شهرستان ادب
#عطر_عربی، روایتی از عقل سرخ | یادداشت #زیبا_مدبر در سایت شهرستان ادب @ShahrestanAdab
🔻 #عطر_عربی، روایتی از عقل سرخ | یادداشتی از #زیبا_مدبر :
▪️«آنچه در اغلب داستانهای این مجموعه به چشم میخورد، پررنگ بودن احساسات شخصی قهرمانان و نزدیکانشان نسبت به هم است. در واقع نویسندگان نخواستهاند بگویند که دلکندن یک مرد از همسر جوان و فرزند کوچکش، یا دلبریدن مادری از پسرانی که بیست و چند سال زحمتشان را کشیده کار سهل و آسانی است. تبدیل عشق به زن و فرزند و پدر و مادر، به عشقی والاتر، همان چیزی است که نویسندگان بر آن اهتمام داشتند. و این امر در داستانهای «عطر عربی»، « لیلا» و «روبان سبز» بیشتر به چشم میخورد.
ـ (جواد مقابلم مینشیند. خیلی نزدیک صندلی من است. دستهای سردش را روی زانویم حس میکنم. نگاهم میکند. با یک خواهشی میگوید: «لیلا فردا میای محضر رضایت بدی من برم سوریه؟».
و من که بغضم اینبار با صدای ضعیفی میشکند، با لحن شکایت کردن بچهها از همبازیهایشان، میگویم: «مگه نگفتم تا فردا صبر کن؟».
جواد صورتم را با انگشتانش پاک میکند. به فاصلهای که دستش را روی صورتم بگذارد و بردارد، همۀ «با جواد بودنهایم» جلوی چشمم میآید... . »
ادامۀ این یادداشت را در پرونده کتاب #عطر_عربی در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗shahrestanadab.com/Content/ID/8971
☑️ @ShahrestanAdab