eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
💔 رهـبـرمان او را #شهـید_زنـدہ نامیـدند❤️ و او خودش را فـرزند رهبــر دانستـــ 🌸 و مطیـع ولےّ ام
💔 در زمستان سال۹۴ که بنده افتخار خدمتگزاری قرارگاه پشتیبانی مجموعه شهید عزیز حاج قاسم سلیمانی را داشتم که ساعت 5صبح به محل کار می آمدم، دیدم که صدای تلفن همراه من زنگ خورد و گوشی را برداشتم. شهید پورجعفری عزیز بود، گفتند گوشی، با حاجی صحبت کنید. سردار شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودند: کجایی؟ عرض کردم محل کار، و فورا فرمودند: شنیده ام در اثر بارش برف پوشش گیاهی دامنه پادگان از بین رفته، سریع و بدون فوت وقت علوفه تهیه کنید. من نگران تلف شدن آن زبان بسته ها هستم. بنده عرض کردم: در اسرع وقت اقدام خواهم کرد ولی حاجی جان صدای گلوله از گوشی می شنوم کجا تشریف دارید؟ سردار فرمودند: ما در مصاف داعش هستیم. عرض کردم: در این شرایط سخت چطور به یاد این زبان بسته ها افتادید؟ فرمودند: ما بایستی حواسمان به همه جا باشد. عرض کردم: اطاعت می شود و ایشان فرمودند بعدازظهر با شما تماس می گیرم و ساعت 5 بعد از ظهر تماس گرفتند و جویای نتیجه کار شدند و عرض کردم که به مقدار لازم علوفه تهیه شد و در دامنه کوه در چند نقطه قرار دادیم و ایشان سه بار فرمودند خدا خیرت بده. من به دعای خیر آن ها اعتقاد دارم و از این اقدام به فکر فرو رفتم و با خودم گفتم بی دلیل نیست کسی اینقدر بزرگ می شود و خدای متعال به وسیله اقدامات دلسوزانه نظامی ایشان چقدر از آلام مردم سوریه و عراق و محور مقاومت و به تعبیری مستضعفین جهان؛ برکت ایجاد می کند. راوی: باقر باقر زاده ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 هر کس به تماشایی، رفته است به صحرایی ما را که تو منظوری، خاطر نَرَود جایی . . . . #سعدی #آھ_اے_
💔 میزنم سبزه گره تا گره ای واگردد سالمان سال ظهور گل زهرا گردد میزنم سبزه گره، نیتم اینست خدا یوسف گمشده ی ارض و سما برگردد ... 💞 @aah3noghte💞
💔 خوبست یادی کنیم از... شهدای مدافع طبیعت همان ها که اگر شکار حیوانات نشوند، گاهی شکار حیوانات انسان‌نما می شوند در این عکس، تصویر سه محیط‌بانی که در کمتر از ۷۲ساعت توسط شکارچیان شهید شدند را می بینید... محیط بانان نماد شجاعت، دانایی و ایستادگی هستند که به وظیفه خود که حفاظت از عرصه‌های ایران است، همچون سربازان وطن عمل می‌کنند. ... 💞 @aah3noghte💞
💔 سبزه ام را می سپارم دستِ آقای نجف طالِعم دستِ علی باشد, برایم بهترستـــ اِعتقاد هــر کسی باشد برایش محتــرم سیزده را دوست دارم,زاد روزِ حیدرست ... 💞 @aah3noghte💞
💔 خاطرات یک شهید از روز سیزده فروردین «پنج شنبه ۱۳۶۰/۱/۱۳ : الان ساعت ۹:۴۵ بعد از ظهر است در کنار برادر موغاری مشغول تخمه شکستن هستیم و درد دل می‌کنیم. امروز پل تدارکاتی ما را عراقی‌ها دیده بودند و درست ۳۵ خمپاره پشت سرهم زدند، ولی از آن جایی که خدا خواست هیچکدام به هدف نخورد و همچنین خانه تدارکات ما را زدند بطوری که بچه‌های تدارکات آمدند در سنگر‌های اجتماعی ما جمع شدند و می‌خندیدند؛ هی گفتند و سیزده بدر خودمان آمدیم پیش شما و سیزده را بدر کنیم و دسته جمعی نشسته بودیم. عراقی‌ها به فاصله پنجاه، صدمتری ما را می‌کوبیدند و شب چند نفر از برادران را برای تهیه غذا فرستادیم و بر اثر کوبیدن خمپاره آن‌ها برگشتند و از جمله عرب بود آنقدر ناراحت شده بود. وقتی برگشت آمد پیش من چند تا فحش داد و به سنگر رفت😑 و الان ساعت ۱۱:۵ بعد از ظهر (شب) است برادران خوابند من به دعای کمیل که از رادیو پخش شد گوش می‌دادم؛ و یاد آن شب که با مادر و داداش و محمود و هادی و زن داداش به مهدیه رفته بودیم افتادم کار ندارم آبغوره خوبی گرفتم😭 در این سنگر مقابل دشمن خدا و حالا خیلی خسته هستم، ولی سبک شدم، چون اشک ریختم و با خدا راز و نیاز کردم. پاسدار مهدی محمدباقری در تاریخ یکم تیر ۱۳۳۷ در تهران چشم به جهان گشود. وی در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۳۶۱ در عملیات والفجر مقدماتی منطقه فکه به درجه رفیع شهادت نائل آمد. 💞 @shahiidsho💞
💔 یکی از بچه‌های گردان حمزه مسئول دسته، تعریف می‌کرد: «یادش بخیر! پارسال عید بعد از عملیات کربلای۵ بود. روز سیزدهم فروردین بود و تازه از صبحگاه برگشته بودیم که بچه‌ها دوره‌ام کردند که برویم سیزده بدر! هر چه گفتم: چه سیزده بدری؟ این حرفها چیه؟ ول کنید بابا! اصرار و التماس کردند که الا و بالله باید برویم. از تدارکات، ناهار گرفتیم و رفتیم لب رود کرخه. جای باصفایی پیدا کردیم. بچه‌ها تاب درست کردند و آخر سر، ما را هم که قیافه گرفته بودیم که مثلا مسئول دسته‌ایم به وسوسه انداختند. موقعی به خودم آمدم که دیدم تاب می‌خورم و می‌خندم.😅 ناهار را میان گل و چمن، لا به‌لای دار و درختها فرستادیم به خندق بلا. بچه‌ها به شوخی سبزه گره می‌زدند و آه می‌کشیدند. کلی خندیدیم و عصر برگشتیم اردوگاه. یک هفته نشد که تو عملیات «کربلای ۸» خیلی از آنان به شهادت رسیدند. با سروصدای بچه‌ها به خودم می‌آیم. بچه‌های تبلیغات در حال پخش عیدی هستند. اسکناس‌ها تبرک شده حضرت امام که مثل طلا و جواهر در دست می‌چرخند و چشمها را به نمی‌ اشک مهمان می‌کند. بچه‌ها دم می‌گیرند که : فصل گل و صنوبره/عیدی ما یادت نره! فرمانده می‌خندد و با تکان دادن دست، بچه‌ها را ساکت می کند و می‌گوید: «باشد، باشد، اما عیدی شما این است که دو تا سه روز دیگر می‌رویم عملیات»😉 بچه‌ها صلوات می‌فرستند و چند نفر سوت بلبلی می‌زنند. همه می‌خندیم. صلوات پشت صلوات. در جبهه 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 وقتی می‌گفت من هستم، خیال آدم راحت می شد. ✍🏻گردن بگیر بی سر و سامانی مرا... 📸شهید به همراه راوی
💔 هر چند تسلای دل در داستان شهادت جواد ، قصه سرسپردگی او به اباعبدلله است ولی عطش هنگام شهادتش دل را بدجور مےسوزاند... به فدای لب عطشان اباعبدالله ۱۱ رمضان سالروز شهادت 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 حرف آخر روحشان شاد شهدای مظلوم انقلاب مادر شهیدی می گفت: پسرم را ساواک برد چند وقت بعد گفتند پو
💔 حرف آخر مادر که باشی، دلت نمےآید بدون میوه دلت خوش بگذرانی دوست داری او را در شادی هایت سهیم کنی مثل مادر حبیب الله که بساط سیزده بدر را برداشته، به در پادگان برده، تا با جگرگوشه اش سیزده را به در کند... اما پای اسلام که در میان باشد، همین مادر، رزم‌جامه به قامت نوردیده می پوشاند و او را راهی میدان رزم مےکند درست مثل حضرت زینب سلام الله علیها ، آن هنگام که دو جوان رعنایش را راهی میدان نبرد کرد تا در رکاب امام عشق، از اسلام دفاع کنند... 💞 @shahiidsho💞