eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
#رمان_واقعی_سرزمین_زیبای_من #قسمت_بیست_و_دوم 📝 ✨ سرزمین عجایب هواپیما به زمین نشست واقعا برای م
📝 ✨ به سفیــــدی بـــرفــــ همون چهره جدی، به شدت توی فکر غرق شد🤔 اون روزها اصلا نمی تونستم حدس بزنم، داشت به چی فکر می کرد ... نمی شد عمق نگاهش رو درک کرد ... اما از خندیدن بهتر بود😏 من رو پذیرش کردن و راهی خوابگاه شدیم ... فضای بزرگ، ساده و تمییزی بود ... فقط ازشون درخواست کردم، من رو با سیاه پوست ها هم اتاق کنن برام فرقی نداشت از کدوم کشور باشه ... اما دلم نمی خواست حتی با یه گندم گون، توی یه اتاق باشم😏 یکی از آقایون باهام اومد تا راه رو نشونم بده ... در اتاق رو که باز کردم بهت زده شدم ... تا وسط سرم سوخت😫 با صدای در، یه جوان بی نهایت سفید ... با موهای قهوه ای روشن و چشم های عسلی ... جلوی پای من بلند شد☺️ مثل میخ، جلوی در خشک شدم😳 همراهم به فارسی چیزی بهش گفت ... جوان هم با لبخند جلو اومد و به انگلیسی شروع به سلام و خوش آمدگویی کرد😊 چند لحظه طول کشید تا به خودم بیام ... از شدت عصبانیت، چشم هام داشت از حدقه بیرون می زد😡 دستش رو که برای دست دادن جلو آورد، یه قدم رفتم عقب ... بدون توجه به ساکم، سریع دوییدم پایین ... من رفتم ... رفتم سراغ اون روحانی مسن😡 - من از شما پرسیدم توی خوابگاه، طلبه سیاه پوست دارید؟ شما گفتید: بله ... و من ازتون خواستم، من رو توی اتاق اونها بگذارید ... حالا یه گندم گون هم، نه ... اصلا از این جوان، سفیدتر کسی وجود داشت که من رو باهاش توی یه اتاق بگذارید؟ ... نگاه عمیقی بهم کرد ... - فکر کردم می خوای خمینی بشی😏 هیچ جوابی ندادم ... - تو می خوای با فکر تبعیض نژادی مبارزه کنی و برای همین مسلمان شدی اما نمی تونی یه سفیدپوست رو تحمل کنی😏 پس چطور می خوای این تفکر رو از بین ببری و به مردم یاد بدی، همه در برابر خدا، برابرن؟🤔 خون، خونم رو می خورد ... از خشم، صدای سائیده شدن دندان هام بهم بلند شده بود ... یعنی من حق نداشتم، حتی شب ها رو با آرامش بخوابم؟😡 چند لحظه بهم نگاه کرد - اگر نمی خوای می تونی برگردی استرالیا ... خمینی شدن به حرف و شعار ... و راحت و الکی نیست ... چشم هام رو بستم "نه ! می مونم" این رو گفتم و برگشتم بالا ... . خون، خونم رو می خورد ... داشتم از شدت عصبانیت دیوونه می شدم ... یعنی من حق نداشتم حداقل توی اتاق خودم آرامش داشته باشم؟ در رو باز کردم و رفتم تو ... حتی دلم نمی خواست بهش نگاه کنم ... ساکم رو برده بود داخل ... چند لحظه زیرچشمی بهم نگاه کرد ... دوباره از جاش بلند شد و اومد سمتم ... سلام کرد و دستش رو برای دست دادن جلو آورد ... و اومد خودش رو معرفی کنه😊 محکم توی چشم هاش نگاه کردم و پریدم وسط حرفش "اصلا مهم نیست اسمت چیه یا از کدوم کشور سفید اینجایی ... بیا این مدتی رو که مجبوریم کنار هم باشیم، با هم مسالمت آمیز زندگی کنیم ... اتاق رو نصف می کنیم و هیچ کدوم حق نداریم از خط رد شیم"😠😑 و ساکم رو هل دادم سمت دیگه اتاق ... دستش رو که روی هوا خشک شده بود؛ جمع کرد😔 مشخص بود از برخوردم جا خورده و ناراحت شده ... اما اصلا واسم مهم نبود ... تمام عمرم، مجبور شده بودم جلوی سفیدها خم بشم هم قبل از ورود به دانشگاه، هم بعد از اینکه وکیل شده بودم ... حتی از طرف موکل های سفیدم بهم اهانت شده بود و زجر کشیده بودم حالا این یکی بهش بربخوره یا نه، اصلا واسم مهم نبود ... چه کار می خواست بکنه؟ دیگه توی اتاق خودم، نمی خواستم برده یه سفید باشم😠 هیچی نگفت و رفت سمت دیگه اتاق ... حس شیری رو داشتم که قلمرو خودش رو مشخص کرده و حس فوق العاده دیگه ای که قابل وصف نبود😌... برای اولین بار داشتم حس قدرت رو تجربه می کردم💪 کلاس های آموزش زبان فارسی شروع شد ... صبح ها تا ظهر کلاس بودیم و تمام بعد از ظهر رو تمرین می کردم ... اخبار گوش می کردم ... توی سایت های فارسی زبان می چرخیدم و کلمات رو در می آوردم سخت تلاش کردن، خصلت و عادت من شده بود تنها سختی اون زمان، هم اتاقی سفیدم بود ... شاید کاری به هم نداشتیم ... اما اگر یه سیاه پوست بود می تونستیم با هم دوست بشیم و اگر سوالی هم داشتم می تونستم ازش بپرسم... به هر حال، چاره ای نبود ... باید به این شرایط عادت می کردم ... . ... 💕 @aah3noghte💕
💔 •┄❁#قرار‌هرشب‌ما❁┄• فرستـادن پنج #صلواتــ بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در #فرج‌آقا‌امام‌زمان«عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر #شهیدعلی_قوچانی #سالگردآسمانی_شدن 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 #اربابم_اباعبدالله و عمق عشـق ، هیچــــوقت فهمیده نمے شود، مگر در زمانِ فـراق .. #آھ_ڪربلا 💕 @aah3noghte💕
💔 #مےآئیم_چون... چشم شهیدان و جواد ، به راهی است که از خود به جا گذاشته اند... #شهیدجوادمحمدی #آھ... 💕 @aah3noghte💕
💔 #همه_مےآئیم_چون... رهبرم سیدعلی تنها نیست #آھ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ... به کوری چشمان آنان که گمان میکردند به بهانه گرانی تورم نمےتوانیم و... رونق از راهپیمایی خواهد افتاد همه آمده بودند🇮🇷 بار دیگـر مردم به رهبرشان ثابت کردند اگـر بعضی مسئولین، نگاهشان به کدخداست مردم، با توکل به خدا حامیِ جمهوری اسلامی ایران هستند امریکا بداند☝️ مردم ایران با حضور پرشورشان باز هم در رفراندوم ۲۲بهمن به جمهوری اسلامی ایران🇮🇷 رای دادند✌️ 👊 #۲۲بهمن ... 💕 @aah3noghte💕
💔 جای شهدا خالی... #شهیدجوادمحمدی #راهپیمایی #آھ... 💕 @aah3noghte💕
💔 میان مملکت دل شده پر از طاغوت در این دیار ، فقط #انقلاب میخواهم! #به_بهانه_پیروزی_انقلاب😊✌️ #آھ... 💕 @aah3noghte💕
💔 بهمنی تماشایی رقم زدید الحمدلله #راهپیمایی #آھ... 💕 @aah3noghte💕
💔 امریکا اسرائیل بمیرید ! بمیرید ! از این عکس بمیرید ! از این عشق بمیرید ! از این شور بمیرید ! #بهمن_تماشایی #آھ... 💕 @Aah3noghte💕
💔 داشتیم می‌رفتیم سمت هلی‌کوپترها. توی مسیر آقا #مهدی_باکری یک تسبیح #مرگ_بر_آمریکا گفت. می‌گفت آقای مشکینی فرمودند: ثواب مرگ بر آمریکا کمتر از صلوات نیست... #شهید_مهدی_باکری #جاویدالاثر #آھ... 💕 @aah3noghte💕
💔 امروز جمعه ۲۲ بهمن ۱۳۶۱ پنج روز است که در #محاصره هستیم. آب و غذا و مهمات نداریم. شمار بچه های #کانال_کمیل بسیار کم است و بسیاری شهید و یا زخمی شدند. باقی از هم از عطش فراوان توانی برایشان نمانده است. امیدواری دادن های ابراهیم بهترین رزق این چند روز برای بچه ها بود. ابراهیم می گفت: اگر همگی هم شهید شویم تنها نیستیم، مطمئن باشید مادرمان #حضرت_زهرا سلام الله علیها می آید و به ما سر می زند. در همین حال رزمنده ای فریاد زد: "مادر بخدا قسم اگر گردان کمیل در مدینه بود هرگز نمی گذاشتند به تو سیلی بزنند." نوای #مادر #مادر در کانال طنین انداز شده بود...😭 کماندو های عراقی به کانال رسیدند و شروع کردند به #قتل_عام بچه های باقی مانده کمیل و حنظله ابراهیم باقی رزمندگان را به عقب راند و خود در برابر کماندوها مقاومت می کرد که ناگهان نوایی بلند شد : ابراهیم شهید شد...😭😭😭 #شهیدابراهیم_هادی #سالروزشهادت #آھ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
#رمان_واقعی_سرزمین_زیبای_من #قسمت_بیست_و_سوم📝 ✨ به سفیــــدی بـــرفــــ همون چهره جدی، به شدت تو
📝 ✨ هـــادی تفاوت های رفتاری مسلمان ها با من خیلی زیاد بود ... کم کم رفتارشون با من، داشت تغییر می کرد😒 با خودشون گرم می گرفتن و شوخی می کردن، اما به من که می رسیدن حالت شون عوض می شد😐 ... هر چند برام مهم نبود اما کنجکاویم تحریک شده بود🤔 یه روز، هم اتاقیم رو بین یه گروه بیست، سی نفره دیدم😳 مشخص بود خیلی جدی دارن با هم صحبت می کنن.. متوجه من که شدن، سکوت خاصی بین شون حاکم شد ... مشخص بود اصلا در زمان مناسبی نرسیدم😏 بی توجه راهم رو کشیدم و رفتم ... در حالی که یه علامت سوال بزرگ توی ذهنم ایجاد شده بود🤔 به مرور زمان، این حالت ها داشت زیاد می شد ... بالاخره یکی از بچه های نیجریه اومد سراغم و من رو کشید یه گوشه .. - کوین، باید در مورد یه موضوع جدی باهات صحبت کنم☝️ بچه ها از دست رفتارهای تو صداشون در اومده ... شاید تفاوت فرهنگی بین ما خیلی زیاده اما همه یه خانواده ایم ... این درست نیست که اینطوری برخورد می کنی😒... - مگه من چطور برخورد می کنم؟ - همین رفتار سرد و بی تفاوت ... یه طوری برخورد می کنی انگار... تازه متوجه منظورش شده بودم... - مشکل من، مشکل منه ... مشکل بقیه، مشکل اونهاست.. نه من توی کار کسی دخالت می کنم، نه دوست دارم کسی توی کار من دخالت کنه😠... برای بقیه چه سودی داره که به کارهای من اهمیت میدن؟😏 من توی چنین شرایطی بزرگ شده بودم☹️ جایی که مشکل هر نفر، مشکل خودش بود ... کسی، کاری به کار دیگران نداشت ... اما حالا😢 یهو یاد هم اتاقیم افتادم ... چند باری در کانون اجتماع بچه ها دیده بودمش ... - این کار درستی نیست که خودمون رو از جمع جدا کنیم ... مسلمان ها با هم برادرن و برادر حق نداره نسبت به برادرش بی تفاوت باشه☝️ پریدم وسط حرفش ... و لابد کانون تمام این حرف ها شخصی به نام هادیه. با شنیدن اسم هادی، حالت چهره اش عوض شد ... اصلا فکرش رو هم نمی کردم اینقدر بین بچه ها محبوب باشه😲 - اینقدر راحت در مورد بقیه قضاوت نکن ☝️هادی کسی بود که بچه ها رو در برابر رفتارهای تو آروم می کرد! من از سر دوستی و برادری این حرف ها رو بهت گفتم... اینها رو گفت و رفت ... من هنوز متعجب بودم! شب، توی اتاق، مدام حواسم به رفتارهای هادی بود ... گاهی به خودم می گفتم: حتما دفاعش از من به خاطر ترحم و دلسوزی بوده ... ولی چند دقیقه بعد می گفتم ... نه کوین، تو چنان جسور و محکم برخورد کردی که جایی برای ترحم و دلسوزی نگذاشته ... پس چرا از من دفاع کرده؟ ... هیچ جوابی برای رفتار هادی پیدا نمی کردم😟 آبان 89 ... توی اتاق بچه های نیجریه، با هم درس می خوندیم، یهو یکی از بچه ها از در وارد شد و به زبان خودشون یه چیزی به همه گفت😃با صورتی غرق شادی و شعف، چشم هاشون برق می زد ... حالت شون واقعا خاص شده بود! با تعجب نگاه شون می کردم که یهو حواسشون بهم جمع شد و یکی با ذوق و خوشحالی فراوانی گفت "برنامه دیدار رهبره ... قراره بریم رهبر رو ببینیم"😄 رهبر؟ ... ناخودآگاه و از فرط تعجب، پوزخندی زدم ... یعنی به خاطر چنین چیزی اینقدر خوشحال بودن؟ ... دیدن یه پیرمرد سفید؟😏 هنوز غرق تعجب شنیدن این خبر بودم ... طول کشید تا متوجه تغییر حالت اونها بشم، با حالت خاصی بهم نگاه می کردن😯 - چرا اینطوری می خندی؟ - خنده دار نیست؟ برای دیدن یه مرد سفید اینطور شادی می کنید و بالا و پایین می پرید؟😏 حالت چهره هاشون کاملا عوض شد ... سکوت و جو خاصی توی اتاق حاکم شده بود - مگه خودت نگفتی انگیزه ات از اومدن به ایران ... این بود که می خواستی مثل امام خمینی و رهبر بشی؟ - چرا... من گفتم ... اما دلیلی برای شادی نمی بینم ... ممکنه شخصی یه ماشین خیلی خاص داشته باشه که منم اون رو بخوام اما دلیل نمیشه خودش هم خاص باشه ... این حالت شما خطرناک تر از بردگیه😏☝️شماها دچار بردگی فکری شدید و الا چرا باید برای دیدن یه آدم سفید که حتی هموطن شما نیست، اینطور شادی کنید؟ ... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ... شرمنده امام و شهدائیم... وقتی که پررنگترین عملِ مان در راه حفظ انقلاب شرکت در راهپیمایی و چند قدم پیاده روی است اما آمدیم! و با همین چند قدم تمام نقشه های استکبار را نقش بر آب کردیم... قربتاً الی الله ... 💕 @aah3noghte💕
💔 •┄❁#قرار‌هرشب‌ما❁┄• فرستـادن پنج #صلواتــ بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در #فرج‌آقا‌امام‌زمان«عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر #شهیدابراهیم_هادی #سالگردآسمانی_شدن 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 #اربابم_اباعبدالله منِ خسته چون ندارم نفسی قرار بی‌تو ، به کدام دل صبوری کنم ای نگار ، بی‌تو..؟ #صلےالله_علیڪ_یااباعبدالله #آھ_ڪربلا 💕 @aah3noghte💕
💔 #کلام_معصوم #امام_علي علیہ السلام مي‌فرمایند: 📌تدبیـر و آینـده نگـرے پیش از عمـڸ تو را از پشیمـاني ایمـڹ مي‌سـازد. ‌ 💠التَّدْبِيـرُ قَبْـڸَ الْعَمـَڸِ يُؤْمِڹُ النَّـدَمَ💠 📚 غررالحڪم ج ۱ ص ۳۷۲ 💕 @aah3noghte💕 #از_انتشار_کلام_معصوم_دریغ_نکنیم #آھ...
💔 دنیـــا و هـــرچه بود به دنیــــا نهاد و رفــــت چون لـــاله داغ بر دل صــــحرا نهاد و رفـــــت مــــــثل عبـــــور حادثه از مـــــرز التهـــاب بر روی لــحظه های خــــطر پا نهـــاد و رفـــت #شهیدجوادمحمدی #آھ... 💕 @aah3noghte💕
💔 💠 رازهای نهفته در 22بهمن دشمنان ایران هرگز نفهمیدند و نخواهند فهمید که چرا این مردم هر سال بیشتر از سال گذشته و هربار زیر برف و باران، با همسر و فرزند خود کیلومترها پیاده روی می کنند🚧 🔰باور کنید بسیاری از مسولین کشور نیز هرگز نفهمیدند رمز و راز این مردم چیست... راز این مردم را امام درک می کرد که وقتی خبرهایی از کودتا یاحمله خارجی می شنید، با اعتماد به مردم، ابدا نمیترسید و تنها با تهدید به سلاح «حکم جهاد مردم»، دشمن را عقب می راند👌👌 🔰راستش، خودم هم میبینم چیزی از22 بهمن درک نکرده ام. زیر تگرگی که در خیابان می بارید و باید مراقب دو فرزند کوچکم می بودم، فکر کردم چرا آمده ام. عشق رهبری و کوری چشم دشمن و .. درست اند اما یقین دارم چیز دیگری هست که ناخودآگاه، مردم را به خیابان میکشد... ❌22 بهمن هر سال، شاید یکی از پله های ظهور باشد، شاید نمایشی از انفجار بغض های فروخفته شیعه در طول تاریخ و یا مانور قدرت حزب الله که سهم اندکی در قدرت دارد ولی فحش بیشتری میخورد، باشد. نمیدانم❗️ 💠22بهمن روز خداست، بله، یوم الله است و آنرا باید در افق های بسیار بالاتری دید. در حد مبعث پیامبر اسلام که تاریخ را تغییر داد، 22بهمن، مبدا اخیر «پیچ تاریخی بشریت» به سمت توحید است و نیروی عظیم الهی نهفته در این روزبزرگ، مارا به حرکت در می آورد...✅ ... 💕 @aah3noghte💕
💔 #چرا_حجاب⁉️ وقتی کانونهای سیاسی ضدایرانی برای نابودی چادر شب و روز ندارند پس معلومه #چادر دیگه یه پارچه مشکی ساده برای حفظ حجاب نیست‼️ یه اسلحه است... 🔫 اسلحتو زمین نذار بانو! ✊💪 شاید بدون چادر حجابت کامل باشه، ولی #مبارزه‌ات چی⁉️ #شهیدجوادمحمدی #بانوان_انقلابی #حجاب_برتر #آھ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
🌸🕊🌸🕊🌸 🕊🌸🕊🌸 🌸🕊🌸 🕊🌸🕊 🌸🕊 #لات_های_بهشتی #مجید_سوزوکی اسمش مجید بود... کله اش پر از باد بود و اهل ح
🕊🌹🕊🌹🕊 🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 ۱ اسمش جعفر بود، اما در خانه بهروز صدایش مےکردند... متولد ۱۳۳۴ از خیلی لات های الان، تر بود!!! خیابون تهران! کسی که چهارراه حسن آباد رو مےبست و همه از اسمش !!! کسی که هیچ کی جرئت نداشت تو چشاش نگاه کنه.... میشه !!!!! میشه رزمندگان ۲۵کربلا!!!! میشه کسی که براش فیلم درست میکنه!!! میشه کسی که حاج میگه: "شیرسوار در عملیات آزادسازی مهران یک تنه با نیروهاش، قلاویزان رو آزاد کرد.... چون امام گفته بودن مهران باید آزاد بشه ، شیرسوار به خودش تکلیف کرده بود تا مهران رو آزاد نکنه به منزل برنگرده".... اما این همه تغییر چطور به وجود آمد؟ همه این تغییراتــــ ، در اثر آشنایی جعفر با بود، کس ی که سال ۵۶ با جعفر آشنا شده و او را وارد مبارزات سیاسی مےکند... ... ... 💕 @aah3noghte💕 📛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا