شهید شو 🌷
#رمان_واقعی_سرزمین_زیبای_من #قسمت_سیزدهم📝 ✨ وکـــیل کاغـــذی چندین ماه گذشت ... پرداخت اجاره اون
#رمان_واقعی_سرزمین_زیبای_من
#قسمت_چهاردهم📝
✨ تیـــکه هـای استـــخــوان
روز دادگاه، هیجان غیر قابل وصفی داشتم ... اونقدر که به زحمت می تونستم برای چند دقیقه یه جا بشینم😬
از یه طرف هم، برخورد افراد با من طوری بود که به این فشار اضافه می شد😕...
انگار همه شون مدام تکرار می کردن ...
"تو یه سیاه بومی هستی ... شکستت قطعیه ... به مدارک دل خوش نکن"😏
رفتم به صورت آب زدم، چند تا نفس عمیق کشیدم و برگشتم ... داشتم به راهروی ورودی دادگاه نزدیک می شدم که ... یه صدایی رو کاملا واضح شنیدم ...😒
- شاید بهتر بود یه وکیل سفید مےگرفتیم ... این اصلا از پس کار برمیاد؟
بعید می دونم کسی به حرفش توجه کنه... فکر می کنی برای عقب کشیدن و عوض کردن وکیل دیر شده باشه؟"🤔
این؟ ... وکیل سفید؟
نفسم بند اومد ...
حس کردم یه چیزی توی وجودم شکست💔
حس عجیبی داشتم ... اونها بدون من، حتی نتونسته بودن تا اینجا پیش بیان ... اون وقت ..." این اصلا از پس کار برمیاد؟ " ... " این؟ " ... باورم نمی شد چنین حرف هایی رو داشتم می شنیدم ... هیچ کسی جز من سیاه ... حاضر نشده بود با اون مبلغ ناچیز از حق اونها دفاع کنه اما حالا ... این جواب خیرخواهی و انسان دوستی من بود😏😒
به سرعت برق، تمام لطف های اندکی رو که سفیدها در حقم کرده بودن از جلوی چشم هام رد شد ... حس سگی رو داشتم که از روی ترحم ... هر بار یه تیکه استخوان جلوش انداخته باشن ... انسان دوستی؟
حتی موکل های من به چشم انسان ... و کسی که توانایی داره و قابل اعتماده ... بهم نگاه نمی کردن ...😞
لحظات سخت و وحشتناکی بود ... پشت به دیوار ایستادم و بهش تکیه دادم..
مغزم از کنترل خارج شده بود...
نمی تونستم افکاری رو که از ذهنم عبور می کرد، کنترل کنم ...
تمام زجرهایی رو که از روز اول مدرسه تجربه کرده بودم ... دستی رو که توی 19سالگی از دست داده بودم ... هنوز درد داشت و حتی نمی تونستم برای شستن صورتم ازش استفاده کنم ... مرگ ناعادلانه خواهرم ... همه به سمتم هجوم آورده بود ...
دیگه حسم، حس آزادی طلبی و مبارزه برای عدالت نبود😠...
حسم، مبارزه برای دفاع از حق انسان های مظلوم... که کسی صداشون رو نمی شنید؛ نبود ... حسی که من رو به سمت وکالت کشیده بود ... حالا داشت به تنفر از دنیای سفید تبدیل می شد😡... حس انسایت که در قلبم می مرد ...
وارد راهروی دادگاه شدم ... اما نه برای دفاع از انسان های سفید ... باید پرونده رو برای اثبات برتری خودم پیروز می شدم💪..
باید به همه اونها ثابت می کردم که من با وجود همه تبعیض ها و دشمنی ها، قدرت پیروزی و برتری رو دارم ...
دیگه نه برای انسانیت ... که انسانیتی وجود نداشت😏...
نه برای دفاع از اون دو تا سفید ... که با بی چشم و رویی دستم رو گاز گرفته بودن😏..
باید به خاطر دنیای بومی های سیاه و کسب برتری پیروز می شدم...
جلسه دادگاه شروع شد ... موضوع پرونده به حدی ساده بود که به راحتی می شد حتی توی یک یا دو جلسه تمومش کرد ...
اما تا من می خواستم صحبت کنم، وکیل خوانده توی حرفم می پرید یا مرتب فریاد می زد
"اعتراض دارم آقای قاضی" ...
و با جمله وارده ... دهان من بسته می شد😶
موکل هام به کل امیدشون رو از دست داده بودن و مدام با ناراحتی و عصبانیت، زیر چشمی بهم نگاه می کردن ... یاس و شکست توی صورت شون موج می زد😏
اومدم و توی جایگاه خودم نشستم ... وکیل خوانده پشت سر هم و بی وقفه حرف می زد ... حرف هاش که تموم شد، رفت و سر جاش نشست ... قاضی دادگاه رو به من کرد ... .
- آقای ویزل ... حرفی برای گفتن ندارید؟
فقط بهش نگاه می کردم😟
موکل هام شدید عصبی شده بودن ...
- آقای ویزل، با شمام ... حرفی برای گفتن ندارید؟🤔😏 ...
از جا بلند شدم ... این آخرین شانس تمام زندگی من بود ... یا مرگ یا پیروزی ...
- حرف آقای قاضی؟😏
آیا گوشی برای شنیدن حرف انسان های مظلوم هست؟
آیا کسی توی این کشور ... گوشی برای شنیدن داره؟ ...
وکیل خوانده با عصبانیت از جا پرید ... "اعتراض دارم آقای قاضی ... این حرف ها مال دادگاه نیست"☝️
- اعتراض وارده ... شما دارید توی صحن دادگاه اهانت می کنید😠...
- من اهانت می کنم؟😠
و صدام رو بالا بردم ...
"من که هر بار دهنم رو باز کردم، اجازه صحبت بهم داده نشد؟" ...
#ادامه_دارد...
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔
#دلشڪستھ...
دل شڪستھ ام...
ڪوهی حرف نگفتہ دارم که دوست دارم تنها برای تو بگویمـ ...
#آهی در دل نہفته دارم که امید دارم تو ببینےاش...
و چشمی لبریز اشک...
که از تو مےخواهمـ نگهش داری
بگذاری تا وقت تنها شدنم با تو... ببارد...
#آھ_خدایا...
من همانم که با دلی شڪستھ آمده ام... دلخوشم که فرمودی "در قلبهای شکسته ای"
خدایا!
مرا مقاوم بدار تا جز تو چشم انتظار یاری کسی نباشـم...
منِ شکسته خسته را بپذیر...
بگذار یادت، آرامشم باشد...
#یا_نعم_الرفیق
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
#کلام_معصوم #امام_علي علیہ السلام ميفرمایند: ❌از دوستي با احمـق بپرهیز،⛔️ 👌زیرا او ميخواهد بہ تو
💔
#کلام_معصوم
#امام_علي عليہ السلام ميفرمایند:
شَرُّ النّاسِ☝️
مَڹْ لا يَعْفـو عَڹِ الزَّلَّـةِ
وَ لا يَسْتُـرُ الْعـَوْرَةَ
💥بدتـريڹ مردم ڪسي است ڪہ
خطا را نميبخشد
و عيب (ديگراڹ) را نميپوشاند.
📚 میزاڹ الحڪمة ج ۵ ص ۴۹۸
📚 غررالحڪم ج ۴ ص ۱۷۵
💕 @Aah3noghte💕
#در_ثواب_نشر_حدیث_شریک_باشید
#آھ...
💔
#دلشڪستھ...
شهید مثل رود است
زنده مےکند ڪویر وجود انسانها را...
شهید، جارےست
زندگی بخش است
فقط کافےست
دل به او بسپاری...
تا تو را با خود به بی نهایت ببرد..
به #عند_ملیک_مقتدر...
#نسئل_الله_منازل_الشهدا
#شهیدجوادمحمدی در کنار زاینده رود...
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
#ڪپے 📛
💔
#فوری
💢حمله مسلحانه تروریست ها به ناحیه مقاومت بسیج در نیکشهر
یک نفر #شهید شد:🕊
بر اساس گزارش روابط عمومی قرارگاه قدس "نیروی زمینی سپاه"،
صبح امروز در مورخه 13 بهمن ماه 97 عوامل گروهک تروریستی، طی یک اقدام تروریستی به ناحیه مقاومت بسیج شهرستان نیکشهر حمله کردند که در این اقدام تروریستی یک نفر از کارکنان سپاه شهید و پنج نفر مجروح شدند
#شهیدمرتضی_علی_احمدی
#شهادت_قسمت_ما_مےشد_اےڪاش
#آھ...
💕 @Aah4noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #فوری 💢حمله مسلحانه تروریست ها به ناحیه مقاومت بسیج در نیکشهر یک نفر #شهید شد:🕊 بر اساس گزارش
💔
حمله مسلحانه تروریستها به ناحیه مقاومت بسیج در نیکشهر
گروهک تروریستی #جیش_الظلم که چند روز قبل نیز با کار گذاشتن دو بمب صوتی در حاشیه شهر زاهدان به دنبال ایجاد فضای رعب و وحشت بود مسئولیت این حمله را بر عهده گرفته است.
از این عناصر معاند مقادیری
مهمات،
جلیقه،
نارنجک و یک عدد سلاح کشف شده
و دستورات قضایی لازم با حضور دادستان شهرستان در محل اقدام تروریستی جهت شناسایی و دستگیری نامبردگان با کنترل مبادی ورودی و خروجی شهر به دستگاههای امنیتی و نظامی و انتظامی صادر شده و پس از حادثه به دستور دادستان شهرستان جلسه اضطراری شورای تامین شهرستان تشکیل گردیده است.
✍پ.ن
با این کارها مےخوان مردم رو از برپایی باشکوه راهپیمایی ۲۲بهمن بترسونن😏غافل از اینکه مردم ما
بیدی نیستن که بااین بادها(بخوانین فوت) بلرزند...
💕 @aah3noghte💕
💔
در شناخت اوج #اختلال و #خیانت در قرارگاه های مجازی و فرهنگی جبهه انقلاب همین بس که
اجتماع ده ها هزاری نفری #دختران_چادری تهران
در #روزپنج شنبه در رسانه ها و افکار عمومی بایکوت میشود
اما هرزه گویی و کشف حجاب چند سلبریتی ضد دین و میهن سینما را همه باید ببینند❌❌
#نشرحداکثری_توسط_مدافعان_حجاب
#یازهـرا سلام الله علیها
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
#رمان_واقعی_سرزمین_زیبای_من #قسمت_چهاردهم📝 ✨ تیـــکه هـای استـــخــوان روز دادگاه، هیجان غیر
#رمان_واقعی_سرزمین_زیبای_من
#قسمت_پانزدهم📝
✨ من نمــاینـــده عــدالــتــــ
- من اهانت می کنم؟😡
و صدام رو بالا بردم
"من که هر بار دهنم رو باز کردم، اجازه صحبت بهم داده نشد؟ ... همه شما خیلی خوب می دونید که تمام مدارک این پرونده به نفع موکل منه ... من قبلا همه شون رو به دادگاه تقدیم کرده بودم ... و امروز ما باید فقط برای تعیین جریمه و حق موکل من اینجا باشیم ... اما چرا به من ... حتی اجازه اعتراض به وکیل مقابلم، داده نمیشه؟"
رو کردم به وکیل خوانده..
"در حالی که شما، آقای وکیل ... هیچ گونه مدرکی جز بازی با کلمات به دادگاه ارائه نکردید ... آیا واقعا گوشی برای شنیدن صدای مظلوم هست؟"😏
این بار با خشم بیشتری فریاد زد ...
"من اعتراض دارم آقای قاضی"😡
پریدم وسط حرفش و فریاد زدم..
"به چی اعتراض دارید آقای وکیل؟ ... به حرف های من؟ ... یا اینکه یه بومی سیاه جلوی شما ایستاده؟"😠
کپ کرد ... سرجاش میخکوب شد ...😳
- آقای ویزل ... به عنوان قاضی دادگاه به شما هشدار میدم... اگر به این حرف ها ادامه بدید ناچار میشم شما رو از دادگاه اخراج کنم😡
- اون کسی که توی دادگاه داره اهانت می کنه، من نیستم😏...
دوباره چرخیدم سمت وکیل خوانده ...
"شما هستید ... شما هستید که به شعور انسان هایی اهانت می کنید که قوانین رو نصب کردن ... قوانینی که میگه هر انسانی حق داره از خودش دفاع کنه ... انسان ها با هم برابرن و به من اجازه میده که اینجا بایستم"👈
چرخیدم سمت قاضی...
"فراموش نکنید که شما نماینده عدالت هستید ... نماینده ای که باید حرف مظلوم رو بشنوه ... و حق اون رو بگیره"☝️..
وکیل مقابل در حالی که از شدت خشم چشم هاش می لرزید و صورتش سرخ شده بود، دوباره فریاد زد..
"من اعتراض دارم آقای قاضی ... این حرف ها و شعارها جاش توی دادگاه نیست"...😡
قبل از اینکه قاضی واکنشی نشون بده ... منم صدام رو بلندتر کردم ...
"باشه من رو از دادگاه اخراج کنید ... اصلا بندازید زندان ... و صدای اعتراض یه مظلوم رو در برابر عدالت خفه کنید ..
آیا غیر از اینه که شما، آقای وکیل ... هیچ مدرکی در دفاع از موکل تون ندارید؟"...
مکث کردم ... دیگه نفسم در نمی اومد ... برگشتم سمت میز خودم ... .
- متاسفم😞... اما نه برای خودم ... متاسفم برای انسان هایی که علی رغم پیشرفت تکنولوژی، هنوز توی تعصبات کور خودشون گیر کردن☝️...
انسان امروز، در آسمان سفر می کنه... اما با مغز خشکی که هنوز توی تفکرات عصر رنسانس گیر کرده😏...
بدون توجه به فریادهای وکیل مقابل به حرفم ادامه می دادم ... قاضی با عصبانیت، چکشش رو چند بار روی میز کوبید..
"سکوت کنید ... هر دوتون ساکت باشید ... و الا هر دوتون رو از دادگاه اخراج می کنم"...
سکوت عمیقی فضای دادگاه رو پر کرد ... اصلا حالم خوب نبود ولی معلوم بود حال وکیل مقابل از مال من بدتره ... با چنان نفرتی بهم نگاه می کرد که اگر می تونست در جا من رو می کشت😏 ...
چشم هاش سرخ شده بود و داشت از حدقه بیرون می زد ...
- من بعد از بررسی مجدد شواهد و مدارک ... فردا صبح، ساعت 9 ، نتیجه نهایی رو اعلام می کنم ... وکیل هر دو طرف، فردا راس ساعت اعلام شده توی دفتر من باشن ... ختم دادرسی ... و سه بار چکشش رو روی میز کوبید ... .
تا صبح خوابم نبرد ...
چهره اونها ...
چهره مایوس و ناامید موکل هام ...
حرف ها و رفتارها...
فشار و دردهای اون روز ...
نابودن شدن تمام امیدها و آرزوهام ... تمام اون سالهای سخت ...
همین طور که به پشت دراز کشیده بودم ... دانه های اشک، بی اختیار از چشمم پایین می اومد ... از خودم و سرنوشتم متنفر بودم ... چرا با اون همه استعداد باید سیاه متولد می شدم؟ ... چرا؟ ... چرا؟ ...😔😭
#ادامه_دارد...
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #کلام_معصوم #امام_علي عليہ السلام ميفرمایند: شَرُّ النّاسِ☝️ مَڹْ لا يَعْفـو عَڹِ الزَّلَّـةِ
💔
#کلام_معصوم
#امـام_علـي علیـہ السـلام ميفرمایند:
☝️هیـچ بنـده اے طعـم ایمـاڹ را نميچشـد،
مگـر زمـاني ڪہ دروغ گفتـڹ را،
بـہ شوخـي یـا جـدّے، تـرڪ گوید❗️
📚 بحارالانوار ۱۴/۲۴۹/۷۲
💕 @Aah3noghte💕
#در_ثواب_نشر_حدیث_شریک_باشید
#آھ...
💔
#دلشڪستھ...
دلم
آن
جذبه ای را مےخواهد که تو
مجذوبش شدی...
دلم
اخلاص تو را مےخواهد
همان که نگذاشت زنجیر دنیا به دست و پای دلت، قفل شود...
دلم
یڪ رفیق مےخواست، مرامی
یڪ نفر که بتوان درِ گوشےهای شهادت را به او گفت
و بدانی آرزوی رفیقت را بر زبان آورده ای...
و بدانی نمےخندد به آرزوهایت...
و بدانی
او هم افق نگاهش، در جایی از کرانه شهادت، است...
خودمانی بگویم
"دلم یک رفیق شهدایی مےخواست ... تا دستم را بگیـرد و کام مرا هم با یاد شهدا و شهد شهادت، شیرین کند"
ممنونم از تو ای #شهید
که باز دست مرا گرفتی
و با کسانی آشنایم کردی که یاد شهدا، در منش و رفتارشان تجلی کرده...
#برای_شهیدجوادمحمدی
#رفاقت
#شهادت
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
#ڪپے 📛
هدایت شده از بایگانی
1_47285030.mp3
2.1M
💔
مداحی #شهیدابراهیم_هادی
در رثای حضرت زهرا(سلام الله علیها)
#اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد_وعجّل_فرجهم🌷
#آھ...
💕 @aah3noghte💕