شهید شو 🌷
بسم الله الرحمان الرحیم 🌹 #فدائی_رهبر 🌹 #قسمت_11 -مامان!پاشو، نماز صبحه، میدونم بیداری دستتو بده ب
بسم الله الرحمان الرحیم
🌹 #فدائی_رهبر 🌹
#قمست_12
نمی گذاشتند از پیکر شهید فیلم بگیرند🎥
یک عده می گفتند بگیرید، یک عده می گفتند نه! 😞
اصلا همه چیز گیج کننده شده بود.
✍«یه کفنی بود ۹سال پیش من از کربلا آورده بودم. با تربت ، توی کاظمین و اون سال ما رو سامرا هم بردن ،خلاصه همه جوره تبرک شده بود. یادمه اون روز علی کفن نداشت، من هم اونو گم کرده بودم. جالبه که نو عید مادرم بعد این همه سال اونو پیدا کرده بود.☺️
زنگ زدم به یکی از بچه ها پرسیدم: علی کفن داره ؟گفت!نه حاجی صبح که داشتم می رفتم کفن رو با خودم بردم😔💔
قرار شد خانه خادم مسجد فاطمه الزهرا {س}🕌
اخرین مکان دیدار آن دو باشد😔💔
-بیا مادر، بیا اینجا پیش علی😭
برادرا! اون درو ببندید کسی تو نیاد.
و شروع آخرین دقایق لحظات دیدار ۱۵، ۱۴ ،۱۳، ۱۲،... تنها ۵دقیقه.۵ ،۴، ۳، ۲، ...و اخرین دقیقه😭😭😭
شاید دیگر تنها چشم های مادر بودند که حرف می زدند😭😔💔
ادامه دارد....
📚 #نای_سوخته
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
نویسنده :هانیه ناصری
ناشر:انتشارات تقدیر۱۳۹۵