💔
#دم_اذانی
خدايا
من همه امتحانایی كه
ازم گرفتي رو رد شدم
ولی اميدم ازت نا اميد نشد
به حرمت همون اميدی كه باقيه
بهم اميدوار شو..
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
از سکوی تمام دنیا
تا پلهی معراج پریدند...!
#دفاع_مقدس
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
یه حدیث خیلی قشنگ
از #امام_جواد علیه السلام..:
✔ صبر رو مثل بالش زیر سر خودت بذار
✔ فقر رو در آغوشت بگیر
✔ از شهوات دوری کن
✔ و با هوای نفست مخالف باش
✔ و بدون ک خدا داره نگات میکنه..
حالا ببین چیکار میکنی..👌🏻
تحف العقول، ص 478
پ.ن: رو این حدیثا فکر کنیم
خیلی چیزا دستگیرمون میشه🙃
#نقل_بمضمون
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte 💞
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_دویست_و_هشتم #ابراهیم_حسن_بیگے خدا را... خدا را! درباره ی همسایگان! حقوق آنا
💔
✨ #قدیس ✨
#قسمت_دویست_و_نهم
#ابراهیم_حسن_بیگے
کشیش بعد از این که با پرفسور صحبت کرد، گوشی را گذاشت و همان جان کنار میز تلفن ایستاد.
به فکر فرو رفت.
ایرینا از توی آشپزخانه بیرون آمد، کنار کشیش ایستاد، نگاهش کرد و پرسید:
چه شده میخائیل؟
چرا رنگت پریده است؟
کشیش که انگار نای ایستادن نداشت، دست هایش را به میز تکیه داد و کمرش را قوز کرد.
ایرینا با نگرانی بیشتر سؤالاتش را تکرار کرد و افزود:
پرفسور چی گفت؟
چه کارت داشت؟
خشکی دهان و مور مور شدن زیر پوست و افزایش طپش قلب، خبر از بالا رفتن فشار خون داشت.
نشست روی صندلی و بدون این که به چهره ی نگران ایرینا نگاه کند گفت:
قرص فشارم را بیاور، حالم خوب نیست.
ایرینا با عجله رفت و وقتی با لیوانی آب برگشت که کشیش احساس سرگیجه می کرد.
ایرینا قرص را گذاشت بين لب های او و لیوان آب را به دستش داد.
کشیش قرص را بلعید و آب را تا نیمه سرکشید.
پشتش را به صندلی تکیه داد.
ایرینا لیوان را از او گرفت و پرسید:
به من بگو چه شده میخائیل؟
چرا حرف نمی زنی؟
کشیش با نوک زبان، خشکی لب هایش را زدود و گفت:
سارقان به منزلمان در مسکو دستبرد زده اند.
#ادامه_دارد...
#کپی_ممنوعه😉
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
@chaharrah_majazi
رمانی که هر بچه شیعهای باید بخواند‼️
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_دویست_و_نهم #ابراهیم_حسن_بیگے کشیش بعد از این که با پرفسور صحبت کرد، گوشی را
💔
✨ #قدیس ✨
#قسمت_دویست_و_دهم
#ابراهیم_حسن_بیگے
ایرینا آهی کشید و گفت:
یا حضرت مریم!
این بار نوبت ایرینا بود که دست و پایش بلرزد، بدنش سست شود و دستش را به میز تکیه دهد تا از پا نیفتد.
کشیش گفت:
البته به خیر گذشته است؛ آن ها قبل از این که چیزی به سرقت ببرند، دستگیر شده اند.
ایرینا با صدایی که به سختی از گلویش بیرون می آمد پرسید:
کی این اتفاق افتاده است؟
پرفسور از کجا با خبر شده؟
کشیش گفت:
این چیزها مهم نیست؛ مهم این است که آن ها نتوانسته اند چیزی از خانه بیرون ببرند و توسط پلیس دستگیر شده اند.
آن ها احتمالا به دنبال همین نسخه ی خطی قدیمی می گشتند.
ایرینا باقی مانده ی آب لیوان را نوشید و گفت:
ببین داری با خودت چه می کنی میخائیل...
آن از سرقت کلیسا و کشته شدن آن مرد تاجیک، این از آمدنمان به بیروت و حالا هم سرقت از منزل!
مگر این کتاب چقدر می ارزد که ما باید این همه در معرض خطر باشیم؟
کشیش گفت:
هر چه بود تمام شد ایرینا. به خیر گذشت.
با دستگیر شدن سارقان، دیگر خطری ما را تهدید نمی کند.
حالا ما می توانیم برگردیم به مسکو.
ایرینا پرسید:
اگر آن ها همدستان دیگری داشته باشند چه؟
کشیش پاسخ داد:
نه!
آن ها فقط دو نفر بودند و حالا هم دستگیر شده اند و چون پیش از این مرتکب قتل شده اند، باید تا ابد در زندان باشند.
پس نگران نباش، به زودی بر می گردیم به سر خانه و زندگی مان.
ایرینا همان طور که به طرف آشپزخانه می رفت، گفت:
خدا خودش به خیر گرداند.
این آخر عمری چه دلشوره هایی باید داشته باشیم.
کشیش نفس عمیقی کشید.
ضربان قلبش آرام شده بود و از شدت سرگیجه و سوزش زیر پوست، کاسته می شد.
#ادامه_دارد...
#کپی_ممنوعه😉
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
@chaharrah_majazi
رمانی که هر بچه شیعهای باید بخواند‼️
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لینک قسمت اول #رمانقدّیس
👇👇
https://eitaa.com/aah3noghte/19645
💔
جزء سرمایههای یک ملت این است که یک عده #شهید داشته باشد.
همین شهدا هستند که بازگو کردنِ کار و فکر و گذشت اینها روحیه دیگران را برای همیشه شاداب و زنده نگه میدارد.
استاد شهید مطهری
#شهید_امید_اکبری
#سالروز_ولادت
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte 💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
#قرار_دلتنگی😔
یک #آیت_الکرسی و #سه_صلوات، برای سلامتی و تعجیل در فرج حضرت پدر
#سلام_امام_زمانم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
به یاد حضرت باشیم🙏🏼🌿
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
حل شدن در دلِ معشوق که ایرادی نیست..
چای هم در دلِ خود، آب کُند قنـدش را
امروز روز جهانی چای بود
درسته که برای ما
هیچ نوشیدنی به خوشمزگیِ چای موکب های اربعین نیست
اما...
دیدن چای در دستان دلبر هم
عالَمی دارد...
خوبان همه جمعند....
#فداےسیدعلےجانم❤️
#سید_مقاومت
#شهید_قاسم_سلیمانی
#روز_جهانی چای
💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_بقره (۵۵) وَ إِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَي لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّي نَرَي ا
✨﷽✨
#تفسیر_کوتاه_آیات
#سوره_بقره
(۵۶) ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
سپس شما را پس از مرگتان (حيات بخشيديم و) برانگيختيم، شايد شكر او را بجا آوريد.
✅ نکته ها:
زنده كردن مجددِ كسانى كه در اثر صاعقه از بين رفتند، به دنبال پريشانى و نگرانى و دعاى حضرت موسى (عليه السلام) بود كه در سوره ى اعراف(یه) ان شاءاللّه بحث آن خواهد آمد.
🔊 پیام ها:
- رجعت و معاد، امر محالى نيست. بعضى از مردگان در همين دنيا زنده شده اند. «بعثناكم من بعد موتكم»
- رمز بروز برخى تلخى ها و سپس نجات از آنها، پيدا شدن روحيّه ى شكرگزارى است. «بعثناكم ... لعلكم تشكّرون»
(تفسیر نور)
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte 💞
💔
در دفترچهاش نوشته بود؛
" ای قناصه!
به قلب من نزن ،
زیرا آن جایگاه سرورم، زینب کبری.س است. "
#شهید_سیدعلی_زنجانی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
1_440854971.mp3
16.64M
💔
🎧 #صوت
بجز به گوشه ی چشمت
عوض نمیشود راهم
بجز تو را نمیبینم
بجز تو را نمیخواهم...👌🏻
دانلودش کنین قشنگه🙃
#حاج_مهدی_رسولی
#لاخیربعدكیاحسین
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte 💞
💔
#قرار_عاشقی
تو مهتابی و من مرداب
خوشحالم که امشب هم،
مرا از دور میبینی
تو را از دور میبوسم...
- فاضلنظری
#اللهم_صل_علی_علی_بن_موسی_الرضا_المرتضی
#امام_رضآی_دلم
#دلتنگ_حرم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
بابا ایول!
دستمریزاد...
مَشتی، تو نمی خوای یه اسمی یه عکسی، چیزی داشته باشی؟
بابا تو دیگه کی هستی؟
آدمم اینقدر خالص؟
اینقدر دنبال گمنامی بودن رو از کی یاد گرفتی؟
داری توی بےنشونی، به کی اقتدا می کنی؟
ایول!
میشه یه ذره از اون مزه شیرین اخلاص
به ما بچشونی
بلکه منم اینقدر پےِ اسمو رسم نباشم.....
توی گلستان شهدای اصفهان
شهدای گمنامی که مزارشان لابلای شهدای غیرگمنام هست
عکس مشخصی دارند اما آتش زد دلم را
غربت این مزار بی نشون
که تو آسمونا
کلی نشون شده
#شهید_گمنام_سلام
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
تو زیارتنامه شهدا میگیم
طِبْتُمْ
وَ طابَتِ الأرْضُ اللَّتي فیها دُفِنْتُمْ...
یعنی اقا جواد
علاوه بر اینکه خودت بهشتی شدی
مزارت رو هم بهشت کردی...
ممنونیم ازت
که بهشت رو به زمین هدیه دادی رفیق💖
#رفیقم_جواد
#شهید_جواد_محمدی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte 💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
#نجوای_عاشقانه_منو_خدا💞
چرا دل من برای خدا تنگ نمیشه😭😔
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
کار من و ضریح تو بالا گرفته است
قلبم میان پنجرهاش جا گرفته است
اذعان کنند در حرمت کل زائران
هر کس که قطره خواسته ... دریا گرفته است
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
هر روز یک #بسم_الله
وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا
خداونددارای زیباترین نامهاست او را بدان نامها بخوانید.
📖سورهٔ اعراف|قسمتی از آیهٔ ۱۸۰
#یک_حبه_نور
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
رَبَّ النُّورِ وَ الظَّلامِ ؛
رَبَّ التَّحِیَّةِ وَ السَّلامِ ؛
پروردگار #روشنى و #تاریكى ...
پروردگار #تحیت و #سلام ...
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
ببین به گوشه صحنت پناه آوردم
مگر کبوتر آواره جا نمیخواهد..؟
#بهشت_من
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
چرا هستم؟
سوال بی جوابم بود از هستی
تو دادی با سلامِ خود جوابِ من،
سلام ای عشق!
"حسین منزوی"☘
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #چله_عاشقی قرائت #دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه روز بیست و نهم به نیت #شهید_محمدرضا_علیخانی یَا مَ
💔
#چله_عاشقی
قرائت #دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
روز سیام
به نیت #شهید_مسلم_خیزاب
یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ،
وَ یَا مَنْ یَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ،
وَ یَا مَنْ یُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَج...
توصیه امام خامنه ای(حفظهالله)به دعای هفتم صحیفه سجادیه برای دفع بلا
تصویر دعا سنجاق شده است❌
#التماس_دعا
#پروفایل #استوری
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
کلیپ بسیار جنجالی و قابل تأمل از حاج آقا پناهیان:
📍بیایید کلان نگر باشیم و یک بار از بالا به موضوع #کرونا نگاه کنیم...
📍یک پرسش اساسی مطرح است؛
کرونا چقدر صحت دارد؟!
📍نکند ما را مشغول کرده باشند به پروتکلها تا پروتکلهای دیگری جریان داشته باشد...
#حجت_الاسلام_پناهیان
#کرونا
#کلیپ
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
سالروز یک خریت تاریخی..
دوباره هاشمی
دوباره روحانی
و دوباره بدبختی ملت
و لیاقت مردمی که حافظه تاریخی کوتاهی دارند ، چیزی جز #تکرار تاریخ نیست
مردمی که یکبار تورم فلج کننده دولت هاشمی را تجربه کردند
دوباره به مهره هاشمی (روحانی) رای دادند تا دوباره طعم تلخ تورم
افسارگسیخته و فقر و فلاکت و بیکاری را بچشند
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_دویست_و_دهم #ابراهیم_حسن_بیگے ایرینا آهی کشید و گفت: یا حضرت مریم! این بار
💔
✨ #قدیس ✨
#قسمت_دویست_و_یازدهم
#ابراهیم_حسن_بیگے
فکر کرد خبری که پرفسور به او داده بود، در واقع خبر بدی نبوده است؛ چه بسا اگر این اتفاق نمی افتاد، معلوم نبود او و ایرینا چه سرنوشتی در پیش داشتند و تا کی باید دور از خانه، در بیروت بمانند.
حالا می توانستند بدون هیچ احساس خطری برگردند.
کشیش با این فکرها آرامش خود را باز یافت احساس کرد پس از یک ماه که فقط به خواندن کتاب گذشته بود، دلش برای مسکو و برای کلیسا تنگ شده است.
صدای زنگ تلفن افکار او را برید.
با دستپاچگی گوشی را برداشت.
فکر کرد پرفسور است، اما صدا از توی گوشی پرسید:
منزل آقای ایوانف؟
کشیش احساس کرد صدا آشناست.
گفت: بله!
بفرمایید.
صدا گفت:
شمایید پدر ایوانف؟
منم جرج.
حال شما چطور است؟
ایرینا با شتاب خود را به او رساند و آهسته پرسید:
کیست؟
پرفسور است؟
کشیش با سر علامت منفی داد. ایرینا که به آشپز خانه برگشت، کشیش گفت:
من خوبم جرج.
چه خوب شد که زنگ زدی.
جرج گفت:
نگو که منتظر تلفنم بودی؛ چون قرار نبود من به تو زنگ بزنم.
تو هم که رفتی و پیدات نشد.
لابد سرت حسابی گرم مطالعه ی کتاب بود؟
کشیش گفت:
من هیچ وقت فراموشت نمی کنم جرج.
مصاحبت با تو همیشه برایم لذت بخش بوده است.
جرج گفت:
زنگ زدم بگویم که یک جلد کتاب عالی پیدا کرده ام به دردت می خورد.
امروز عصر کجایی؟
می خواهم به نوشیدن قهوه ی ترک دعوتت کنم؛ آن هم در یک جای خوب که حتما خاطرات تو را زنده می کند.
#ادامه_دارد...
#کپی_ممنوعه😉
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
@chaharrah_majazi
رمانی که هر بچه شیعهای باید بخواند‼️
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_دویست_و_یازدهم #ابراهیم_حسن_بیگے فکر کرد خبری که پرفسور به او داده بود، در وا
💔
✨ #قدیس ✨
#قسمت_دویست_و_دوازدهم
#ابراهیم_حسن_بیگے
کشیش گفت:
از سن و سال من و تو گذشته که برای خوردن یک فنجان قهوه در بیرون از خانه قرار بگذاریم. 😉
اگر حوصله اش را داری بیا این جا که حیاط خانه ی پسرم جای با صفایی است، یا من می آیم به باغ با صفای تو که شاخ درخت هایش پر از کتاب است.😊
جرج گفت:
نه باغ من، نه حیاط مصفای خانه تو؛ می خواهم دعوتت کنم به ساحل دریا، کنار صخره های الروشه.
گمان نکنم بدت بیاید که لبی با خاطرات گذشته مان تر کنیم پدر!
صدای خنده ی جرج، لبخندی بر لبان کشیش نشاند.
گفت:
چه جمله ی زیبایی، الحق که شاعري جرج!
قبول می کنم.
قرارمان امروز عصر کنار صخره های الروشه.
جرج گفت:
ساعت 4 عصر منتظرت هستم.
کشیش گفت:
بسیار خوب.
می بینمت جرج.
نسیمی که از سوی دریا می ورزید، خنک بود.
کشیش دکمه های قبایش را تا بالا بسته بود و کلاه پشمی اش را تا نیمه ی گوش هایش پایین کشیده بود.
جرج اما کتی زرشکی پوشیده بود با پیراهنی سفید و کراواتی قهوه ای.
رستورانی که آن ها روی ایوانش نشسته بودند، رو به دریا بود و صخره های الروشه سمت چپ آنها قرار دانست و موج های دریا خود را به صخره ها می کوبیدند و کف های سفید، متلاطم و ناآرام، به رقص در می آمدند.
به تعبیر جرج:
خون سفید جوشان آب در ستیز با صخره های عشاق ناکام.
پیش از این که پیشخدمت دو فنجان قهوه را روی میز بگذارد، هر دو چشم به صخره ها دوخته بودند؛ صخره هایی که نماد بیروت بودند و برای ساکنان این شهر، خطراتی را تداعی می کردند.
#ادامه_دارد...
#کپی_ممنوعه😉
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
@chaharrah_majazi
رمانی که هر بچه شیعهای باید بخواند‼️
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لینک قسمت اول #رمانقدّیس
👇👇
https://eitaa.com/aah3noghte/19645