eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 دستنوشته آغشته به خون شهید #مصطفی_حیدر مولای من! من بهشت را برای نعمت های جاودانه اش نمی‌خواهم! بلکه... #شهید #معرفت #بهشت #طمع #اباعبدلله #آھ... (۳نقطه) 💕 @aah3noghte💕
💔 میگفت :نصف شب ڪه از خواب پاشدی، دس بذار رو قلبت، بگو: صل الله علیڪ یا .... همین سلام، یجا بدردت میخوره🙂🍃 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ‏‎ ممنونیم بابت ‎ خیلی دلتنگتونیم ... کاروان غمت ای عشق چهل روز که هیچ تا چهل قرن اگر گریه کنم باز کم است ✍از قدیم گفتند خاک، سردی میاره خاک قبرستان، شاید اما خاکی که شهیدی را در برگرفته هرگز سرد نخواهد شد.... نمی دانم چه سرّی هست که یاد شهدا نه تنها در دل ها سرد نمی شود که اشک گرم شده و می جوشد... به فدای تو ‎ 💔 ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 بذار سایه‌ات همیشه رو سرم باشه قرار ما شب جمعه حرم باشه... #شب_جمعه #شب_جمعه_ست_هوایت_نکنم_میمی
💔 داده ام دل به سر به و او واقعا این چنین بود که شد زاده🥀 اگر من و تو هم از دل و جان دل در بند داشتیم پیشوند اسم هر کداممان یک نوشته شده بود... این تصویر را چند وقت پیش دیدم و نمی دانم چه شد که ماند و ماند تا امشب ... ... 💞 @aah3noghte💞
💔 خیال می‌کنند هر چه بیشتر بنویسی، راحت تر کلمات را بر زبان جاری می‌کند اما گویا در این وادی، همه چیز برعکسِ همیشه است. اینجا، در دیار حبیبانِ بی شمارِ ، هر چه بیشتر بدانی، کلمات کمتری را میهمان کاغذ می‌کنی؛ اصلا آنقدر در این راه متحیر می‌شوی و شگفت زده، که خیال می‌کنی جوهر کافی برای وصف هایشان در جهان نیست. تازه! اگر مخاطبت باشد که دیگر مات می‌مانی و تنها خیره به کاغذ سفید مقابلت می‌شوی. تصور کن باید تمامِ آن سال زندگی را، را و همه ی قهرمانی هایش را خلاصه کنی در یک متن چند بندی. باید بنویسی و بگویی که او مرید بود؛ در هیئات پایه ثابت و در شیطنت ها روی کودکانه اش را نمایان می‌کرد. حجت البته نه! بهتر است بگویم ؛ با این نام وارد فضای مجازی شده بود تا هم شود و هم با این نامِ گمنام بماند. دیگر پس از این همه مدت، ورد زبانمان شده که زهرای مرضیه (س) گمنام می‌خرد. طاهای داستان! رسم را از بر بود، گویا شب های روضه قدم به قدم با شرمندگی آقا ابالفضل همراه میشد و تا می‌رفت؛ او هم در درون شرمنده بود. شرمنده دیوار های که محل تیر و ترکش ها شده بودند، شرمنده امام زمان (عج) که نتوانسته بود برای عمه شان شود. اما قصه قرار بود جورِ دیگری به پایان برسد، صدای حجت یا همان طاهای جهادگر به گوش حسین (ع) رسید و روحِ او بود که روز با جسمی بی دست به ملاقات خانواده ی آسمانی‌اش رفت. ✍️اسما همت سالروز شهادت ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ابی‌عبدالله پرسید: مگر نمی‌دانید که هستم؟ چرا میخواهید مرا بڪُشید؟ پاسخ شنید: بُغضاً لابیک... قاسم هم رجز میخواند "اگر مرا نمیشناسید پس بدانید که من زاده‌ی حسَنم..." و این شد که زخم‌خورده‌های ، دندان تیز کردند برای پاره پاره کردن نوجوان امام حسن... 🖤قبل از شروع ذکر رجز، مشکلی نبود گفتم که زاده‌ی حسنم، بیشتر زدند... ...و این شباهت قاسم با اباعبدالله علیهماالسلام قلب را عجیب به درد می‌آورد ... @aah3noghte