eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
3.7هزار ویدیو
70 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
💔 توافق هسته ای میان ایران و ۵+۱ نزدیک ۲۰ ماه طول کشید و در ۲ مرحله انجام شد. ☝️ طبق اظهارات دول
💔 حالا که بحث مبادله جاسوس و بی کفایتی دولت روحانی مطرح شده یادی کنیم از دکتر مسعود سلیمانی، #دانشمند کشورمان که از دانشمندان برجسته دنیا هم هست، نزدیک یکساله که در بازداشت آمریکاست و دستگاه دیپلماسی دولت هم نتونسته ایشون رو آزاد کنه.😏 دکتر سلیمانی به دعوت یک موسسه علمی به آمریکا رفت تا پروژه مشترکی رو با هم شروع کنن، اما به محض ورود به آمریکا به بهانه تلاش برای دور زدن تحریم‌ها بازداشت شدن❗️ 👈اون سلبریتی‌های بی‌سوادی که برای آزادی یک تروریست، هشتگ میزنن، انقدر غیرت دارن که برای آزادی دانشمند کشورمون هم هشتگ بزنن یا به اربابشون برمیخوره؟😏 #سلبریتی_بیسواد #مزدوران_خائن #اندڪےبصیرت 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #معرفےشھداےدفترحزب_جمهورےاسلامی #گذرے_ڪوتاھ_بر_زندگی_شھدا شهیدی که با تیزبینی فراوانش ، می‌توانس
💔 #معرفےشھداےدفترحزب_جمهورےاسلامی #گذرے_ڪوتاھ_بر_زندگی_شھدا ۱۳ـ #شھیدمحمدبالاگر در سال 1328 در اراک متولد شد. خانواده‌ای  مستضعف اما پایبند داشت. زندگی سیاسی‌اش را در سال آخر دبیرستان و با پخش اعلامیه‌های حضرت امام خمینی، شروع کرد. در روزهای پیروزی و #تسخیر_پادگان‌های ارتش با فریادهای الله‌اکبر پیشاپیش فاتحان می‌جنگید. بعد از پیروزی به خدمت سربازی در سومار و قطور رفت، سپس به عضویت حزب جمهوری اسلامی درآمد و #مسوول_واحدسمعی_و_بصری حزب شد و در فاجعه هفت تیر به جمع شهدا پیوست. #خون_عشاق_سر_وقت_خودش_خواهدریخت #شھیدترور #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💕 @aah3noghte💕 #اختصاصے_ڪانال_آھ...
💔 ضامنِ لبخندِ مهدی(عج) چـادرِ مشکیِ توست.. چهره‌ات با چادرت، مثلِ گـُلِ ریحانـه شــد .. ... 💕 @aah3noghte💕
8.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 واکنش‌های جالب مردم به اولین دوربین مخفی در حرم امام رضا ع !😊 قشنگه ببینین😉 ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 🌷 #بسم_رب_المھدی 🌷 #و_آنڪہ_دیرتر_آمد #پارت_پانزدهم... من نیز با گریه گفتم : "ا
💔 🌷 🌷 ... مادرم آب انار را به دست پدرم داد . پدرم درحالی که به من نگاه میکرد آب انار را بر دهانم گذاشت و گفت : "گرما زده شده ای... هذیان میگویی این را بخوری خوب میشوی پسرم" . طبیب با دستش پلک راستم را پایین داد و گفت : "گفتی در بیابان چه خوردید؟"🤔 گفتم : "حنظل ...." تا خواستم بگویم که معجزه شده بود و حنظل بسیار شیرین بود، طبیب گفت : "چه بدتر"!!! و روبه پدرم گفت: "حتما شنیده اید که حنظل چطور عقل را زایل می کند. تازه خاصیت سنشان هم هست میخواهند بی عقلی در بیاورند تا جلب ترحم کنند."😏 مادرم بر سرزد و نالید : "بمیرم برات که گرسنگی و تشنگی کشیدی"😞 طبیب بعد از دادن چند دارو به پدرم رفت . بعد از رفتن حکیم پدرم بر خلاف تصورم باخشم روبه من زانو زد و گفت : "ترجیح میدم بمیری تا این مزخرفات رو بشنوم و همه بگن دیوونه شدی، پس دست از این مسخره بازی ها بردار ."😡😡 خواستم حرفی بزنم که پدرم گفت : "دیگر نشنوم😡☝️ ... حتی اگر حرف هایت درست است و وجود دارد،😏 حق نداری جلوی کسی آن را به زبان بیاوری که فکر کنند از مذهب خارج شدی. خدا شاهده اگر باز هم حرف را بزنی در همان صحرا به چهار میخت میکشم تا بسوزی و اگر یکبار دیگر هم با احمد سلام و علیک کنی قلم پایت را میشکنم"....😡😤 آنقدر بلند فریاد کشید که جرئت حرف زدن نداشتم😰 ولی مگر میشد از احمد دست بکشم؟ بخصوص پچ پچ های همسایگان که می گفتند احمد و محمود هر دو مجنون شدن و احمد حالش زار است...😲 کم کم خودم هم باورم داشت میشد که واقعا از آفتاب صحرا است که این حرف هارا میزنم🤔🤒 تا اینکه یک روز از غیبت پدرم استفاده کردم و به سراغ احمد رفتم ..... ... ✨ 💕 @aah3noghte💕
مداحی آنلاین - بین کنایه ها بگو با زمزمه - سید رضا نریمانی.mp3
2.78M
💔 #سیدرضانریمانی #شور 👌 بین کنایه ها بگو با زمزمه "چادر مےپوشم فقط به عشق #فاطمه" #سالروز_حجاب_و_عفاف #دختران_زهرائی #مادرت، فاطمه منتظر توست #آھ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #سیدرضانریمانی #شور 👌 بین کنایه ها بگو با زمزمه "چادر مےپوشم فقط به عشق #فاطمه" #سالروز_حجاب_
💔 ♦️کشتار وحشیانه در مسجد گوهر شاد به دستور رضاخان مزدور ♦️ فاجعه خونین حمله وحشیانه به مسجد گوهرشاد درجوار حرم ملکوتی امام رضا (ع) یکی از اوراق ننگین تاریخ در دوره رضاخان جنایتکار مزدور است قزاق قلدر که با زور سر نیزه و با حمایت بیگانگان سلطه جو و غارتگر به قدرت رسید ، طرح زدایی را به اجرا گذاشت . از جمله در سال ۱۳۱۴ همزمان با اجباری شدن کلاه شاپو برای مردان ، زمزمه های حجاب زدایی زنان نیز بلند شد. روحانیون در مقابل این به مخالفت پرداختند و آیت الله حسین قمی که برای مذاکره با رضاخان خائن رفته بود در تهران بازداشت شد. به دنبال این مسأله مسجد گوهرشاد که چند روزی بود محل اجتماع و سخنرانی علیه اسلام زدایی بود حال و هوای دیگری گرفت و اجتماعات مردمی وسیعتر و اعتراضات گسترده تر شد . به همین خاطر رژیم پلوی به شهربانی مشهد دستور داد وعاظ معروف را دستگیر کنند . عده ای از وعاظ خراسان دستگیر شدند اما روحانیون و خطبا خصوصا در افشای سیاست اسلام زدایی رضاشاه مصمم تر شدند سرانجام به دستور رضاشاه در روزهای ۲۰ و ۲۱ تیر ماه ۱۳۱۴ شمسی مسجد گوهرشاد که مملو از جمعیت معترض بود، مورد حمله وحشیانه و گسترده قشون قزاق قرار گرفت و مسجد گوهرشاد و اطراف آن به خاک و خون کشیده شد. عمال دژخیم رضاخانی بیش از ۲_۵ هزار تن به را به شهادت رساندند یا مجروح کردند و حدود ۱۵۰۰ نفر را دستگیر و بازداشت و زندانی کردند. 👈آری این قلدر نوکر و مزدور برای پیاده کردن توطئه های شوم روباه پیر در ایران ، مدافع ارزشهای اسلامی را با وحشیگری و قساوت تمام و بی مهابا درخانه خدا و درجوار مرقد امام رضا (ع) به خاک و خون کشید. همواره به یاد داشته باشیم که اسلام و ارزشهای آن مانند حجاب و عفاف ارزان و آسان به دست ما نرسیده است ✍علیرضا همتیان ... 💕 @aah3noghte💕
💔 روز خلقت، در گِل ما شوق دیدار تو بود از همان آغاز، ما را کم‌تحمل ساختند... 💔 💕 @aah3noghte💕
💔 می گفت "از پیامبر حدیث داریم که اگر با وضو از دنیا بروی شهید خواهی شد". آرزوی شهادت داشت و کارهایی که او را به شهادت نزدیک مےکرد، انجام می داد؛ مثلا اینکه همیشه با وضو بود... ... 💕 @aah3noghte💕
چله دعای توسل روز دهم فراموش نشهシ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 قسمت پنجاه و هشتم #بےتوهرگز ❤️ 🌀 حس دوم     درخواست تحویل مدارکم رو به دانشگاه دادم … باورشون
💔 قسمت شصتم ❤️ 🌀خانواده     برای چند لحظه واقعا بریدم … – خدایا، بهم رحم کن … حالا جوابش رو چی بدم؟ 😨…   توی این دو سال، دکتر دایسون … جزء معدود افرادی بود که توی اون شرایط سخت ازم حمایت می کرد … از طرفی هم، ارشد من … و رئیس تیم جراحی عمومی بیمارستان بود … و پاسخم، می تونست من رو در بدترین شرایط قابل تصور قرار بده 😑…    – دکتر حسینی … مطمئن باشید پیشنهاد من و پاسخ شما… کوچک ترین ارتباطی به مسائل کاری نخواهد داشت پیشنهادم صرفا به عنوان یک مرده … نه رئیس تیم جراحی…🙂 چند لحظه مکث کردم تا ذهنم کمی آروم تر بشه … – دکتر دایسون … من برای شما به عنوان یه جراح حاذق و رئیس تیم جراحی … احترام زیادی قائلم … ☺️ علی الخصوص که بیان کردید … این پیشنهاد، خارج از مسائل و روابط کاریه… اما این رو در نظر داشته باشید که من یه مسلمانم … و روابطی که اینجا وجود داره … بین ما تعریفی نداره😇 … اینجا ممکنه دو نفر با هم دوست بشن و سال ها زیر یه سقف زندگی کنن … حتی بچه دار بشن … و این رفتارها هم طبیعی باشه … ولی بین مردم من، نه ☝️… ما برای خانواده حرمت قائلیم❤️ … و نسبت بهم احساس مسئولیت می کنیم… با کمال احترامی که برای شما قائلم … پاسخ من منفیه…   قسمت شصت و یکم ❤️ 🌀خیانت    روزهای اولی که درخواستش رو رد کرده بودم … دلخوریش از من واضح بود … سعی می کرد رفتارش رو کنترل کنه و عادی به نظر برسه … مشخص بود تلاش می کنه باهام مواجه نشه … توی جلسات تیم جراحی هم، نگاهش از روی من می پرید … و من رو خطاب قرار نمی داد … اما همین باعث شد، احترام بیشتری براش قائل بشم … حقیقتا کار و زندگی شخصیش از هم جدا بود …😊    سه، چهار ماه به همین منوال گذشت … توی سالن استراحت پزشکان نشسته بودم که از در اومد تو … بدون مقدمه و در حالی که … اصلا انتظارش رو نداشتم … یهو نشست کنارم … – پس شما چطور با هم آشنا می شید؟🤔 اگر دو نفر با هم ارتباط نداشته باشن … چطور می تونن همدیگه رو بشناسن و بفهمن به درد هم می خورن یا نه؟ …   همه زیرچشمی به ما نگاه می کردن😬 … با دیدن رفتار ناگهانی دایسون … شوک و تعجب توی صورت شون موج می زد …😲😮 هنوز توی شوک بود اما آرامشم رو حفظ کردم …  دکتر دایسون … واقعا این ارتباطات به خاطر شناخت پیش از ازدواجه؟ … اگر اینطوره چرا آمار خیانت اینجا، اینقدر بالاست؟ … یا اینکه حتی بعد از بچه دار شدن، به زندگی شون به همین سبک ادامه میدن … و وقتی یه مرد … بعد از سال ها زندگی … از اون زن خواستگاری می کنه … اون زن از خوشحالی بالا و پایین می پره و میگن این حقیقتا عشقه؟… یعنی تا قبل از اون عشق نبوده؟ … یا بوده اما حقیقی نبوده؟🤔…     خیلی عادی از جا بلند شدم و وسایلم رو جمع کردم … خیلی عمیق توی فکر فرو رفته بود … منم بی سر و صدا … و خیلی آروم … در حال فرار و ترک موقعیت بودم 😬… در سالن رو باز کردم و رفتم بیرون … در حالی که با تمام وجود به خدا التماس می کردم که بحث همون جا تموم بشه … توی اون فشار کاری …   که یهو از پشت سر، صدام کرد😯🙁 ... 💕 @aah3noghte💕