💔
افلاک شده دخیل گهواره تو
دیده از چشمان درشت و سیاه طفلش برنمیداشت. علی جرعههای شیر را با ولع قورت میداد و از صدایش رقیهی سه ساله میخندید.
#رباب بیآب شدن بدنش را احساس نمیکرد که نگاه کودک، آب حیاتش بود و طولی نکشید که علی اصغر شیرخواره دیگر چیزی برای خوردن نداشت.
#رقیه هرچه کرد نه، توانست بخندد و نه علی را آرام... به رسم کودکی بردباریش تمام شد و صدای گریهاش همنوای #العطش کودکان دیگر.
پدر آمد به قصد آب علی را بیرون برد که تیر سه شعبه فرصتی به آب نداد و او شرمندهی رباب شد و حیران میان خیمه و مقتل.
طفلک آرام شده بود و حسین در مهد خاکش خواباند، ولی رباب دیگر آرامشی نیافت...
#انا_من_حسین
#لبیک_یا_حسین علیه السلام
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞