eitaa logo
شهید شو 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
3.7هزار ویدیو
71 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت78 روزهای س
💔


🔰  🔰
📕رمان امنیتی  ⛔️

✍️ به قلم: 



باید وارد اتاق خانه بشوم تا ببینم راهی هست که از طریق خرابه‌های خانه به راهم ادامه بدهم یا نه؟

در اتاق کاملا از جا درآمده و روی زمین افتاده است. خدایا من را ببخش که وارد خانه مردم می‌شوم... .

قبل از این که قدم به داخل خانه بگذارم، نگاهم به شیر کنار حیاط می‌افتد و یادم می‌آید که تشنه‌ام. چیزی از جیره آبم نمانده است.

چون هنوز در منطقه تحت تصرف تحریرالشام هستم، می‌توانم امیدوار باشم برای سلامتی خودشان هم که شده آب را مسموم نکرده‌اند.

با اکراه می‌روم به سمت شیر آب و با فشار دست، سعی می‌کنم اهرمش را بچرخانم. اهرم با صدای نخراشیده‌ای می‌چرخد؛ اما آبی از شیر خارج نمی‌شود. 

نفسم را بیرون می‌دهم. بی‌خیال...فعلا می‌شود تشنگی را تحمل کرد.

قبل از این که کمر راست کنم، چشمم به یک خمپاره‌انداز شصت میلی‌متری می‌افتد که میان بوته‌های خودروی باغچه جا خوش کرده است.

این نشانه خوبی نیست. ممکن است کسی داخل خانه باشد. آرام کمر راست می‌کنم و با دقت حیاط را می‌پایم. 

هیچ صدایی از داخل خانه نمی‌آید. کنار خمپاره‌انداز خبری از گلوله خمپاره نیست.

این یعنی یا خیلی وقت است که با این خمپاره‌انداز شلیک نکرده‌اند، یا همین حالا همه گلوله‌هایشان را روی سر بچه‌های ما خالی کرده‌اند.

به پنجره‌ی بدون شیشه نگاه می‌کنم. خرده‌شیشه‌هایش پخش شده‌اند کف حیاط و پرده‌اش از پنجره بیرون زده.

کسی را داخل خانه نمی‌بینم. به سختی پاهای چسبیده به زمینم را تکان می‌دهم تا برسم به اتاق.

به خودم دلداری می‌دهم که اگر کسی داخل خانه بود، با شنیدن صدای چرخاندن شیر باید متوجه حضورم می‌شد و بیرون می‌آمد.

بعد هم سریع جواب خودم را می‌دهم که شاید کمین کرده باشد.

قدم به اتاق که می‌گذارم، بوی بد وحشتناکی زیر بینی‌ام می‌زند و چهره در هم می‌کشم.
وحشتناک است! این می‌تواند یک هشدار باشد. گوش تیز می‌کنم.

صدای فش‌فش بی‌سیم می‌آید و وقتی دقتم را بیشتر می‌کنم، صدای کسی را می‌شنوم که پشت بی‌سیم حرف می‌زند.

خون در رگ‌هایم یخ می‌زند و در همان حال می‌ایستم. بدترین اتفاق برای یک مامور امنیتی و اطلاعاتی اسارت است و دوست ندارم به هیچ وجه تجربه‌اش کنم.

ذکر  روی لبم جان می‌گیرد.

می‌چسبم به دیوار پشت سرم و تمام خانه را از نظر می‌گذرانم؛ پنجره‌های شکسته و پرده‌های پاره، وسایل بهم ریخته و شکسته، لباس‌های ریخته بر زمین، دیوارهای زخمی از اثر گلوله و ترکش و قاب عکس‌هایی با شیشه شکسته که افتاده‌اند روی زمین.

معلوم است آدم‌های این قاب عکس، تمام زندگی‌شان را رها کرده، جانشان را برداشته و فرار کرده‌اند.

روی یکی از دیوارهای زخمی، بالای این ویرانی‌ها، باز هم با اسپری مشکی لا اله الا الله نوشته‌اند. به نام خدا و به کام خودشان، روزگار مردم را سیاه کرده‌اند...😏

هرچه جلوتر می‌روم، بوی بد شدیدتر می‌شود و بیشتر مشامم را می‌آزارد.

انگار منشاء این بوی بد، یکی از اتاق‌هاست. بوی تعفن است؛ بوی لاشه گندیده یک حیوان.

گوش‌هایم ده برابر قبل به صدا حساس شده‌اند. تمام بدنم نبض می‌زند.

نارنجک را از جیب شلوارم بیرون می‌آورم و در دست می‌گیرم. من اسیر نمی‌شوم، حتی به قیمت .

این بوی تعفن کم‌کم دارد من را به مرز تهوع می‌برد. دستم را روی صورتم می‌گذارم تا صدای عق زدنم در نیاید.

حس می‌کنم الان است که تمام دل و روده‌ام را بالا بیاورم.

یکی دو روز است که چیزی نخورده‌ام و حالا بوی تعفن و گرسنگی با هم به معده‌ام حمله کرده‌اند.

باز هم حالت تهوع... چفیه‌ام را روی دهان و بینی‌ام می‌گیرم. چشمانم سیاهی می‌روند و الان است که از هوش بروم.

به نزدیک در اتاق که می‌رسم، صدای بی‌سیم را واضح‌تر می‌شنوم:
- أ تسمعنی ابوعدنان؟(صدامو می‌شنوی ابوعدنان؟)



اتاق را نگاه می‌کنم. ابوعدنانی که در بی‌سیم صدایش می‌زنند دراز به دراز کف زمین افتاده است.

اَه...اول صبحی این دیگر چه بود؟!😖

...
...



💞 @aah3noghte💞

کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آیدی ...
شهید شو 🌷
💔 #حاج_حسین_یکتا می گفتن: دوستےهاتو‌جبهہ؛ ‌طوری‌بود‌کہ‌ازمیون‌گلولہ‌ها همدیگہ‌رو‌بیرون‌مے‌کشیدن..🤞
💔 رودیم و أشهد گفتن ما بر لب دریاست ننگ است ما را در مرداب بسترها پیشانی ما خط به خط، خط مقدم بود ما را سری دادند سرگردان سنگرها آهسته در گوشم کسی گفت: اسم شب صبح است! ناگاه روشن شد دو عالم از منورها روشن برآمد دستمان تا در گریبان رفت از سینه سوزان برآوردیم اخگرها ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 ماییم و آبِ دیـده، در کنــج غم خزیـــده بر آب دیـــده‌یِ ما صــد جای، آسیـــا کن بر شاهِ خوبـرو
💔 همه طعم را خواهند چشید چه خوبست این رفتن، با باشد چه خوبست این شهادت به دفاع از باشد 💞 @shahiidsho💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"
💔 حیران و آشفته یعنی...👆👆👆 💞 @shahiidsho 💞
1_1977761496.mp3
8.3M
💔 ۳ ✍چونان جنینی در رحم مادر، که دنیا احاطه اش کـرده و او بی خبر است... 💠ملکوت؛ تمام جان تو را فرا گرفته است؛ و تو نمی دانی.... ostad_shojae 💞 @shahiidsho💞
1_1977761961.mp3
7.78M
💔 ۶ 💠سَکَرات موت ✍درست... در لحظه انتقال به دنیای جدید؛ هم از بُهتِ دنیای روبرو و هم از تعلّقِ دنیای جدید گیج و مبهوت خواهی ماند! تا فرصت هست؛ با دنیای روبرو انس بگیر 💞 @shahiidsho💞
1_1977762526.mp3
8.78M
💔 ۸ ✍پُرهزینه ترین روزهای عُمر تو؛ پس از تولدت به برزخ آغاز می شود. تمامِ سرمایه ات را خرجِ دنیا نکن! برای آنروز، تا می توانی پیش فرست ostad_shojae 💞 @shahiidsho💞
1_1977765031.mp3
6.63M
💔 ۱۱ ✍دلت را به عبادات و خیراتت قُرص نکن! بتــرس❗️ نکند امانت دار خوبی نباشی، و لحظه ی رفتن؛ قلبت مطمئن و روحت دارا نباشد 💞 @shahiidsho💞
1_1977768684.mp3
7.12M
💔 ۱۵ ✍دلی که در دنیا، اِلهــه ای جز اللّــه نداشت؛ مورد احترام فرشته ی مَرگ است. ✨حضرت عزرائیل، این عاشق را آرام کرده، و به اهلِ آسمان، معرفی می نماید 💥👈مبحث امروز بسیار جذابه دوستان توصیه میکنم حتما بشنوید😍 💞 @shahiidsho💞
1_1977769121.mp3
8.2M
💔 ۱۶ ✍نوع زندگی بعد از وابسته به سلامتِ ماست. قلب های عاشـ❤️ـق تر، سالم ترند، و دل کندن از دنیا، برایشان شیرین تر و آسان تر است 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 خدا خوش دارم مدتى در گوشه خلوتى فقط با تو بگذرانم. فقط #اشك بریزم فقط #ناله كنم و فشاره
💔 نوبت به من رسید... قلبم مى طپید. اما باز آرامش خود را حفظ كردم. تسلیم قضا و قدر شدم و به خدا توكل كردم و آرام و خونسرد به صورت آن افسر خیره شدم... اما مى‌دانستم كه با شناسنامه مسمان‌ها نمى‌توانم جان سالم به در برم. پاسپورتى بیگانه حمل می‌كردم كه صورتش شبیه به من بود. آن را به او دادم. پاسپورت را گرفت و به دقت زیر و رو کرد و نگاهى عمیق و مخوف به چشمانم انداخت... نگاه عزرائیل بود... من چند كلمه فرانسه غلیظ با او صحبت کردم. پاسپورت را پس داد و از دروازه گذشتیم .... دست‌نوشته های 💞 @shahiidsho💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"
1_1977778025.mp3
5.95M
💔 ۳۹ سوت آخر رو زدن...🤚 ایــــست لطفا⛔️ 👈همه چیزو تحویل بده و خودت برو... اما نترس! میتونی یه چیزو با خودت ببری ؛ دلــ❤️ــت 🌹چیزی توش داری که بدردت بخوره؟🤔🤔 ✔️بسیار بسیار زیبا..مهم...کاربردی..... ☺️ 💞 @shahiidsho💞