شهید شو 🌷
`💔 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت162 یعنی دختر
`💔 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت163 پیرزن گریه میکند و چهار دست و پا به سمت جایی میآید که زن را پیدا کردهایم. انقدر گیج است که ما را ندیده یا نمیداند باید چه واکنشی نشان بدهد. حامد تکه پارچهای پیدا کرده و آن را روی سر زن میاندازد. میپرسم: - انتو زین؟(شما خوبین؟) انگار صدایم را نشنیدهاند؛ چون جوابی نمیدهند. پیرزن، زن جوانتر را در آغوش کشیده است. از جا بلند میشوم و دنبال آب میگردم. شیر آب آشپزخانه را باز میکنم؛ اما آب قطع است. قمقمهام را به سمت پیرزن میگیرم. پیرزن اول به دخترش مینوشاند که هنوز ناله میکند و دارد خاک را از روی صورتش میتکاند. پیرزن به زور جرعهای در حلق زن میریزد؛ اما زن سرش را عقب میکشد و درحالی که با دست، بدن دردناکش را ماساژ میدهد، ضجه میزند: وین ولدی؟(بچهم کجاست؟) نیمخیز میشوم برای بلند شدن؛ اما حامد را میبینم که از یکی از اتاقها خارج میشود و نوزادی را در آغوش گرفته. نوزاد همچنان گریه میکند و تلاش حامد برای آرام کردنش از طریق تکان دادن، بیفایده است. زن که صدای گریه نوزاد را شنیده، سعی میکند از جا بلند شود و با صدای گرفتهاش میگوید: روحی!(عزیزم!) و دستانش را برای گرفتن نوزاد دراز میکند. انگار هیچکدامشان ما را ندیدهاند؛ تعجبی هم ندارد. دچار شوک شدهاند و هوش و حواسشان سر جای خودش نیست. حامد نوزاد را به مادرش میدهد و میگوید: لازم نروح. هون خطیر.(باید بریم. اینجا خطرناکه.) زنها به سختی از جا بلند میشوند. احتمالا باید مادر و مادربزرگ دخترک باشند. خوشبختانه هیچکدام آسیب جدی ندیدهاند و خودشان راه میروند. از خانه که خارج میشویم، نیروهای امدادی را میبینیم که برای کمک آمدهاند. بوی بد جنازه همچنان در حیاط پیچیده است چراغ یک علامت سوال را در ذهنم روشن نگه داشته.🤔 دخترک وقتی من را میبیند، به طرفم میدود و دستش را دور پاهایم حلقه میکند. از کارش تعجب میکنم؛ الان باید میرفت سراغ مادرش نه من. با دست به زن جوان که توسط یک امدادگر معاینه میشود اشاره میکنم: هیدی ماما؟(این مامانته؟) دختر جواب نمیدهد و فقط با حالتی التماسآمیز نگاهم میکند. فکری از ذهنم میگذرد که شاید دختر به دلیلی غیر از برخورد خمپاره، از خانه گریخته باشد. شاید آن زن مادرش نباشد و شاید...😱 #ادامه_دارد... #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💞 @aah3noghte💞