💔
شهیدی که به درخواست مادرش ، در قبر چشمانش را باز کرد
شهید رو گذاشتند توی قبر و کفن رو باز کردند
مادر شهید که اومد ، نفسی کشید و گفت:
پسرم! تو رو قسم به علیاکبرِ امام حسین(ع) یکبار دیگه چشمات رو باز کن...
و چشمهای شهید برای چند لحظه باز شد...
📚 سررسید سرداران عشق ۱۳۸۸
#شھیدعلی_اکبر_صادقی
#مادرشهید
#توسل
#امام_حسین
#حضرت_علی_اکبر
#شھادت
#شفاعت
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
#ڪپےباذڪرصلوات🌼
💔
🏴 #حضرت_علی_اکبر
قصد دارد بدوَد تاب و توانش رفته
پیرمردی که غریبانه جوانش رفته
هرچه میخواست که با پا برود باز نشد
عجبی نیست سوی معرکه جانش رفته
وقت پیری همه امید پدرها پسراست
تکیه گاه قدو بالای کمانش رفته..
فرصت اینکه کند پا به رکابش هم نیست
دیر راهی شود از دست زمانش رفته
از سر ماذنه افتاد موذن برخاک
تا به خیمه غم هنگام اذانش رفته
باچه ضجری به سر نعش علی می آید
باچه حالی که توان بهر بیانش رفته
آمد و دید پیمبر به زمین افتاده
آمد و دید که حیدر ضربانش رفته
هرچه میدید علی بود علی بود علی
بدنش بیشتر از حد مکانش رفته
آنقدر نیزه به هرجای تنش ریخته اند
که توان از بدن نیزه زنانش رفته
تیرها مثل حسن با بدنت لج کردند
هرچه تیر است دراین دشت نشانش رفته
عصمت الله به بالای سر شاه آمده
دید افتاده کنارش، وَ جانش رفته..
نوبت کار جوانان بنی هاشم شد
کار بسیار جوانان بنی هاشم شد
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
#آھ...
💕 @aah3noghte💕