💔
#دلشڪستھ...
دلم تنگ استـ...
یڪ دلتنگی از جنس جــا ماندن
یک دلتنگی که پایانی ندارد
یک دلتنگی از همانـہایی که تا نبـاری... دلت باز نمےشود...
دلـتنگم💔
#دلشڪستھ ام💔
خدایا!
خودت حال ما را مےدانی
اگـر آبرویی داشتیم ، مُهر جاماندن بر پیشانےمان نمےخورد
به شهدایی که آبرومندان درگاهت هستند، تو را قسم مےدهیم
به حال زار ما ترحم کنی!
و ما را در خیل نیڪان بپذیری...
#در_کوی_نیکنامان_ما_را_گذر_ندادند
#گـر_تو_نمےپسندی_تغییر_ده_قضا_را...
#شهیدجوادمحمدی
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
#ڪپے 📛
شهید شو 🌷
🌸🕊🌸🕊 🕊🌸🕊 🌸🕊 🕊 #لات_های_بهشتی #اخراجی۲ آن دو پاسدار کنار ما آمدند، سلام کردند و نشستند؛ بعد هم شرو
🌸🕊🌸🕊
🕊🌸🕊
🌸🕊
🕊
#لات_های_بهشتی
#اخراجی۳
بعد از مدت ها که احمد در جبهه بود به مرخصی آمد؛ مهدی خندان هم تصمیم گرفت همراه برادرش سری به احمد بزند و به خانه اش برود...☺️
در راه به برادرش گفت:
"داریم به دیدن کسی مےرویم که اگر دکمه های پیراهنش را باز کند، مےبینی بدنش پر از #جاےچاقو هست ولی در جبهه یکی از #مخلص ترین و سر به زیرترین و انقلابی ترین بچه هاست... مےخوام تو #اخلاص را از او یاد بگیری"😌....
ادامه را بشنوید از زبانِ برادر مهدی خندان:
وارد منزل که شدیم جوانی #بلندقامت، با موها و ریش #فری به استقبالمان آمد و خیلی تحویلمان گرفت.😍
احمد بود... #احمدبیابانی...😊
نماز و ناهار را پیش او بودیم و بعد برای دیدار امام، راهیِ جماران شدیم.😇
و بعد به منطقه ریجاب رفتیم.
در طول مسیر، تمام رفتار و کردار احمد را زیر نظر داشتم،👀 #فوق_العاده_سر_به_راه بود...☺️
یک ماه با احمد بودم. رفتارش خیلی برایم عجیب بود! #یک_بسیجی_تمام_عیار بود!!!💪
یک روز ازش پرسیدم:
"قبل از جنگ و انقلاب چکار مےکردی"؟؟🤔
معلوم بود نمےخواهد کسی از کارهای قبل انقلاب او خبردار شود؛ فقط گفت:
"اون زمان جامعه آلوده بود! پر از فساد بود!! ما هم کسی را نداشته باشیم نصیحتمان کند... تا این که امام آمد و دست ما را گرفت. الان دیگه جامعه این طور نیست... الان اگه کسی #گرفتارفسادبشه #باید پیش #خدا #جواب بده"!!!!😬☝️
احمد به یکی دیگر از دوستاش که گفته بود:
"چقدر تغییر کردی"!!!
گفته بود: "امام خمینی کاری کرد من #دوباره_متولد_بشم"...😇
#ادامه_دارد...
#نسئل_الله_منازل_الشهدا
#اختصاصی_کانال_آھ3نقطه
مطالب متفاوت پیرامون شهدا را
اینـــ👇ـــجا بخوانید
💕 @aah3noghte💕
#ڪپے 📛
شهید شو 🌷
💔 #خاطرات_شهیدزنده #جانبازحمیدداودآبادی دو دوست، یک پرواز، یک بازگشت با هم رفیق بودند. خیلی رفی
💔
#خاطرات_شهیدزنده
#جانبازحمیدداودآبادی
استایل جالب حمید داودآبادی!😍
مگه بده با ادبیات امروزی، درباره دیروز حرف بزنیم؟!🤔
اصلا، ما که نتونستیم نسل امروز رو تحت تاثیر خودمون قرار بدیم، حداقل ادبیات خودمون رو مثل اونا نشون بدیم، شاید که پذیرفتنمون!
33 سال پیش
استایل جالب حمید داودآبادی، در سفر به خارج!
بهمن 1364
جشنواره والفجر 8
شهر بندری فاو عراق
لشکر 27 محمد رسول الله (ص)، گردان شهادت
در کنار دوستان و همرزمان خود.
این که سرستون هستم😎، دلیل بر این نیست که از همه جلوتر بودم!
اولا، عکاس از من جلوتره.📸
دوما، اینجا ستون، دو قسمت شده و من وسط ستون هستم.😑
سوما، من عرضه و جرات و جسارت و شجاعت و جیگر و ... این که سرستون برم و سینه توی سینه دشمن بشم، نه داشتم، نه دارم!😩
چهارما، من هنوز با یاد اون شبها و رزمهای سخت، تنم می لرزه و خواب کوفتم میشه!😖
پنجما ...
ششما ...
حمید داودآبادی
💕 @aah3noghte @hdavodabadi💕
#ڪپے بدون ذکر نام و لینک 📛
💔
#دلشڪستھ...
مےبینی برادر؟
مےبینی همان شد که آسِد مرتضی گفت...
دیدی دنیا و زمانہ ، ما را هم با خود بـُرد؟
از احوالاتم همین قدر بگویـمت که وسط روضه مادر، از خدا، دنیا خواستم....
به خودم که آمدم دیدم چقدر دنیازده شده ام
قبلـتر ها اگر حاجاتم بوی شهادت مےداد اکنون دنیا، روحم را آنقدر کوچک کرده که از منشا خیرِکثیر، دنیایی را خواستم که برای او و همسرش، پشیزی ارزش نداشت...
ناراحتم برادر!
این زنگ خطر است
این تازه اول راه است
و اگر تو دعایم نکنی،
اگـر تو هوایم را نداشته باشی
سوار بر کشتی غفلت، سر از ناکجاآباد در مےآورم...
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
#ڪپی دلنوشته ها بدون ذکر لینک کانال مورد رضایت نیست...📛
شهید شو 🌷
🌸🕊🌸🕊🌸 🕊🌸🕊🌸 🌸🕊🌸 🕊🌸🕊 🌸🕊 #لات_های_بهشتی #مجید_سوزوکی اسمش مجید بود... کله اش پر از باد بود و اهل ح
🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊🌹🕊
🕊🌹🕊
🌹🕊
#لات_های_بهشتی
#بهــــروز۱
اسمش جعفر بود، #جعفرشیرسوار اما در خانه بهروز صدایش مےکردند... متولد ۱۳۳۴ #قائمشهر
از خیلی لات های الان، #لات تر بود!!!
#چاقوکش خیابون تهران!
کسی که چهارراه حسن آباد رو مےبست و همه از اسمش #مےترسیدن!!!
کسی که هیچ کی جرئت نداشت تو چشاش نگاه کنه.... میشه #فرمانده_گردان_ویژه_شهدا!!!!!
میشه #الگوی رزمندگان #لشکر۲۵کربلا!!!!
میشه کسی که #شهیدمرتضی_آوینی براش فیلم درست میکنه!!!
میشه کسی که حاج #مرتضی_قربانی میگه:
"شیرسوار در عملیات آزادسازی مهران یک تنه با نیروهاش، قلاویزان رو آزاد کرد.... چون امام گفته بودن مهران باید آزاد بشه ، شیرسوار به خودش تکلیف کرده بود تا مهران رو آزاد نکنه به منزل برنگرده"....
اما این همه تغییر چطور به وجود آمد؟
همه این تغییراتــــ ، در اثر آشنایی جعفر با #شهیدنجفعلی_کلامی بود، کس
ی که سال ۵۶ با جعفر آشنا شده و او را وارد مبارزات سیاسی مےکند...
#ادامه_دارد...
#اختصاصی_کانال_آھ3نقطه...
💕 @aah3noghte💕
#ڪپے📛
💔
#دلشڪستھ...
چه پایان زیبایی
آدم
بمیرد
به
حبّ
کسی
که
شده
تمام
وجودش❤️
مَن عَشَقَنی، قَتَلنی...
کاش خدا منم مےڪُشت....
هر چند رو عشقم، نمیشه حساب کنه...
#شهیدجوادمحمدی
#رفیق_شهید
#عشق
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
#ڪپے 📛
شهید شو 🌷
🕊🌹🕊🌹🕊 🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 #لات_های_بهشتی #بهــــروز۱ اسمش جعفر بود، #جعفرشیرسوار اما در خانه بهروز صدایش م
🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊🌹🕊
🕊🌹🕊
🌹🕊
#لات_های_بهشتی
#بهــــروز۲
سال ۵۶ بود و بهروز ۲۱ ساله که با شهید نجف علی کلامی آشنا شد؛ جذابیت گفتار و روشنگرےهای نجفعلی، بهروز را به سوی امور دینی هدایت کرد...
جعفر (بهروز) در سال ۵۷ بعد از پیروزی انقلاب، به عضویت کمیته و بعد از آن به عضویت سپاه درآمد.
در سال ۵۹ ازدواج کرد و همان سال، با عده ای دیگر، سپاه آستارا را پایه گذاری کردند.
در عملیات های مختلفی شرکت کرد و زخم ها و مجروحیت های زیادی در بدن داشت...
زمانی که در عملیات #والفجر۸ مجروح شد و به بیمارستان منتقل شد، شهر #مهران به دست حزب #بعث افتاد!!!
همان روزها امام دستور دادند که #مهران_باید_آزادشود!!!
جعفر با همان حال مجروح، خود را به جبهه رساند و در عملیات آزادسازی مهران، شرکت کرد....
حاج جعفر شیرسوار به همسر و دوستانش گفته بود که #خواب_شهادتش را دیده و بلاخره در ظهر #۳دی۱۳۶۵ به آرزوی دیرینه اش رسید...
#پایان_داستان_بهروز
#اختصاصی_کانال_آھ3نقطه
📚...تاشهادت
💕 @aah3noghte💕
#ڪپے 📛
💔
#دلشڪستھ...
#دل به دریای شهادت سپردن
کار آنهائےست
که ترسی از طوفان ندارند...
از این امواج بلا
هر که با شهادت ، سربلند نشود
لاجـرم با مرگ، سرافکنده خواهد شد
#گلستان_شهدای_اصفهان
#شهیدگمنام
#شهیدجوادمحمدی
#به_وقت_دلتنگی💔
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
#ڪپے 📛
شهید شو 🌷
🕊🌹🕊🌹🕊 🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 #لات_های_بهشتی #بهــــروز۲ سال ۵۶ بود و بهروز ۲۱ ساله که با شهید نجف علی کلامی
🕊🌸🕊🌸
🌸🕊🌸
🕊🌸
🌸
#لات_های_بهشتی
#سوره_توبه
شب عملیات بود و گردان مےخواست حرکت کند که از طرف #بازرسی_لشکر آمدند تا یکی از بچه ها را با خود ببرند!!!😳
مےگفتند:
"قبلا جزء #سازمان_منافقین بوده و احتمال دارد #جاسوس باشد!!"😨😱
گفتم: "بعیده! او چند ماه است که با ماست! اگر مےخواست کاری کند تا الان کرده بود"!!😕
گفتند: "جان بچه های مردم در میان است! او را همراه خودتان نبرید"!!!😐
وقتی رفتند با روحانی گردان صحبت کردم و چون او هم آن شخص را مےشناخت بدون اینکه به من بگوید #استخاره کرد... آمد و گفت:
"حاجی! استخاره کردم ببریمش یا نه؟! #سوره_توبه آمد... مطمئن باشید او از گذشته اش توبه کرده است"....
صدایش کردم و گفتم:
"فعلا شما نیا عملیات!!! ان شالله در ادامه کار از وجودت استفاده مےکنیم"...☺️
چهره اش درهم شد و گفت:
"چرا؟ مگه چی شده؟ مگه من...😔
حاجی!
به هر چی مےپرستی قسمت مےدم! من توبه کردم😔
من دیگه اون آدم قبلی نیستم!😔
درسته یه زمانی جزء منافقین بودم و به دستور اونا اومدم جبهه اما حالا دیگه حال و هوای جبهه و بچه ها رو با هیچی عوض نمےکنم!
اگه قرار بود برای سازمان کاری کنم تو عملیات قبلی مےکردم"!!!😔
راست مےگفت...
آمدم کناری و با #بسم_الله قرآن را باز کردم! با تعجب دیدم دوباره #سوره_توبه آمد😳
به یکی یکی از بچه ها گفتم:
"برات ماموریت ویژه دارم! پشت سرِ فلانی حرکت مےکنی و اگه دیدی دست از پا خطا کرد #باید بکُشیش"!!!☝️
رفتم سراغ همان جوان و گفتم:
"شما بدون سلاح و مهمات در عملیات شرکت کن"!😒
پَر درآورد از خوشحالی!!!
گردان حرکت کرد و بعد از عبور از کنار کمین ها به #میدان_مین رسیدیم😨😱
تخریب چی مشغول باز کردن معبر بود که مورد هدف قرار گرفت و #شهید شد!!!
یک نفر را مےخواستیم که با فدا کردنِ خودش، بقیه میدان را #پاکسازی کرده و راه را برای باز کند!!!
آن جوان که روزگاری منافق بود، یک باره از جا بلند شد و قسمت پایانی میدان مین را با بدن خودش، پاکسازی کرد!😞😔
آری...
توبه اش، مردانه بود!!!!
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
#اختصاصی_کانال_آھ3نقطه
📚...تاشهادت
💕 @aah3noghte💕
#ڪپے 📛
شهید شو 🌷
💔 #خاطرات_شهیدزنده #جانبازحمیدداودآبادی استایل جالب حمید داودآبادی!😍 مگه بده با ادبیات امروزی، درب
💔
#خاطرات_شهیدزنده
#جانبازحمیدداودآبادی
#بهمن_هایی_که_سرازیر_شدند!
نوجوان بود که همپای سالهای آغاز انقلاب، قد کشید، در این بهمن هایی که از اولین سال های پیروزی انقلاب آمدند و رفتند و حسرتشان بر دل ماند!
در آمد و رفت همان بهمن ها، آن بچه پرهیاهو، کنجکاو، با سری پرشور و کمی ترسو! به بلوغ رسید، شجاعت یافت و جای خود را در دنیا و کشور پیدا کرد:
#بهمن1357تهران:
حضور فعال در تظاهرات و راهپیمایی ها، همراه خانواده.
حضور پرشور در بزرگترین و موثرترین اتفاق زندگےاش؛ #انقلاب اسلامی.
آنجا برای اولین بار بوی دود، خون، باروت و بدنهای سوخته را استشمام کرد...
#بهمن1358تهران:
حضور فعال در مقابله با منافقین.
دستگیری و ضرب و شتم توسط منافقین در دانشگاه تهران.
بازجویی توسط مسعود رجوی رهبر پلید منافقین.
ناکام از رفتن به کردستان برای نبرد با ضدانقلابیون به خاطر سن کم.
#بهمن1359تهران:
حضور فعال در چادر وحدت برای رویارویی با منافقین، ضدانقلاب و بنی صدر.
بغض و اشک و آه از شهادت دوستان چادر وحدت در جبهه..
گریه و شکایت از ناکامی در رفتن به جبهه: بچه ای!
#بهمن1360گیلانغرب:
دومین بار حضور در جبهه.
خوش ترین ایام زندگی. حضور در گیلانغرب، جبهه آوزین، تپه کرجی ها.
همرزمی و همسنگری با بچه های بابل و فریدونکنار.
اولین مشاهده لحظه شهادت دوستان...
#بهمن1361تهران:
ناکامی از حضور در عملیات والفجر مقدماتی.
افتاده از زخم و درد تنهایی و شهادت مصطفی کاظم زاده.
سوز، سوز. داغ، داغ. اشک، اشک. حسرت، حسرت.
#بهمن1362پادگان_دوکوهه:
حضور ناکام در عملیات خیبر.
اولین اعزام گروهی: طرح لبیک یا خمینی.
وامانده از داغ رفیقان شهید..
#بهمن1363تهران:
وامانده از حضور در عملیات بدر.
رانده از جبهه.
شاغل در کمیته انقلاب اسلامی.
در حسرت دیدار دوباره رفقای شهید
#بهمن1364فاو:
حضور فعال در عملیات والفجر 8.
عاشقانه ترین عملیات جنگ همراه با گردان شهادت.
بارش باران ترکش بر بدن و نوش جان نمودن گاز.
شهادت دوستانی که عقد اخوت بستیم و قول شفاعت دادیم...😭
#بهمن1365شلمچه:
حضور نیمه فعال در عملیات کربلای 5.
زمینگیر شدن، کپ کردن و لرزیدن در سه راه مرگ شلمچه.
مشاهده سوختن و جان دادن دوستان..
#بهمن1366تهران:
همرنگ دنیا و دنیائیان شدن.
در حسرت رفتن به جبهه.
شاغل در سپاه پاسداران.
#بهمن1367تهران:
تمرین "بله قربان" گویی.
آغاز سال های دور از جبهه.
همسان سازی با زندگی روزمره.
دویدن و ایستادن در صف، برای یک لقمه نان.
...
#بهمن1397تهران:
افتاده از پا.
خسته، خفته و منتظر...
ناتوان از مقابله با امراض دنیایی.
#بهمن1398:
کجا، در چه حال و مشغول چه؟!
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
بله... ما برای آنکه ایران، ایران شود، خون دلها خورده ایم... رنج دوران بُرده ایم...
نوشته حمید داودآبادی با اندکی تغییر....
#آھ...
#ڪپے بدون ذکر نام کانال📛
💕 @aah3noghte
@hdavodabadi💕
شهید شو 🌷
🕊🌹🕊🌹 🌹🕊🌹 🕊🌹 🌹 #لات_های_بهشتی #پناه_حرم۱۷ تحول و شهادت مجید آنقدر سریع اتفاق افتاده که هنوز عده
💔
#لات_های_بهشتی
همبازی لیلا فروهر در فیلم مراد و لاله !!!!😳 #شهید_مجید_فریدفر
👈همه از سرنوشت لیلا فروهر باخبریم
اما #مجید_فریدفر که در كودكي همبازي مشهورترين خوانندگان لسآنجلسي در فيلم «مراد و ليلا» بود (لیلا_فروهر) ، چه سرنوشتی پیدا کرد؟
او در ادامه مسير زندگیاش تغيير ميكند و به #فلسطين ، #سوريه و در آخر به #آبادان دوران دفاع مقدس ميرود😊
آكروباتباز و بازيگر دهه 40 ، در سالهای پايانی دهه 50 در نقش يك چريك و رزمنده چابك وانقلابی درصحنه زندگی واقعی ظاهر میشود.
او میگفت:
در این انقلاب نوپا احتمال کودتا هست برای همین یک سال و نیم به همراه همسرش به خارج از کشور رفت تا آموزش نظامی ببیند، آوازه او به گوش #یاسر_عرفات می رسد💪
#شهید_مجید_فریدفر همرزم شهید #چمران در خارج از کشور ، در روزهای اولیه جنگ تحمیلی و در جریان حصر آبادان ، هنگامی که ریاست کمیته تجریش را بر عهده داشت ، به #شهادت رسید.
مزار پاک این شهید در قطعه ۲۴ بهشت زهرا سلام الله در جوار مزار خلبان شهید احمد کشوری قرار دارد
کتاب #آخرین_نقش از انتشارات روایت فتح گوشه ای از زندگانی اوست
#نسئل_الله_منازل_الشھدا
#آھ_اےشھادت
💕 @aah3noghte💕
#ڪپے⛔️
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_صد_و_بیست_و_پنجم نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے پســرم! همانا تو را بـه #تــرس
💔
✨ #قدیس ✨
#قسمت_صد_و_بیست_و_ششم
نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے
...اگر درباره ے جهان و تحولات روزگار، مشڪلے برایت پیش آمده، آن را به عـدم آگاهے ارتباط ده، زیرا ابتدا بـا نا آگاهے متولد شدے و سپس علـوم را فراگرفتے و چه بسیار آن چه را ڪه نمیدانــے و خـدا مےداند و بینش تو در آنچـه او مےداند، راه ندارد به قدرتـے پناه ببر ڪه تو را آفرید و روزے داد.
بدان پســرم ڪه من از هیـچ اندرزے براے تـو ڪوتاهــے نڪردم و تو هر قدر براے خودت ڪوشش کنـے به اصـلاح خویش بیندیشے، همانند پدرت نمےتوانے باشـے...
پسـرم!
نفس خود را میــزان میان خود و دیگران قرار ده.
پس آنچــه را براے خودت دوست دارے براے دیگران نیز دوست بدار و آنچه را براے خود نمےپسندے براے دیگران نیز مپسند.
ستمے روا مڪن؛ آن گونه ڪه دوست ندارے بر تو ستم شود.
نیڪوڪار باش؛ آن گونه ڪه دوست دارے به تو نیڪے ڪنند.
آنچه را ڪه براے دیگران زشت مےپندارے براے خود نیز زشت بشمار و چیزے را براے مردم بخواه ڪه براے خود مےپسندے...
آنچه نمیدانے نگو!
آن چه را دوست ندارے به تو نسبت دهند، درباره ے دیگران مگو.
بدان ڪه خودبزرگ بینـے و غرور، مخالف راستــے، و آفت عقــل است.
در زندگــے نهایـت تلاش و ڪوشش را داشته باش،
اما در فڪر ذخیره سازے براے خود و دیگران نباش...
پســرم!
بدان تو براے آخرت آفریده شده اے، نه دنیا و پایدار شدن در آن.
مرگ، هر ڪس را ڪه بخواهد به آن مےرسد و سرانجام او را مےگیرد.
پس از مرگ نتــرس.
نڪند زمانــے سراغ تو را بگیرد ڪه در حال گناه یا در انتظار توبه ڪردن باشــے و مرگ مهلتت ندهد
و بین تو و توبه، فاصله اندازد ڪه در آن حال خود را تباه ساخته اے؟
پســرم!
فراوان به یاد مرگ باش و به یاد آن چه ڪه به سوے آن مےروے و پس از مرگ در آن قرار مےگیرے.
مبــادا دلبستگــے فراوان به دنیا تو را مغرور ڪند؛ چرا ڪه خداونــد تو را از حالات دنيا آگاه ڪرد
و دنیــا نیــز از وضــع خود تو را خبــر داده و از زشتــے هاے روزگار پرده برداشته است همانا دنیاپرستان چونان سگ هاے درنده، عوعو ڪنان براے دریدن صدر شتابند.
#ادامه_دارد...
#کپی_ممنوعه😉
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
@chaharrah_majazi
این رمانیست که هر شیعه ای باید بخواند‼️
⛔️ #ڪپـے فقط و فقط با ذڪـر منبــع بلامانع است.