eitaa logo
شهرستان ادب
1.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
301 ویدیو
6 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻زبان دشمنی | یادداشتی از (با موضوع ) ▪️«سال ۱۳۸۷ در مصاحبه ای که درباره کتاب "شهرفرنگ" با موضع پوسترهایی برای آمریکا وقتی خبرنگار پرسید چرا آمریکا؟ گفتم: چرا آمریکا نه؟ واقعا حیرت کردم از این سوال. که اگرچه برای خبرنگار این سوالی کلیشه ای بود اما برای من موضوع آمریکا ابدا کلیشه ای نبود. آمریکا به عنوان رکن اصلی و یا دست کم یکی از ارکان حادثه شکل گیری انقلاب اسلامی در گفتمان فرهنگی ما غائب ست مگر نه اینکه هر معادله نزاعی دو طرف دارد موافق و مخالف. در معادله انقلاب، آمریکا نقش مخالف را دارد حال آنکه در هنر انقلاب کمتر محور بحث بوده. عوامل بسیاری بر این امر میتوان برشمرد از جمله طبع صلح طلبی و سیاست ترک مخاصمه و تنش زدایی و... الخ!...» متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10642 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻شهر کوچک ما | داستانی ضدانگلیسی از «...صدنفر بودند. ‌صدوپنجاه نفر بودند که صبح علی‌الطلوع آمده بودند با تبرهای سنگین و غروب که شده بود، انگار که پشت خانه‌های ما هرگز نخلستانی نبوده است. شب که شد آفاق آمد. خیس عرق بود. مقنعه را از سر باز کرد و مویش را که به رنگ شبق بود، رو شانه‌ها رها کرد. خواج‌توفیق نشسته بود کنار بساط تریاک. غروب که شده بود، مثل همیشه کف حیاط را آب پاشیده بود و بعد حصیر را انداخته بود و جاجیم عربی را پهن کرده بود و نشسته بود کنار منقل و با زغال‌های نیمه‌افروخته ور می‌رفت و بادشان می‌زد و «بانو»، دختر زردنبوی آبله‌رو که دودی شده بود، کنار پدر نشسته بود. اسب شیخ‌شعیب از شب قبل به اخیه بسته بود و حالا تو چرت بود...» متن کامل این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10639 ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻پرونده‌کتاب «ویلای کاکایی‌ها» در سایت شهرستان ادب گشوده شد ▪️مجموعه‌داستان ، که به موضوعات و مباحث مرتبط با محیط زیست می‌پردازد، در سال ۱۳۹۶ توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر شد. این مجموعه، پنجمین مجموعۀ «قصۀ زمانه» از انتشارات شهرستان ادب و شامل ده داستان کوتاه به انتخاب است که در ۱۱۱ صفحه منتشر شده و روانۀ بازار کتاب شده است. نویسندگان این مجموعه در خلال داستان‌های خواندنی آن، به مسائل و مشکلات متعدد زیست‌محیطی در میدان‌های مختلف و جغرافیاهای گوناگون می‌پردازند؛ مباحث مرتبط با آب، تخریب جنگل‌ها، ساخت‌وسازهای غیرمجاز، رهاسازی زباله‌ها در طبیعت، انقراض گونه‌ها، آلودگی‌ها و دیگر مسائل پیرامون محیط زیست، درون‌مایۀ اصلی این داستان‌هاست. گفتنیست داستان‌های منتخب «ویلای کاکایی‌ها» از میان تعداد زیادی از داستان‌ها که به دفتر گروه داستان مؤسسۀ فرهنگی هنری شهرستان ادب، تحت عنوان فراخوان داستان کوتاه «باغ ملی»، ارسال شده‌اند توسط استاد محمدرضا بایرامی انتخاب شده است. این فراخوان در ۲۸ اسفند سال ۹۵ منتشر شد و در ۱۵ مرداد ۱۳۹۶ برگزیدگان خود را شناخت. داستانهای برگزیده و نویسندگان این مجموعه عبارتاند از: «ویلای کاکایی‌ها» نوشتۀ / «بار» نوشتۀ / «من درنای سیبری را خورده‌ام» نوشتۀ / «نفرین قنات حاج میرزا» نوشتۀ / «مالکین اصلی» نوشتۀ / «هوایی که در آن نفس می‌کشم» نوشتۀ / «ماه خواهر ندارد» نوشتۀ / «خشک و خالی» نوشتۀ / «نخل‌ها ایستاده می‌میرند» نوشتۀ / «اگر باران نبارد؟ اگر باران ببارد؟» نوشتۀ . در شانزدهمین پرونده‌کتاب سایت شهرستان ادب به سراغ این مجموعه‌داستان گروهی می‌رویم تا به این بهانه، با دقت بیشتری به مسئلۀ محیط زیست بپردازیم. شما می‌توانید برای مطالعۀ این پرونده‌کتاب به صفحۀ اختصاصی آن در سایت شهرستان ادب مراجعه کنید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10638 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻مادر فراموش‌شده | یادداشت بر «ویلای کاکایی‌ها» (در پرونده‌کتاب ) ▪️«روزگاری است که از مواجهۀ ما ایرانیان با تکنولوژی‌های نوظهور آن‌دیگری‌خوانده یا به عبارت مرسوم و رایج، غرب می‌گذرد. برای خیلی از جوانان ایرانی معاصر تاحدزیادی یادآوری مفهوم غرب، با تداعی تکنولوژی‌های بسیار پیشرفته ملازم است. ما ایرانیان مغرب‌زمین را به‌مثابه پدیداری تکنولوژیک درک کرده‌ایم. برای ما ایرانیان، در بسیاری از موارد، غرب به‌مثابه تاریخی نمایان شده است که غایت آن، امر تکنولوژیک تصویر می‌شود. اما علی‌رغم مواجهۀ ما با تکنولوژی در ساحات خرد، ما از درک آن تاحدزیادی ناتوان بوده‌ایم. من در این سطور به دنبال تقریری خام و مبناگرایانه از امر تکنولوژیک نیستم و از اساس مخالف آن هستم. بااین‌حال، ما نتوانستیم زمینه و زمانۀ تاریخی‌ را که تکنولوژی در آن ظهور کرده است، عمیقاً درک کنیم. ما از درک عقلانیت حاکم بر جوامع تکنیکی ناتوان بوده‌ایم. شاید بتوان ریشۀ عقب‌ماندگی تکنولوژیک ما را نیز در همین امر جست‌وجو کرد...» متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10637 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻انگلیس (ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری ضدانگلیسی از به‌روز می‌کنیم) ▪️ظلمی که انگلیس در این خاک و آب کرد نه بیوراسب کرد و نه افراسیاب کرد از جور و ظلم تازی و تاتار درگذشت ظلمی که انگلیس در این خاک و آب کرد ضحاک خود ز قتل جوانان علاج خواست وان دیگری به کشتن نوذر شتاب کرد تازی گرفت کشور و آیین نو نهاد چنگیز گشت خلق و خراسان خراب کرد کرد انگلیس آن‌همه بیداد و بر سری اخلاق ما تباه و جگرها کباب کرد بشنو حدیث آنچه درین ملک بیگناه از دیرباز تا به کنون آن جناب کرد اندر هزار و نهصد و هفت آن‌زمان که روس با ژرمن افتتاح سئوال و جواب کرد آلمان بدید روضهٔ هندوستان به خواب تُرکش ز راه‌آهن تعبیر خواب کرد واندر فضای شهر پتسدام‌، ویلهلم با نیکلا به گفت و شنو فتح باب کرد روباه پیر یافت که آلمان به قصد شرق دندان و پنجه تیزتر از شیر غاب کرد با روس عهد بست و شمال و جنوب را اندر دو خط مقاسمتی ناصواب کرد از غرب تا به مرکز و از شرق تا شمال تسلیم خصم چیرهٔ وحشی‌مآب کرد بیمار گشت شاه و ولیعهد نوجوان‌ روسی نمود لهجه و لگزی ثیاب کرد روباه پیر گشت ز دربار ناامید تدبیر شاه پیر و ولیعهد شاب کرد افکند انقلابی و مشروطه را به ملک درمان ناتوانی و داروی خواب کرد وان‌گه چو دید مجلس ملی است مرد کار با روس در خرابی مجلس شتاب کرد از بیم هند کشور ما را کشید پیش واو را فدای منفعت بی‌حساب کرد مجلس بر اوفتاد و محمدعلی به روس نزدیک گشت و بس عمل ناصواب کرد زان روی در حمایت ما، مجلس عوام‌ برضدکار شاه به دولت عتاب کرد ☑️ @ShahrestanAdab
🔻جنگی در راه است... | یادداشت بر «ویلای کاکایی‌ها» (در پرونده‌کتاب ) ▪️«رابطۀ انسان با طبیعت به درازای حضور بشر بر کرۀ خاکی است؛ آن‌جا که در زمین سر می‌چرخاند و ابزارش را با تغییر در شرایط طبیعی می‌سازد. هرچه پیش می‌رود، بیشتر با طبیعت عجین می‌شود و آن را برای زندگی‌اش مناسب‌سازی می‌کند تا می‌رسد به انقلاب صنعتی و پیشرفت تکنولوژی. در این دوره دیگر هم‌زیستی با طبیعت کفاف نیازهایی که ساختار اقتصادی معرفی می‌کند، نمی‌دهد و هجمه علیه آن شروع می‌شود. هابرماس رابطه میان جهان حیاتی با جهان اجتماعی را استعماری می‌داند؛ در این رابطه و کنش، استعمار جهان طبیعی شدت می‌گیرد. اینک عرصه بر جهان حیاتی تنگ شده است، انسان خود را به تجاهل زده و نمی‌بیند که هر ضربه‌ای که به جهان طبیعی بزند، بر پیکرۀ ساختار اجتماعی برمی‌گردد. مجموعه‌داستان ویلای کاکایی‌ها از این جهت بسیار ارزشمند است که ارتباط کنشی نامتوازن میان جهان حیاتی و جهان اجتماعی را به‌خوبی نشان می‌دهد. داستان‌ها روایت زخم‌هایی است که انسان بر تن طبیعت می‌زند و پاسخ‌هایی که دریافت می‌کند...» متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10640 ☑️ @ShahrestanAdab
28.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻شعرخوانی #سیدوحید_سمنانی در محضر رهبر انقلاب (گزیده شعرخوانی‌های دیدار) #دیدار_شاعران_با_رهبر_انقلاب ☑️ @ShahrestanAdab
🔻صدّیق | داستان کوتاهی از #زهراسادات_ثابتی «اگر به بوق‌زدن بود، این‌راه باید نیم‌ساعت پیش باز می‌شد، اما با این‌وجود باز هم بدون وقفه صدای بوق را درمی‌آورم. فقط می‌خواهم احساس ‌کنم یک‌کاری دارم انجام می‌دهم تا راه باز شود و هیچ دلم نمی‌خواهد به مزخرف‌بودن یا نبودن این‌کار فکر کنم. یک‌پلیس راهور از لابه‌لای ماشین‌ها جلو می‌آید و از کنار ماشین من که می‌گذرد، می‌فهمم با صدای بلند می‌گوید: "کوه ریزش کرده، جاده تا فردا...". تا فردایش را که می‌شنوم قلبم هُری می‌ریزد. موبایلم را برمی‌دارم. چنددرصد بیشتر شارژ ندارد. سریع به مرتضی زنگ می‌زنم. می‌رود روی پیغام‌گیر: ـ سلام اخوی! خوبی؟ من به مراسم نمی‌رسم. کوه، ریزش کرده... توروخدا یک‌کاری کن ببین نمی‌تونی مراسم رو عقب بیندازی. کاش اصلاً آخر هفته رو نمی‌رفتم شهرستان که حالا توی برگشتن گیر کنم. ای‌‌خدا... اصلاً از اولش می‌دونستم داغ عمامه سرگذاشتن به دلم می‌مونه. سر من کجا و دست حاج‌آقا کجا؟! تورو‌خدا با حاج‌آقا صحبت کن ببین...» متن کامل این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10645 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻مشروح و گزارش تصویری بیست و ششمین میزگرد #بوطیقا منتشر شد. (گفتگو پیرامون #میخائیل_باختین) ▪️«در این‌جلسۀ بوطیقا می‌خواهیم دربارۀ #باختین و تأثیرهای شگرف او بر نقد ادبی صحبت کنیم. باختین زندگی سختی داشته است. در شرایطی مثل بمباران و تبعید، آثار خود را با تلاش و سخت‌کوشی عجیبی نوشته است. در زمان حیاتش آثارش به زبان‌های مختلف در اروپا منتشر شد و مورد توجه قرار گرفت. زمانی که می‌خواستند "مسائل زیبایی‌شناسی" او را ترجمه کنند، مقالۀ "کارناوال" را به آن اضافه کرد. این‌مقاله در نسخۀ روسی وجود ندارد. ایدۀ "کارناوال" رابطۀ تنگاتنگی دارد با ایده‌های دیگر باختین مانند "منطق گفتگو"، "من و دیگری" و "منِ پایان‌ناپذیر". منظورم این است که باختین می‌دانسته که بحث این‌مقاله، سخن زمانه است و به‌زودی شهرت پیدا خواهد کرد. به‌خصوص فرانسوی‌ها خیلی‌زود تحت‌تأثیر باختین قرار گرفتند. هنوز که هنوز است منتقدان جوان فرانسوی (چه در زمینۀ ادبیات، چه در زمینۀ سینما و حتی منتقدانی که دربارۀ رسانه‌های اجتماعی و فضاهای اینترنتی می‌نویسند) خیلی تحت‌تأثیر باختین هستند...» برای خواندن متن کامل سخنان #یحیی_شعبانی،‌ #محمد_رفیعی، #محمدقائم_خانی و #علیرضا_سمیعی درباره‌ی میخائیل باختین این صفحه را در سایت شهرستان ادب ببینید. 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10644 همچنین برای مطالعه دیگر میزگردهای بوطیقا سری به صفحه ثابت این برنامه در سایت شهرستان ادب بزنید: 🔗 ShahrestanAdab.com/بوطیقا ☑️ @ShahrestanAdab
🔻همه‌چیز دربارۀ | یادداشتی از (به بهانۀ تولد توران میرهادی در پروندۀ ) ▪️«...همیشه سؤالِ تکرارشونده‌ای در ذهنِ توران میرهادی بود که رؤیاهایش را آشفته می‌کرد؛ چرا جنگ؟ چرا کشتار و ویرانی؟ چرا مردم به جان هم می‌افتند؟ سال‌ها مطالعه و تحقیق، تجربه و جست‌وجو به او فهماند که اشکال در روشی است که انسان‌های جامعه را یک‌سان‌ می‌بیند و با آن‌ها برخورد یک‌نواخت دارد. روشی که قدردانِ خلاقیت و احساسات نیست و قدرتِ اندیشه را نادیده می‌گیرد. روشی که برای پیش‌ بردن کار از ابزار مقایسه، رقابت، نمره و جایزه استفاده می‌کند و تفاوت‌های فردی را نادیده می‌گیرد. این درک و بینش مقدمه‌ای بود برای آغاز کارهای محدود و کوچک در مدرسۀ فرهاد و ۲۵ سال ایستادگی در برابر رفتار آمرانۀ نظام رسمی آموزش‌وپرورش...» ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10646 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻 به امامت رؤیا ( پروندۀ #امام_خمینی_و_ادبیات را با سطرهایی از نثر شاعرانه و شطح‌آمیز #احمد_عزیزی در کتاب #یک_لیوان_شطح_داغ که در دو بخش به ستایش و روایت #امام_خمینی پرداخته است، به‌روز می‌کنیم). ▪️ «... کپرنشینان حاشیۀ تصویر، تشنۀ یک جرعه آیینه‌اند. خمینی کجایی؟ خون تفسیر به جوش آمده است. زیارتنامه‌ها زاری می‌کنند، شبنم بی‌گلبرگ است، شب بی‌ستاره از بیابان عبور می‌کند، شقایق‌ها شیون می‌کنند، خمینی کجایی؟ قرار بود به هر کدام از ما یک شاخه گل سرخ هدیه بدهی، قرار بود برای ما، از مرز ملکوت، تجلی وارد کنی، قرار بود ما را به ملاقات خدا ببری، برای پابرهنگان فرهنگ ما کفش‌های مکاشفه بخری. نخل‌ها خم شده‌اند، هر شب کاروانی از دیدگان دماوند می‌چکد، خروس‌ها منتظر اذان تواند، خمینی کجایی؟ ما را به بالاتر از ابر دعوت کن؛ به پایین‌تر از عرش، آنجا که برگ‌های درختان پر طاووسانند، آنجا که حرچشمان، آینه تقسیم می‌کنند و لبخند می‌فروشند، آنجا که هر فرشته‌ای گاهوارۀ عیسایی را تکان می‌دهد... .» ادامۀ این متن را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10648 ☑️ @ShahrestanAdab