شهید شو 🌷
💔 #سردار_بی_مرز خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی) #قسمت_سی هدف اصلی آمریکا از ایجاد داعش، ناامن کردن
💔
#سردار_بی_مرز
خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)
#قسمت_سی_و_یک
ماه رمضان سفره افطاری حال وهوای خودش را دارد اما برای خانواده های #شهدا...
عجیب ترین بغض ها خانواده پنج نفره اسماعیل بعد از شهادتشبود، چهار نفره مےنشستند دور سفره، بدون بابا!
اما یک شب از این ماه متفاوت بود، با بقیه؛
خانواده اسماعیل همراه خانواده های #شهدا مهمان حاج قاسم شدند. حاجی خودش کنار تک تک خانواده ها می رفت واحوال می پرسید:
_حسین جان خوبه؟ فاطمه خانوم، زینب جان!
حتی اسم بچه ها یادش بود.
وقتی تشکر همسر #شهید_اسماعیل را از دعوت شنید گفت:
_شما هم دعوت کنید ما می آییم! حسین آقا زنگ بزند من می آیم!
همسر #شهید متعجب پرسید: واقعا می آیید؟
_بله اگر حسین جان زنگ بزنند ، من می آیم!
واقعا هم حسین زنگ زد، یکی، دوبار؛ اما حاجی ایران نبود.
تا این که یک روز تلفن خانه زنگ خورد.
_ #حاج_قاسم سلام رساندند و گفتند برای ناهار به منزل شما می آیم.
خانه و اهلش به شور افتادند. دوباره تلفن زنگ خورد:
_مهمان شما فقط #حاج_قاسم است. برای بیشتر از یک نفر تهیه نبینید. حاجی قاسم گفتند ناهار ساده باشد.
یک نهار شمالی
یک خانواده خوشحال
سه فرزند شهید
یک بانوی شهید پرور
و یک #فرمانده بی نظیر.
حاجی تنها آمد. بدون محافظ. با بچه ها گرم گرفت؛
خاطره ها داشت از پدرشان.
از یاری رساندن به کودکان ترسیده و زن های بی پناه.
از زیر و رو کردن مکان ها برای یافتن غذا و نفت برای نجات جان کوچک و بزرگ سوریه!
حاجی همراه بچه ها بغض می کرد و می خندید...
#ادامہ_دارد...
📚حاج قاسم
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@aah3noghte