سلامممممممم 😃😃😃😃
توجه توجه 📣📣
کتاب خورها به خط شین🤗🤗
تعجب نکن کتاب خور یعنی کسی که کتابشو می خوره 😱
اینقدر می خوندشون 🤓🤓
حالا یک کانال که خیلی به درد کتاب خور ها می خوره دارم
می پرسی چه فعالیت های داره بفرمایید ! 📚📚📚📚
مثلا ...
📘معرفی کتاب
📕معرفی نویسندگان
📙پی دی اف کتاب ها
📗کتاب های صوتی
📚تیکه کتاب
و......
حتی اگر کتاب خور نباشی و وارد این کانال بشی قطعا خودتو تو کتاب غرق می کنی 📘📘
مدیر کانال خودش یک کتاب خور حرفه ای است مثل اگر بگویم از اول تعطیلات تا به حال 45!!!!تا کتاب خونده باور نمی کنی 😍😍😍
پس بدو🏃♀🏃♀
اینم لینکش
منتظرما !!!! @shahreketaab
📘📙📗📕📘📙📗📕📘📙
سِر جیمز مَتیو بَری (به انگلیسی: Sir James Matthew Barrie) اولین بارونت (زادهٔ ۹ مه ۱۸۶۰، درگذشت ۱۹ ژوئن ۱۹۳۷) نویسنده و نمایشنامهنویس اسکاتلندی بود که برای ساخت شخصیت پیتر پَن در یادها ماندهاست. او فرزند کوچک یک خانوادهٔ بافنده بود، در اسکاتلند تحصیل کرد و پس از آن به لندن آمد، جایی که در آن به صورت حرفهای به رمان و نمایشنامهنویسی پرداخت. در آنجا بود که او با پسرهای لوولِن دِیویس آشنا شد. این آشنایی الهام بخش او در نوشتن داستانی دربارهٔ یک پسر کوچک بود که رویدادهایی جادویی در باغ کنزینگتون برایش اتفاق میافتد (به همراه داستان پرندهٔ سفید کوچولو) این نوشتهها به پیتر پن یا پسری که هرگز بزرگ نمیشود و یک نمایش نامهٔ تخیلی دربارهٔ همین پسر که سالهای عمرش زیاد نمیشود به همراه دختری معمولی به نام وندی که ناکجاآباد را تجربه میکند، منتهی شد. این نمایش بر دیگر کارهای او سایه افکند و پس از آن نیز او در همین زمینه با موفقیت به نوشتن ادامه داد، این کار بهترین کار او و باعث متداول شدن نام وندی (که پیش از آن خیلی معمول نبود) در میان مردم شد. پس از مرگ پدر و مادر پسرهای دیویس، جیمز بری بهطور غیررسمی سرپرستی آنها را برعهده گرفت. او پیش از مرگش تمامی حقوق مربوط به پیتر پن را به بیمارستان گریت اورموند استریت بخشید و تا امروز نیز چنین است.
جزیره اسرارآمیز ماجراهای پنج نفر به نامهای مهندس سایروس اسمیت، ناب برده سیاهپوست، ژدئون اسپیلت خبرنگار، ملوان پنکروف، نوجوانی به نام هاربرت براون را در یک جزیره ناشناخته روایت میکند. این پنج نفر در سال ۱۸۶۵ و در خلال جنگهای داخلی آمریکا، با یک بالن از زندانی در شهر ریچموند (واقع در ایالت ویرجینیای آمریکا) فرار میکنند و و هفت هزار مایل به وسیله طوفان وحشتناکی بر فراز اقیانوس آرام به پیش رانده میشوند. در آخرین لحظات متلاشی شدن بالن، به ناچار در جزیره ای غیر مسکونی و ناشناخته در جنوب اقیانوس آرام فرود میآیند. وقتی بالن آنها در آستانه رسیدن به خشکی است، مهندس اسمیت به دریا سقوط میکند و در شرف مرگ قرار میگیرد. اما او به شکل معجزه آسا و مشکوکی نجات پیدا میکند.
آنها جزیره را به افتخار رئیس جمهورشان لینکلن نامگذاری میکنند و چهار سال از زندگی خود (از سال ۱۸۶۵ تا ۱۸۶۹ میلادی) را در این جزیره غیرمسکونی سپری میکنند. در این مدت از همه مهارتهایشان برای ادامه بقا استفاده میکنند و همه ابزار لازم برای شکار و دفاع از خود را میسازند، به بهترین وجه مکان امنی را برای سکونت درست میکنند، دامپروری راه میاندازند، کشاورزی میکنند و شروع به ساختن کشتی برای نجات از جزیره میکنند.
آنها در این جزیره با ماجراهای جذابی روبرو میشوند. از جمله حمله میمونها و حیوانات وحشی دیگر، آمدن دزدان دریایی به جزیره، مبارزه با آنها و مجروح شدن شدید یک نفرشان. در تمام ماجراهایی که پیش میآید میدانند که نیروی مرموزی به آنها کمک میکند و بارها و بارها نجاتشان میدهد. روزی نوشتهای به دست آنها میرسد و از روی
May 11
هدایت شده از دخٺـ🖤ـࢪۅنه
پروفایل روز ولادت حضرت فاطمه❣
#پروفایل
@Ndokhtarone