در این داستان، ماهان یک ایرانی است که برای شفای چشم های کور فرزندش شهر به شهر در پی طبیب میگردد. به او خبر میرسد که در مدینه پیامبری از جانب خدا نازل شده و اعجاز میکند. او به قصد شفای چشمان فرزندش به مدینه میرود و در آخر فرزند او شفا پیدا میکند. ماهان که حین طول سفرش در جریان واقعه غدیر خم قرار گرافته بود، شروع به نوشتن تاریخ سفر خود و همچنین آخرین حج رسول خدا و ماجرای غدیر خم میکند. ماهان راهی ایران میشود تا ایرانیان را از واقعه غدیر آگاه سازد اما در بین راه بصورت اتفاقی متوجه توطئه کفار برای ترور پیامبر اکرم میشود. کفار که در صدد از میان برداشتن ماهان، و جلوگیری از رسیدن خبر غدیر خم به ایران، بر میآیند به تعقیب او می پردازند…
رمان “کتاب مخفی”، نوشته مجید پورولی کلشتری در 108 صفحه از انتشارات جمکران، با موضوع واقعه تاریخی غدیر و توطئه قتل پیامبر (ص) منتشر شده است.
@shahreketaab
هدایت شده از دخٺـ🖤ـࢪۅنه
🏴
آرام بخوابید مردم شهر!
دیگر نه بانگِ شیون و گریه ى فاطمه مىآید؛
نه صداى "عَجِّل وَفاتى سَریعا"!...😭😭😭
حالا گوشه ى خانه
على سر به دیوار گذاشته و
به جاى هق هق گریه، شانه هایش تکان مىخورد
و حسنین(علیهم السلام)، دست به گیسوانى مىزنند
که مادر شانه کرده!...😔😔
🔳▫️ مادرى که حالا آرام گرفته است و به دیدار رسول خدا پَر کشیده!...😭😭
آرام بخوابید مردم شهر!
حالا گوشه ى خانه دخترکى چادر به سَر کرده و پیراهنى را در آغوش مى گیرد!...
و فکر مى کند: شـــــاید دوباره...
#فاطمیه
@Ndokhtarone
هدایت شده از - Radical -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچه های عزیز من...😍
#رهبرانه
@hoonarmand
مشخصات کتاب :
📔 نام کتاب : ماتیلدا
✍ نویسنده : رولد دال
🖼 تصویرگر : کوئنتین بلیک
📝 ترجمه: پروین علی پور
📚 ناشر : کتاب های افق ( واحد کودک موئسسه ی نشر افق )
🌹🍃🌹🍃
@shahreketaab
🌷به نام خدا 🌷
این کتاب درباره ی دختری است مادر و پدرش از او خوششان نمی آید و اگر هم قرار است به فرزندانشان توجه کنند به برادر ماتیلدا توجه می کنند.
ماتیلدا از سن بسیار کم شروع به خواندن کتاب می کند و خواندن را خودش یاد می گیرد و آنقدر کتاب می خواند که به کتاب های بزرگسالان می رسد؛ آن هم قبل از سن مدرسه.
ماتیلدا را به کلاس اول فرستادند در حالی که او تمام درس ها را بلد است. پس معلم او که بسیار دوستش می دارد به او اجازه می دهد هر کتابی که دوست دارد بخواند. در آن مدرسه خانم مدیری است که بسیار بسیار بسیار خشن و سخت گیر است، طوری که همه خطر مرگ را هم حس می کردند!
در این قسمت قضیه از جایی آغاز می شود که مدیر سر کلاس آمد و سوال هایی کرد و بسیار عصبانی شد. ماتیلدا که سر جایش نشسته بود به ظرف آبی که روی میز بود با چشمش نگاه کرد تا جایی که حس کرد هزاران دست نامرئی کمکش کردند و او توانست با چشمانش لیوان را روی میز برگرداند.
@shahreketaab
الی آنقدر باهوش است که توانسته همهی آدمهای دوروبرش را گول بزند. هیچکس نمیداند او هنوز در دوازده سالگی خواندن و نوشتن بلد نیست. الی که ریاضی و نقاشیاش خیلی خوب است، توانسته رازش را مخفی کند اما حالا که قرار است به کلاس ششم برود، همه چیز فرق میکند.
@shahreketaab 😃
تیکه کتاب 🌿
#حرف_حساب_برای_کتاب
قبل از صبحت کردن فکر کنید
قبل از فکر کردن مطالعه کنید
“فرانک لووبویتز”📕📗
شهر کتاب 📚