💔
حسام در وصیتنامه اش نوشته بود:
"...اگر شهادت نصیبمان شد، آن را دو دستی میگیرم و خدا کند که زانوهایم سست نشود و شهادت چیزی نیست که نصیب هر کس بشود..."
برایم خیلی عجیب بود...
به این فکر میکردم که مگه میشه کسی باشه شهادت را نخواهد و آن را پس بزند؟ که این مطلب را در مورد ضحاک بن عبدالله مشرقی دیدم...👇
او که حضور خود را در کنار امام مشروط کرد و گفت: تا آن جا از شما دفاع خواهم کرد که دفاع من به حال شما مفید باشد، در غیر این صورت در جدایی از شما آزاد خواهم بود، امام نیز پذیرفت. او در روز عاشورا، دلیری به خرج داد و امام بارها او را تشویق و دعا فرمود اما وقتی یاران امام ـ جز دو نفرـ به شهادت رسیدند، نزد حضرت آمد و اجازه بازگشت خواست، امام هم آزادش گذاشت. او هم فرار کرد...
ماجرای «ضحاک بن عبدالله» در نوع خود بی نظیر است، او که تا دقایق پایانی حماسه عاشورا در کنار امام شمشیر زد و شماری از لشکریان خصم را از پای درآورد و از نزدیک شاهد صحنه مظلومیت خاندان رسالت بود، چگونه بر عاقبت نیکوی خود پشت پا زد و خود را از فیض شهادت در رکاب سالار شهیدان محروم ساخت!
آری، شاید تنها دلیلش این باشد که او به دنیا دل بسته بود... و شهدای ما دلبسته نبودند...
#شهید_حسام_اسماعیلی_فرد
یاران واقعی #امام_زمان
#محرم
💞 @shahiidsho💞