eitaa logo
شهید شو 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
3.7هزار ویدیو
71 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 لحظاتی قبل از شهادتش گفته بود: "تا " را از خدا نخواهی، نصیبتان نمیشود... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ...🌹🕊هنوز دوست‌هایش نیامده بودند تا را بگویند. نمی‌دانستم هنگام شهادت چه اتفاقی برایش افتاده است یک شب خوابش را دیدم. گفتم: چرا دیر کردی؟ گفت: کار داشتم باید تعداد بسیاری سوال، جواب می‌دادم. گفتم: از خودت بگو، وقتی زخمی شدی درد داشتی؟ گفت: راه افتادیم به سمت یک مقر برویم. فردی به من گفت: بایست ایستادم. پرسیدم: «چرا ایستادی؟» گفت: در غربت یک پیدا کرده بودم و خوشحال بودم. از من پرسید، تو دوست قاسم هستی؟ پاسخ مثبت دادم گفت: پس بنشین. گفتم: سرم سنگین است، گفت: ابوالفضل سرت را روی من بگذار. سرم را که روی پایش گذاشتم، گفت: بلند شو تا برویم بلند شدم، دیدم در یک باغ بزرگ پر از میوه ایستادیم. به من گفت: آقا ابوالفضل چند تا از این بخوری سر دردت خوب می‌شود. منم تعدادی میوه خوردم.بعد هم رفتیم و . ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 گفت عشق به شهادت، گُلی هست که در دل هر کَس نمی‌روید و ، غنچه‌ای که به روی هر کَس نمیخنده و این گریه‌ها و اشک‌ها آبی بود پای این گلها،‌ که غنچه‌هاش خوشگل می‌خندیدند. ... 💞 @aah3noghte💞
🌼🍃🍃🌼 ...🌹🕊هنوز دوست‌هایش نیامده بودند تا را بگویند. نمی‌دانستم هنگام شهادت چه اتفاقی برایش افتاده است یک شب خوابش را دیدم. گفتم: چرا دیر کردی؟ گفت: کار داشتم باید تعداد بسیاری سوال، جواب می‌دادم. گفتم: از خودت بگو، وقتی زخمی شدی درد داشتی؟ گفت: راه افتادیم به سمت یک مقر برویم. فردی به من گفت: بایست ایستادم. پرسیدم: «چرا ایستادی؟» گفت: در غربت یک پیدا کرده بودم و خوشحال بودم. از من پرسید، تو دوست قاسم هستی؟ پاسخ مثبت دادم گفت: پس بنشین. گفتم: سرم سنگین است، گفت: ابوالفضل سرت را روی من بگذار. سرم را که روی پایش گذاشتم، گفت: بلند شو تا برویم بلند شدم، دیدم در یک باغ بزرگ پر از میوه ایستادیم. به من گفت: آقا ابوالفضل چند تا از این بخوری سر دردت خوب می‌شود. منم تعدادی میوه خوردم.بعد هم رفتیم و . ... 💞 @aah3noghte💞
💔 اسفند که میشه ... بوے عید که میاد ... حال همه خوبــــه... جــــــز... کسے که غبــــــار از عکس اونے که نیست پاک مے کنه ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 ثواب اعمال امروز تقدیم به شهیدی که جانباز ۵۵% دفاع مقدس بود و آخر در سوریه به #شهادت رسید... #ش
💔 ثواب اعمال امروز به نیابت از شهیدی که آقازاده بود و فرزند سردار شیروانیان هدیه به حضرت زهرا سلام الله علیها بله... آقازاده داریم تا آقازاده آقازاده های مکتب حسین، عاقبت بخیرند.... میشوند ، یا و... در سالروزشهادتش دسته گلی از صلوات به نیابت از او هدیه می دهیم به مادرمان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 💞 @shahiidsho💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"
💔 اعضای کانال مراسم سالگرد شهید امروز ساعت ۱۵ـ۱۷ مزار مطهر شهید برگزار میشه✓ 💞 @shahiidsho💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"
شهید شو 🌷
💔 روزمونو متبرک کنیم با صلواتی به نیابت از شهیدی که در چنین روزی با گلوله های سربازان گارد شاهنشاهی
💔 روزمونو متبرک کنیم با صلواتی به نیابت از شهیدی که عنوان اولین شهید مدافع حرم اصفهان را دارد 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 ابوالفضل، ولایت‌پذیری را از مقتدایش ابوالفضل العباس آموخته بود به سوریه رفت تا همچون مولایش از حرم، دفاع کند و در چنین روزی با گلوله مستقیم، به شهادت رسید. بی شک اگر مدینه هم همچون ابوالفضل ها مدافع حرم داشت، مادر سادات در آتش کینه و نفاق، نمی سوخت.😔 سالروز شهادت فدایی عمه جان 💞 @shahiidsho💞 کپی بدون تغییر در عکس
13.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 روایت زندگی شهید ابوالفضل شیروانیان، شهیدی که سردار سلیمانی از او تقدیر نمود ... فدایی عمه جان 💞 @shahiidsho💞
💔 لحظاتی قبل از شهادتش گفته بود: "تا شهادت را از خدا نخواهید نصیبتان نمیشود" همان شهیدی که مورد اصابت گلوله مستقیم تکفیری‌ها قرار گرفت و اولین شهید مدافع حرم اصفهان نامیده شد فدایی عمه جان 💞 @shahiidsho💞 کپی بدون تغییر در عکس
شهید شو 🌷
💔 روزمان را متبرک می کنیم به یاد شهیدی که خودش، کیفیت شهادتش را گفت 🕊 اینگونه شهید شدم ...‼️ هنوز دوست‌هایش نیامده بودند تا نحوه شهادت ابوالفضل را بگویند. نمی‌دانستم هنگام شهادت چه اتفاقی برایش افتاده است. یک شب خوابش را دیدم. گفتم، «ابوالفضل چرا دیر کردی؟» 🕊گفت، «کار داشتم باید تعداد بسیاری سوال، جواب می‌دادم.» گفتم: «از خودت بگو، وقتی زخمی شدی درد داشتی؟» گفت: «راه افتادیم به سمت یک مقر برویم. فردی به من گفت، بایست. ایستادم.» پرسیدم: «چرا ایستادی؟» گفت: «در غربت یک آشنا پیدا کرده بودم و خوشحال بودم. از من پرسید، تو دوست قاسم هستی؟ پاسخ مثبت دادم. گفت، پس بنشین. گفتم، سرم سنگین است. گفت، ابوالفضل سرت را روی پای من بگذار. سرم را که روی پایش گذاشتم، گفت: بلند شو تا برویم. بلند شدم. دیدم در یک باغ بزرگ پر از میوه ایستادیم. به من گفت، آقا ابوالفضل چند تا از این میوه‌ها بخوری سر دردت خوب می‌شود. منم تعدادی میوه خوردم. بعد هم رفتیم و تمام.» روزمون رو متبرک کنیم به نگاه خاص شهید با صلوات بر پیامبر و آلش ان شالله امروز ویژه دعامون کنن 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 راوی: همسر ♡ ㅤ    ❍ㅤ     ⎙ㅤ     ⌲   ˡᶦᵏᵉ  ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ    ˢᵃᵛᵉ 💞 @shahiidsho💞 "کپی آزاد ، بدون تغییر در عکس!"