eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 شوخی که نیست... اهلش نباشی، ذره ای درد به تو نخواهند چشاند تصورش هم سخت است اینکه در بستر باشی ۱۸ سال... نه؛ درست بخوان! هجـده سـاااال هجده سال تمام روی تخت بود حرکتی نداشت نمےتوانست صحبت کند نمےدانستی این دانه های درشت عرق که بر پیشانےاش از درد و رنج شیمیایی هاست یا چیز دیگری... نمےدانستی چطور مےتوانی هنگـام دردهایش به او کمک کنی...😔 محمدتقی تنها چشمانی داشت که از دریچه آنها نه تنها به دنیا نگاه مےکرد که نظاره کننده بھشت بود او ایستاده در آستانه بهشت، منتظر بود... مےخواست برود اما شاید منتظر دیدن آقایش بود تا به او هم لبیک بگوید و پر کشد... "محمدتقی! مےشنوی آقاجون؟ مےشنوی عزیز؟ در آستانهء بھشت بیـن دنیا و بھشـت... خوشا به حالت... خوشا به حالت... خوشا به حالت...." این جملات را مقتدایش دَم گوش او زمزمه کرده بود و محمدتقی، با نفس های عمیق مےشنید... محمدتقی شهید شد و سندی دیگر بر شرمندگے ما از شھدا اضافه شد... 💕 @aah3noghte💕
💔 ... اصلا خیال نمےکردم این موقع روز سر مزارش اینقدر شلوغ باشه تا جائی که تونستم نزدیک مزار شدم و دستمو به نشونهء سلام گذاشتم رو قلبم✋ قبرو تازه شسته بودند و هنوز زمین خیس بود... خانواده شهید، آماده مےشدن برای رفتن کودک اما نمےرفت... دور مزار پدرش مےچرخید پِیِ چیزی مےگشت انگار🤔 چند لحظه بعد مادر گفت فکر کنم علی خم شد انگار گوشه دلش هوای مادرش را هم داشت که شلوارش خیس آب نشود اما دلش پیش بوسه بر مزار پدر بود نگاهش میکردیم خم شد پایش را روی تکه کوچکی از زمین که خشک مانده بود، گذاشت مزار را بوسید خندید بلند شد و با شادی کودکانه برای پدر دست تکان داد👋 رفتند... و من شرمنده تر از همیشه شرمندهء همه هایی که پدرهاشان شهید شد تا من و تو بتوانیم با آرامش، نفس بکشیم... و .... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ... خلاصہ و ڪوتاہ بگویمت ڪہ حوصلہ و مجال شرحِ درد نیست... هر بر تنِ قھرمان و پھلوانِ زندگےم نشـانِ اوست حال تو بـبین تنِ چاڪ چاڪ این را... نامت، امنیت و لبخند تو، آرامش من من نفس مےڪشم از خندهء زخم تن تو رفت و فدای منو تو شد بےمعرفتےست اگر به وصیتش عمل نکنیم برادرانم! خواهرانم! را، را، را... ... 📸یه روزی، رفیقمونو تو این جعبه برامون آوردنش، خوبه که نبودم و ندیدم وگرنه جوون میدادم😔 💕 @aah3noghte💕
💔 ما خفته بُدیم، بےصدا خندیدند ما ساده شدیم، گنج ما دزدیدند ما مدعیان حفظ خون ها بودیم از قاب معابر، #شھدا را چیدند #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء #شھدا_شرمنده_ایم 💕 @aah3noghte💕