eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
3.7هزار ویدیو
70 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
💔 برای من هیچ کسی مثل #جواد نمی شود. توی همه چیز پای هم بودیم: هیئت،جنوب، تاب خوری، مسافرت و ... ا
💔 نمی دانم جواد چطوری می توانست از همان سوریه، درچه و رفقایش را رصد کند؟!!!🤔😁 از زنگ می زد و بد و بیراه می گفت که ... چرا فلان جا فلان کار را کردی؟🤨 الان بگو کجایی؟🧐 .... از آن طرف دنیا هم مشکلات و مسائل ما را حل می کرد....👌 همنام امام رضا جان! حالا تو از بهشت و ما در این سرای دلتنگی با کلی مشکلات از آن جا با یک نگاه، مشکلاتمونو حل کن🙏 📚 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 یٰا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ ای که برای هر خیری به تو امید دارم و شهادت بهترین خیر است ... 🍃❤️ رزقک شهادت التماس دعا 📎شبــــتون شهدایی ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #پیـࢪو‌رآھ‌حسینیم‌وپࢪیشآݩ‌حسن🖐🏻♥️ - نوڪرحݪقہ‌‌بہ‌گوشیمـ‌ و اسیࢪ حَسنیمـ - گرھـ‌ ‌ڪورنداریمـ‌ ف
💔 ایل و تبار تو همه از سفره‌دارها ایل و تبار ما همه از ریزه‌خوارها ایل و تبارت از همه خلق برتر است قربان خانواده‌ات ایل و تبارها ای سبزپوش فاطمه با خاک پای تو سر سبز می‌شود همه‌ی شوره‌زارها اموال خویش را همگی وقف کرده‌ای یک بار نه، دو بار نه و بلکه بارها با دست پر به خانه خود بازگشته‌اند هروقت رو زدند به تو وامدارها در خانه کریم گدا معتبر شود داریم از گدایی تو اعتبارها :)🍃 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ آیا آن کسی که موجودات را آفرید از حالِ آن ها آگاه نیست؟ و حال آنکه او لطیف و آگاه است... ملک- آیه ۱۴ ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸 بر شادے پیغمبر و زهرا صلواٺ بـر آینـہ ی علـے اعلـۍ صلـواٺ هم مولد اصغـر اسٺ و هم روز جواد بر ڪرب و بلا و طوس یڪجا صلواٺ علیه‌السلام علیه‌السلام ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #شرح_خطبه_فدکیه #قسمت_سی‌_و_نهم * وَ لكِنَّهٰا فَيْضَةُ النَّفْسِ وَ نَقْثَةُ الْغَيْظِ وَ خَوَ
💔 عاقبت غصب فدك و ثمرۀ كوتاهی دونان و راحت‏ طلبان * فَدُونَكُمُوها فَاحْتَقِبُوهٰا حال اين فدك، طنابش را محكم ببنديد. يعنی فدك را می‏خواستيد حال آن را محكم نگه داريد كه عواقب و پيامدهای دنيوی و اخروی و معنوی به دنبال دارد. حقبْ طنابی است كه زير شكم شتر و روی بار می‏بندند و در فارسی به آن تنگ می‏گويند. * دَبَرَةَ الظَّهْرِ نَقِبَةِ الْخُفِّ پُشت اين مَركب مجروح و پای آن لنگ است. يعنی آن طور كه می‏خواهيد به شما سواری نخواهد داد، كنايه از اين كه شما به آن اهدافی كه داريد نخواهيد رسيد. * باقِيَةَ الْعٰارِ و ننگ و عار آن باقی می‏ماند. يعنی شما نمی‏توانيد روی اين مطلب كه آن را به زور غصب كرده‏ ايد سرپوش بگذاريد و اين خيانت شما در طول تاريخ باقی می‏ماند و اين طور نيست كه آيندگان همگی خيانت شما را درنيابند. اين از نظر دنيا امّا از نظر آخرت هم: * مَوْسُومَةً بِغَضَبِ اللّهِ الْجَبّارِ و داغ غضب الهی هم همواره بر اوست. يعنی علاوه بر اينكه در طول تاريخ بر شما ننگ می‏ماند غضب الهی هم از ناحيۀ غصب آن بر شما روی می‏نمايد. داغ غضب خدا را، اين فدك يا خلافت، بر خود دارد و پاك كردنی نيست. * وَ شَنارِ الْأَبَدِ و بعلاوه ننگ ابدی هم به همراه دارد. * مَوْصُولَةً بِنارِ اللّهِ الْمُوقَدَةِ الَّتی تَطَّلِعُ عَلَی الْأَفْئِدَةِ و شما را می‏رساند به آتشی كه خداوند روشن كرده و طلوع بر دلها می‏كند يا دلها از آن آگاه می‏شود. يعنی آتشی كه دل‏سوز است نه پيكرسوز. بدين‏ ترتيب حضرت علاوه بر آثار دنيوی، آثار اخروی اين عمل آن گروه را هم بيان می‏كند. * فَبِعَيْنِ اللّهِ ماتَفْعَلُونَ پس بدانيد شما در ديدگاه خدا داريد عمل می‏كنيد. يعنی خدا همۀ افعال شما را زير نظر دارد. * وَسَيَعْلَمُ الَّذينَ ظَلَمُوا اَی مُنْقَلِبٍ يَنْقَلِبُونَ و ستمكاران بزودی می‏فهمند كه چه عاقبتی دارند. چقدر اين تعبيرات و استفاده‏ ها از قرآن كريم در خطبۀ حضرت زيباست، و از معجزات آن حضرت به شمار می‏رود. حضرت بصراحت می‏گويد شما ظالم و ستمكاريد و آنها را به عذاب الهی تهديد می‏كند نه اينكه تجويزی باشد برای كارهايشان، يعنی برويد تا عذاب كارهايتان را بچشيد. * وَ أَنَا ابْنَةُ نَذيرٍ لَكُمْ بَيْنَ يَدَی عَذابٍ شَديدٍ و من دختر پيامبر شما هستم كه برای انذار شما از عذاب شديد، آمده بود. اشاره به اين كه من همان كاری را كه پدرم در انذار شما كرد با شما می‏كنم يعنی شما را انذار می‏دهم. * فَاعْمَلُوا اِنّا عامِلُونَ پس هر كاری می‏خواهيد بکنيد ما هم آنچه وظيفه داريم انجام می‏دهيم. دقت كنيد حضرت می‏فرمايد اِنّا يعنی ما اهل‏بیت، نمی‏گويد اَنَا كه فقط معنی‏ اش خود حضرت باشد، بلكه اشاره می‏كند كه همۀ ما اهل‏بیت به وظيفۀ الهی‏ مان عمل می‏كنيم. علی(ع) هم كه 25 سال سكوت كرد به وظيفه‏ اش در حفظ اصل اسلام عمل كرد. پس حضرت می‏فرمايد شما به كارهای شيطانی‏ تان مشغول باشيد ما هم كار رحمانی‏مان را می‏كنيم. * وَ انْتَظِروا اِنّا مُنْتَظِرونَ و شما منتظر باشيد ما هم منتظر می‏مانيم. يعنی هر عملی عكس‏العملی و نتيجه‏ای در دنيا و آخرت دارد. پس صبر می‏كنيم تا ببينيم نتيجۀ عمل شما چه خواهد بود و نتيجۀ عمل ما چه. در اينجا خطبۀ حضرت زهرا(س) تمام می‏شود امّا ابن ابی قحافه برمی‏خيزد كه به سخنان حضرت زهرا(س) پاسخ بدهد. ادامه دارد.. ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ▫️اِعْلَمْ أنَّکَ لَنْ تَخْلُوَ مِنْ عَیْنِ‌اللهِ، فَانْظُرْ کَیْفَ تَکُونُ. «بدان که از دید خداوند پنهان نیستی، پس بنگر چگونه‌ای.» تحف العقول، صفحه ۴۵۵ ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ‏شکسته بالم میشه شفا بدی بال منو؟؟؟‎ ... 💕 @aah3noghte💕
💔 سلام روزعیدمون بخیر
💔 رو اول وقت بخونے و بدونے امام زمانتم همون موقع دارهـ نماز مےخونهـ حسِ قَشَنگیه... وقت‌نمازه..وقت‌عاشقیه🌱 ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 🌷 بسم رب الشهدا و الصدیقین #دختر_شینا #قسمت٢۷ کم کم در و همسایه و دوست و آشنا به حرف درآمدند که
💔 بسم رب الشهدا و الصدیقین ٢٨ تابستان گرمی بود. اتفاقاً ماه رمضان هم بود. با این حال، هم در ساختن خانه به صمد کمک می کردم و هم روزه می گرفتم. یک روز با خدیجه رفتیم حمام. از حمام که برگشتیم، حالم بد شد. گرمازده شده بودم و از تشنگی داشتم هلاک می شدم. هر چقدر خدیجه آب خنک روی سر و صورتم ریخت، فایده ای نداشت. بی حال گوشه ای افتاده بودم. خدیجه افتاد به جانم که باید روزه ات را بخوری. حالم بد بود؛ اما زیر بار نمی رفتم. گفت: «الان می روم به آقا صمد می گویم بیاید ببردت بیمارستان.» صمد داشت روی ساختمان کار می کرد. گفتم: «نه.. او هم طفلک روزه است. ولش کن. الان حالم خوب می شود.» کمی گذشت، اما حالم خوب که نشد هیچ، بدتر هم شد. خدیجه اصرار کرد: «بیا روزه ات را بخور تا بلایی سر خودت و بچه نیاوردی.» قبول نکردم. گفتم: «می خوابم، حالم خوب می شود.» خدیجه که نگرانم شده بود گفت: «میل خودت است، اصلاً به من چه! فردا که یک بچه عقب مانده به دنیا آوردی، می گویی کاش به حرف خدیجه گوش داده بودم.» این را که گفت، توی دلم خالی شد؛ اما باز قبول نکردم. ته دلم می گفتم اگر روزه ام را بخورم، بچه ام بی دین و ایمان می شود. وقتی حالم خیلی بد شد و دست و پایم به لرزه افتاد، خدیجه چادر سر کرد تا برود صمد را خبر کند. گفتم: «به صمد نگو. هول می کند. باشد می خورم؛ اما به یک شرط.» خدیجه که کمی خیالش راحت شده بود، گفت: «چه شرطی؟!» گفتم: «تو هم باید روزه ات را بخوری.» خدیجه با دهان باز نگاهم می کرد. چشم هایش از تعجب گرد شده بود. گفت: «تو حالت خراب است، من چرا باید روزه ام را بخورم؟!» گفتم: «من کاری ندارم، یا با هم روزه مان را می شکنیم، یا من هم چیزی نمی خورم.»😑 خدیجه اول این پا و آن پا کرد. داشتم بی هوش می شدم. خانه دور سرم می چرخید. تمام بدنم یخ کرده و به لرزه افتاده بود. خدیجه دوید. دو تا تخم مرغ شکست و با روغن حیوانی نیمرو درست کرد. نان و سبزی هم آورد. بوی نیمرو که به دماغم خورد، دست و پایم بی حس شد و دلم ضعف رفت. لقمه ای جلوی دهانم گرفت. سرم را کشیدم عقب و گفتم: «نه... اول تو بخور.»😏 خدیجه کفری شده بود. جیغ زد سرم. گفت: «این چه بساطی است بابا. تو حامله ای، داری می میری، من روزه ام را بشکنم؟!»😡 گریه ام گرفته بود. گفتم: «خدیجه! جان من، تو را به خدا بخور. به خاطر من.» خدیجه یک دفعه لقمه را گذاشت توی دهانش و گفت: «خیالت راحت شد. حالا می خوری؟!» دست و پایم می لرزید. با دیدن خدیجه شیر شدم. تکه ای نان برداشتم و انداختم روی نیمرو و لقمه اول را خوردم. بعد هم لقمه های بعدی.🙃 وقتی حسابی سیر شدم و جان به دست و پایم آمد، به خدیجه نگاه کردم؛ او هم به من. لب هایمان از چربی نیمرو برق می زد. گفتم: «الان اگر کسی ما را ببیند، می فهمد روزه مان را خورده ایم.»🤭 اول خدیجه لب هایش را با دستک چادرش پاک کرد و بعد من. اما هر چه آن ها را می مالیدیم، سرخ تر و براق تر می شد. چاره ای نبود. کمی از گچ دیوار کندیم و آن را کشیدیم روی لب هایمان. بعد با چادر پاکش کردیم. فکر خوبی بود. هیچ کس نفهمید روزه مان را خوردیم.😅 🔸فصل نهم آخر تابستان، ساخت خانه تمام شد. خانه کوچکی بود. یک اتاق و یک آشپزخانه داشت؛ همین. دستشویی هم گوشه حیاط بود. صمد یک انبار کوچک هم کنار دستشویی ساخته بود، برای هیزم و زغال کرسی و خرت و پرت های خانه. ادامه دارد.... ... 💞 @aah3noghte💞