eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 ۱ در ماه های ابتدایی جنگ، آتش سوزی به شکل منظم هفتگی در سه راه اهواز ـ خرمشهر به پا شده و مردم را نگران کرده بود.😱 با مراجعه نیروهای انقلابی، مشخص می شود که این اقدام توسط بچه های 😳و به قصد لباس های پاره و خونی یا مستعمل رزمندگان صورت میگیرد.... در تصویر، حجم لباسها مشخص است.... ... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ۲ با دیدن این وضعیت، تعدادی از خانم های اهوازی به این رفتار، اعتراض کرده و خواستار تحویل این لباس ها و اقلام دیگر می شوند تا آنها را شستشو کرده رفو، رنگ کرده و بازسازی نمایند...💪 خبر این اقدام به سرعت در شهر پیچید و مادر سرپرستی را به عهده می گیرد. ... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ۳ کار به سرعت بالا گرفت و مکان برای تقسیم اقلام بین خانم ها انتخاب می شود ... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ۴ خودشان میگویند در شروع کار ۳ اسم برای دسته های عملیاتی خود انتخاب کردیم: ۱ـ نیروی زمینی (تفکیک لباسها و اقلام) ۲ـ نیروی دریایی (خون شویی و شستشو) ۳ـ نیروی هوایی (پهن کردن روی پشت بام های چای خانه) ... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ۵ واحد دندانپزشکی هم داشتند....😳 خانم هایی که دانه دانه دندانه های زیپ های خراب را ترمیم میکردند مسئول جوراب هم داشتند🧦 ... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ۶ از تبریز تا اصفهان از مشهد تا تهران از زاهدان تا سمنان... اندڪ اندڪ جمع مستان می‌رسند ... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ۷ وقتی حجم لباس ها بسیار زیاد بود بعضا آنها را در دیگ های بزرگ می ریختند و با پا، اول خیس‌شان می دادند تا خون خشک شده‌شان باز شود... یک روز پای یکی ازخانم ها می بُرد😱😳 با بیرون ریختن محتویات، با نیمه کاسه سر یکی از شهدا مواجه می شوند!!! ... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ۸ و بعد ... هر روز قطعه ای از بدن شهدا درون لباسها پیدا می شد!!! خانم ها قطعاتی که استخوان داشت را آب زده و غسل داده و در همان مکان به تدریج، شروع به دفن کردن آنها می کنند و بدین صورت، عجیب ترین مزار کشور ایجاد می شود قبرستانی از قطعات بدن انسان ها... قبرستانی از تکه‌های بدن انسان‌ها! بیش از ۴۰۰ قطعه! مکانی که با هزار افسوس از کم لطفی‌ها، اکنون تالار عروسی شده و نام "بهشت هویزه" جای "پایگاه شهید علم الهدی" را گرفته! ... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ۹ یکی از خانم‌ها از مادر  روایت می‌کند که... روزی مشغول شستن لباس شهدا بود و لباس خونی پسرش را در میان انبوه لباس‌ها شناخت و سراسیمه برای پرس و جو از احوال پسرش به دفتر رفت… حدسش درست بود که پسرش شهید شده بود. راست گفته‌اند که مادر بوی پسرش را خوب می‌شناسد، حتی اگر میان انبوهی از لباس‌های آغشته به خون باشد! خدا می‌داند که آن مادر چطور روزهایش را سپری و دلش را آرام کرده است و به جای افسردگی و یک گوشه نشستن، مشغول کار شده تا از این قافله عقب نماند. ... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ۱۰ خانم‌های پایگاه شهید علم‌الهدی روزهای سختی را در جوانی پشت سر گذاشته‌اند و هنوز خاطرات آن ایام در ذهنشان زنده است. آنها شاهد بودند که یک بار که تعدادی لباس آوردند، تعدادی از خانم‌ها ناگهان از دنیا می‌روند. دلیلش هم ساده بود و هم عجیب... آنها نمی‌دانستند که این دسته از لباس‌های جدید شیمیایی بوده‌. رعایت نکردن یک سری از آداب بهداشتی موجب شده تا هنگام شستن لباس‌ها خودشان هم شیمیایی شوند. خانمی بعد از گذشت ۳۰ سال هنوز هم پوستش گواه عوارض شیمیایی و تاول‌ها را می‌دهد، تعریف می‌کند: «چند روز بعد از شستشوی لباس دست‌هایمان شروع کرد به خارش و پر از تاول شد. تا نشانه‌ها را اعلام کردیم، گفتند شیمیایی است و از همان‌جا ما را مستقیم بردند بیمارستان!» ... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ۱۱ راهکار انتخابی آنها عجیب بود و فداکارانه. وقتی متوجه شدند لباس‌ها آلوده است، بعد از شست و شو آنها را ساعت‌ها در آفتاب داغ اهواز قرار می‌دادند و در آخرین مرحله برای اینکه مطمئن شوند، اثر شیمیایی از روی لباس‌هایشان رفته، آن را به صورت خود می‌کشیدند؛😳 اگر پوستشان را نمی‌سوزاند خیالشان راحت می‌شد که لباس‌ها برای پوست رزمنده‌ها مشکلی ایجاد نخواهد نکرد و دوباره آنها را راهی جبهه‌ها می‌کردند.😇 ... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ۱۲ حالا بماند که یادگار چند خانم دیگر هم از آن روزها و شیمیایی لباس‌ها ریه‌های پر از التهاب است که کپسول اکسیژن از همان روزگار تاکنون یار غارشان شده است! جانباز شهیده شیمیایی همین لباس‌هاست که تا قبل از شهادت عنوان جانباز را نداشت و بعد از فوت لقب شهید گرفت!😔 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ۱۴ شاید از خواندن این روایات و قصه‌ها دلمان ریش شود ولی این بانوان در هرم گرمای جانکاه اهواز که حتی تصورش هم طاقت می‌خواهد، ۸ سال مردانه ایستادند و کار کردند. آنقدر دلشان بزرگ بود و نظرکرده خدا شده بودند که در میان آن انبوه کار، روحیه‌شان را حفظ می‌کردند و "کاروان زینب" به راه می‌اندختند و به دلجویی از جانبازان و سر زدن به رزمندگان بستری‌شده در بیمارستان‌ها می‌رفتند. حتی گاهی وظیفه سنگین رساندن خبر شهادت رزمندگان به خانواده آنها را نیز عهده‌دار می‌شدند. ما این روایت‌ها را کمتر شنیده‌ایم. اما گفتنی‌ها کم نیست و چه خوب که در مستند «ننه‌قربون» گوشه‌ای از این تلخی‌ها به تصویر کشیده است. تلخی‌هایی که اگر چه غصه به دل آدمی می‌نشاند اما اگر اتفاق نمی‌افتاد و همان رویه اوایل جنگ، یعنی سوزاندن لباس‌ها ادامه می‌یافت، تمام آن تکه‌های بدن شهدا و سر انگشتان خضاب شده شهدای غواص که در لباس‌ها جا مانده بود، همه و همه یک بار دیگر در آتش می‌سوخت!   ... 💕 @aah3noghte💕
پست دنباله دار رو از دست ندید👌
پست رو از اینجا بخونین🍃 حتما خوشتون میاد👌 قسمتی از مطالب: خودشان میگویند در شروع کار ۳ اسم برای دسته های عملیاتی خود انتخاب کردیم: ۱ـ نیروی زمینی (تفکیک لباسها و اقلام) ۲ـ نیروی دریایی (خون شویی و شستشو) ۳ـ نیروی هوایی (پهن کردن روی پشت بام های چای خانه) https://eitaa.com/aah3noghte/21541