💔
#کمی_تامل
#مسافر_ویژه_تاکسی
#سپهبد_شهید_سلیمانی میگفت:
یک بار از ماموریت برمیگشتم منتظرنماندم که #ماشین_بیاد_دنبالم از فرودگاه مستقیم سوار تاکسی شدم.
#راننده_تاکسی_جوانی بود. یه نگاه معنا داری به من کرد بهش گفتم: چیه؟آشنا بنظر میرسم؟
بازم نگاهم کرد، گفت: شما با #سردار_سلیمانی نسبتی دارین؟ برادر یا پسر خاله ی ایشان هستید؟
گفتم:
#من_خود_سردار_هستم.
جوان خندید و گفت:
ما #خودمون_اینکاره_ایم شما میخواهید منو رنگ کنی؟
خندیدم و گفتم: من سردار سلیمانی هستم. باور نکرد. گفت: بگو بخدا که سردار هستی!
گفتم: بخدا من سردار سلیمانی هستم.
سکوت کرد، دیگه چیزی نگفت. گفتم:چرا سکوت کردی؟
حرفی نزد.
گفتم: چطوره زندگیت؟با گرونی چه میکنی؟ چه مشکلی داری؟
جوان نگاه معنا داری بهم کردو
گفت: اگه تو سردار سلیمانی هستی؛ من #هیچ_مشکلی_ندارم.
#اللهم_الرزقنا_توفیق_الشهادة_فی_سبیلک_به_حق_دماء_شهدائنا.
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞