eitaa logo
شهرستان ادب
1.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
297 ویدیو
6 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻گزارش تصویری نشست نقد و بررسی #حوای_سرگردان نوشته‌ی #محمدقائم_خانی در عمارت کاظمی 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9901 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻مشروح نشست نقد و بررسی نوشته‌ی در عمارت کاظمی (با حضور ، و...) 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10023 ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻 پرونده‌کتاب «حوّای سرگردان» در سایت شهرستان ادب آغاز به کار کرد ▪️ ، نویسنده و پژوهشگری است که نگارش داستان‌های کوتاه و مقالات متعددی را در کارنامۀ خود دارد. خانی با مطبوعات و رسانه‌ها نیز همکاری دارد و سردبیری نشریۀ تخصصی مهاجر نیز برای مدتی به عهدۀ وی بوده است. خانی در زمینۀ پژوهش‌های اجتماعی، نقد داستان و... نیز فعالیت‌های چشمگیری داشته است. از محمدقائم خانی تاکنون کتاب‌ غیرداستانی به چاپ رسیده است و کتاب نیز در دست چاپ است که قرار است توسط سازمان انتشارات کانون اندیشه جوان وابسته به پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر شود. کتاب رمان و معنویت نیز، مجموعه‌مقالاتی است که به کوشش محمدقائم خانی توسط نشر نوین‌پژوه سینا منتشر شده است. اما نخستین اثر داستانی محمدقائم خانی است که سال 97 توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر شده است. این مجموعه‌داستان شامل داستان‌هایی است که با محتوای توسعه، طبیعت، تمدن و... . بعضی منتقدان این کتاب را «تقابلی میان شهر و روستا» و برخی دیگر آن را «دارای یک جهان دوقطبی» دانسته‌اند. چهاردهمین سایت شهرستان ادب، اختصاص دارد به کتاب «حوای سرگردان» نوشتۀ محمدقائم خانی. در این پرونده، اخبار، گزارش‌ها، یادداشت‌ها و مصاحبه‌هایی درخصوص این کتاب و نویسندۀ آن منتشر خواهد شد. شما برای مطالعۀ مطالب این پرونده می‌توانید به صفحۀ اختصاصی آن مراجعه کنید: 🔗 shahrestanadab.com/حوای-سرگردان ☑️ @ShahrestanAdab
🔻 شهر، روستا و حکایت حوای سرگردان (یادداشتی از بر کتاب نوشتۀ در پرونده‌کتاب «حوّای سرگردان» ) ▪️ «... «حوای سرگردان» مجموعۀ داستانی است که به‌همت محمدقائم خانی به نگارش درآمده است. دوگانۀ شهر و روستا که به‌شیوه‌های گوناگون در میانۀ داستان‌ها بارها سر بیرون می‌آورد، حکایت از چالش‌های زیستۀ نگارندۀ آن دارد. روستازاده‌ای اهل مازندران که به‌تبع تحصیلات و اقتضای اشتغال، سر از تهران درآورده و مانند خیلی‌دیگر از ما روستازادگان و شهرستانی‌ها، تفاوت این‌دو اقلیم توجهش را جلب کرده است. بی‌جهت نیست که در میان سطور این‌مجموعه‌داستان، تیکه‌هایی درخور و آبدار به سمت طبقۀ متوسط شهری تهران حواله می‌شود. طبقه‌ای که بار تحول‌های فرهنگی و اجتماعی جامعۀ ایرانی را به دوش می‌کشد و بااین‌حال در کنار مرض بی‌تاریخی، به دام بی‌اقلیمی نیز اسیر شده است که تبعاتش هرگز در این‌طبقه منحصر نمانده و به‌شیوه‌های گوناگون، دامن انسان روستایی شهرستانی را نیز گرفته است... » ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10188 ☑️ @ShahrestanAdab
طرحی برای حوای سرگردان (یادداشتی از #محمدامین_سرخی در پرونده‌کتاب #حوای_سرگردان) ▪️ « ... با شروع اولین لغت از کتاب، او راه اصلی‌اش برای مسألۀ کلانش را ارائه می‌دهد، اما شرحش را نگه می‌دارد و ذره‌ذره در یک‌یک داستان‌ها بیان می‌کند. روایت تاریخی او از دورۀ مدیریت خان‌ها شروع می‌شود، سپس نفوذ خارجی‌ها به بهانۀ توسعه را مفصل شرح می‌دهد. از تقسیم اراضی پهلوی می‌گوید تا ورود مستقیم یهودی‌ها برای اصلاحاتی که خودشان می‌خواستند. از به‌پایان‌رسیدن دورۀ حکومت سیاسی تا شروع حکومت اقتصادی. سپس خرابی‌ها و محدودیت‌های شدید اجرایی‌شدن آن‌ها را و حتی در مواردی شباهت‌یابی آن با دورۀ حکومت خان‌ها را بیان می‌کند. بهترین کار خانی و قلۀ کتاب او به‌نظر نگارنده، ارائۀ راه‌حل اوست خصوصاً در داستان اول و دو داستان آخر کتاب که به‌عینه جلوه می‌کند. البته در ضمن دیگر داستان‌ها اشاراتی دارد، اما در دو داستان انتهایی کتاب، غوغا کرده است... » ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10187 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻بوی شالیزار در پس کوه‌های شمالی (یادداشت بر رمان اثر ) ▪️«...داستان‌ها سوژه‌های مهم و بغرنجی را در بر گرفته‌اند که نشان می‌دهد نویسنده دارای دغدغۀ ذهنی فعالی روی آن‌ها بوده است. شاید عمده‌ترین این دغدغه‌ها مسألۀ سنت در برابر تجدد باشد که هم در داستان‌های امروزین این مجموعه و هم در داستان‌هایی که در دوران قبل‌تر و دست‌کم یک تا دو نسل پیشین روایت می‌شود، به چشم می‌خورند. همچنین دو عنصر مشترک این مجموعه که اتفاقاً جزء نقاط قوت آن هم محسوب می‌شود، طبیعت و زن است. انگار دو عنصر به‌نحوی در هم‌ تندیده شده‌اند. گویی زن و طبیعت هردو یکی هستند؛ همان اندازه دست‌نیافتنی و بکر با زیبایی وحشی که تجدد با دست‌اندازی به آن، بزکش می‌کند، زیبایی‌اش را مصنوعی می‌نماید و از جلوه‌های آن می‌کاهد...» 🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11323 ☑️ @ShahrestanAdab