برگشت مادرش ازش #پرسیده بود چه چیزی از امام حسین💞 ع خواستی؟! مجید گفته بود یه نگاه به گنبد امام #حسین (ع) کردم
💟و یه نگاه به #گنبد حضرت عباس (ع)انداختم😔 و گفتم آدمم کنیدسه چهار ماه قبل رفتن به #سوریه به کلی متحول شد، بعد از اون همیشه در حال دعا و گریه😭 بود. نمازهایش را اول وقت میخواند
💟خودش #همیشه میگفت نمیدانم‼️ چه اتفاقی برایم افتاده که دوست دارم همیشه #دعا بخوانم و گریه کنم و در حال عبادت باشم.😇
📎از قلیان کشیدن و خالکوبی تا پاک شدن در خانطومان
#شهید_مجید_قربانخانی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
۱۱ شهریور ۱۳۹۸
شهید شو 🌷
💔 #حرف_حساب دیدی تو واتساپ پیامتو حذف میکنی بازم جاش میمونه، زندگی واقعیام همینه وقتی یه حرفو ز
💔
#حرف_حساب
وقتی یادبگیریم همه چیزمان خداست،
دیگر ازشراین دلتنگی های حقیر زمینی خلاص میشویم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
۱۱ شهریور ۱۳۹۸
۱۱ شهریور ۱۳۹۸
💔
🌹ولادت: ۱ خرداد ۱۳۷۲.شیراز
شهادت: ۲۰شهریور ۱۳۹۷ مصادف با دوم محرم. سوریه🌹
#فرهادخیلیشیرینشهیدشد...
اومد کار خروجش و ردیف کنه که بره .
گفتن نمیشه. هر کاری کرد گفتن نمیشه.
اما مسولین نمیفهمن که اگه حسین بخواد میشه...میدونی چی میگم؟؟
آخر سر شروع کرد گریه زاری گفتن زشته بابا نکن اینکارا رو نمیشه بری سوریه...
افتاد به التماس ،اقا تو رو خدا التماست میکنم تو رو به #حضرتزهرا...
افتاد به پای حاج اقا...
تو چته چرا همچین میکنی پسر ؟!
بخدا اقا امام #حسین بهم گفت اگه میخوای #شهید شی شده التماس کن و بیا...
بالاخره مجوز خروجش را گرفت و خنده بر لبانش آمد و گفت این سری که بروم دیگر برنمیگردم.
نماز صبحش و که خوند گفت حلال کنید نماز آخرم بود...
مادرشهید:در آخرین تماس #فرهاد گفت نگران نباش مادر که ششم محرم برمیگردم و همان ششم محرم هم بازگشت و افتخار میکنم که پسرم در این راه و به خاطر حضرت زینب (س) #شهید شده است.
#شهید_فرهاد_طالبی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
۱۱ شهریور ۱۳۹۸
💔
#خاطرات_شهید
هر سال که نزدیک ماه محرم می شدیم مصطفی حسابی سرش شلوغ بود باید تدارک هیئتش رو می دید هر وقت خونمون می آمد، آروم و قرار نداشت، بس که فکرش درگیر کاراهاش بود دوست داشت به بهترین شکل ممکن برنامه ها و مراسم عزاداری انجام بشه و برای اربابش چیزی کم نذاره دورت بگردم دیدی اون همه خلوص و صداقت در کارها و رفتارت چه پاداشی داشت؟..."
#راوی_مادرشهید
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌷
#فرمانده_گردان_عمار_فاطمیون
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
۱۱ شهریور ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
| یڪدقیقهخݪوت
| یهدقیقهباحسینعݪیهالسلام
| یهدقیقهدݪدادگی
#هواۍحسین
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
۱۱ شهریور ۱۳۹۸
💔
نمیتوانیم با امریکایےها قدم بزنیم و
انتظار شفاعت شهدارا داشته باشیم.
#سردار_شهید_حاج_حسین_همدانی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
۱۱ شهریور ۱۳۹۸
شهید شو 🌷
💔 مےگویند: "در بندِ ڪسے باش که در بند حسین است..." و شھدا دل، در بند کمند #حسین داشتند آنقدر خالصا
💔
تو هیئت
مداح میگه:
"عکس جواد رو بیارین بالا... این جواد، میوندار هیئت بوده"
مےبینی جواد؟!
هنوز داری میونداری میکنی
جواد!
من میونداری بلد نیستم
اما دوست دارم
بعدِ رفتنم،
یادم کنن تو عزاداریا
تو چیکار کردی جواد؟
یک گوشه چشمی، به منِ نابلدِ ناشیِ در راه مانده...
#شھیدجوادمحمدی
#مبتلایم_کرده_ای_در_این_هیاهو
#یاحسـین❤️
#تربت_هر_شھید نَمی از خاک کربلا دارد...
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
#نریمان_پناهی
#حضرت_نریمان
#قیامت
#حسرت
#رفاقت
#شھدادستگیرند
#شھادت
#حسرت
#شفاعت
#جامانده
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
#پروفایل
💕 @aah3noghte💕
#انتشارحتماباذکرلینک
۱۱ شهریور ۱۳۹۸
💔
زخمهای سر و روی پدرش را که شمرد
گفت با عمه "چرا زخم دهن هم دارد؟
حرمله چشم چران است بدم مےآید
مثل زجر است... ببین! دست بزن هم دارد
چادر پاره او را به روی دست گرفت
عمه اش گفت به غساله "کفن هم دارد"
#آھ...
#السلام_علیک_یا_سیدتنا_رقیه"
💕 @aah3noghte💕
۱۱ شهریور ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
#آواره_بیابان
اَلَّذینَ اُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍ
آن مؤمنانی که به ناحق
از خانه هاشان آواره شده ...
#سوره_حج_۴۰
به گواه تاریخ ،
در دومین روز از محرم بود
که کاروانِ
اهل بیت پیامبـر (ص)
همان ها که به #دعوت مردم کوفه
قصد آمدن به کوفه کرده بودند،
در سرزمینی به نامِ
کربلا آواره و بی پناه ماندند
#اللهم_اعوذ_بک_من_کرب_و_البلاء
#هرشب_یک_دل_نوا
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
#فرواردکن_مومن😉
۱۱ شهریور ۱۳۹۸
۱۱ شهریور ۱۳۹۸
۱۲ شهریور ۱۳۹۸
💔
#داستان_دخترک...
🔸دخترﮎ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﺟﻤﻌﯿﺘﯽ ﮐﻪ ﺷﺎﻫﺪ ﺍﺟﺮﺍﯼ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺗﻌﺰﯾﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺭﺩ
ﻣﯿﺸﻮﺩ،
ﺩﺭﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﻭﻗﻤﻘﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﻣﺤﮑﻢ ﺯﯾﺮ ﺑﻐﻞ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ;
ﺁﻧﻄﺮف تر ﺷﻤﺮ ﺑﺎ ﻫﯿﺒﺘﯽ ﺧﺸﻦ، ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﺩﻭﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ(علیه السلام )
ﻣﯽ ﭼﺮﺧﺪ ﻭ ﻧﻌﺮﻩ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﻛﻪ ﻗﻄره ﺍی ﺁﺏ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻭ ﻳﺎﺭﺍﻧﺖ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ
ﺭﺳﻴﺪ ،
ﭼﺸﻤﺶ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ...
دخترک ﺑﺎ ﻗﺪﻡ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﮑﺶ ﺍﺯ ﭘﻠﻪ ﻫﺎﯼ ﺗﻌﺰﯾﻪ ﺑﺎﻻ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ.
ﺍﺯ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺷﻤﺮ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ...
ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ(علیه السلام ) ﻣﯽ ﺍﻳﺴﺘﺪ
ﻗﻤﻘﻤﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺍﻭ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ ﻭ ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ: ﺑﻴﺎ ﺁﺏ ﺑﺨﻮﺭ !!
ﺷﻤﺸﯿﺮ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺷﻤﺮ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ...
ﻭ ﺭﺟﺰ ﺧﻮﺍﻧﯽ ﺍﺵ ﻗﻄﻊ ﻣﯿﺸﻮﺩ!
ﺩﺧﺘﺮﮎ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ :
" ﺑﺨﻮﺭ،ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﺁﻭﺭﺩﻡ "
ﻭ ﺑﺮﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺷﻤﺮ ،
( ﮐﻪ ﺣﺎﻻ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﺯﺍﻧﻮ ﺯﺩﻩ)
ﻣﯽ ﺍﯾﺴﺘﺪ...
ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻗﻄﺮﺍﺕ ﺍﺷﮏ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻣﯽ ﻟﺮﺯﺩ.
در ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯼ ﺷﻤﺮ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺑﻐﺾ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ:
" ﺑﺎﺑﺎ ، ﺩﯾﮕﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ "...
و ﺻﺪﺍﯼ ﻫﻖ ﻫﻖ ﻣﺮﺩﻡ که ﻓﻀﺎ ﺭﺍ ﭘﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.........
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
۱۲ شهریور ۱۳۹۸