eitaa logo
شهرستان ادب
1.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
297 ویدیو
6 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻#مبین_اردستانی : در تحلیل زیبایی‌شناسی شعر لازم نیست به کُنه زیبایی آن برسیم ▪️گزارش مشروح و تصویری دومین روز اردوی بانوان دورۀ هفتم #آفتابگردان_ها 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10918 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻بهترین شعرهای «قیصر امین‌پور» به انتخاب بیست شاعر (پرونده‌پرترۀ ) ▪️به مناسبت دوازدهمین سالگرد درگذشت قیصر امین­‌پور، شاعر بزرگ معاصر، شهرستان ادب در پروندۀ پرتره ایشان، در قالب یک نظرسنجی ادبی، دیدگاه شاعران را پیرامون برجسته‌ترین اشعار وی جویا شده است. اگرچه انتخاب چند شعر از میان همه اشعار قیصر امین پور به اذعان شعرایی که در این نظرسنجی یاری­مان کردند، سخت بود چرا که «در این چمن که ز گل­های برگزیده پر است/ برای چیدن گل انتخاب لازم نیست» اما آنچه پیش روی شماست انتخاب شاعرانه دوستانی است که خود با عالم شعر مانوس­اند و با نگاهی آگاهانه دست به انتخاب زده­اند. در این نظرسنجی شاعرانی چون: استاد (پروانه)، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، و شرکت نموده‌اند. در ادامه این گزارش ابتدا اشعاری که بالاترین رتبه را در این نظرسنجی کسب کرده‌اند را به ترتیب امتیاز کسب شده می‌خوانید و سپس مشروح رای‌های شاعران. 🔗 برای خواندن این اشعار به سایت شهرستان ادب مراجعه نمایید: shahrestanadab.com/Content/ID/11171 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻گزارش تصویری از ، چهارشنبه‌های به یاد ماندنی با حضور ، ، ، و... چهارشنبه بیست‌وهفتم آذر‌ماه ۱۳۹۸ 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/11332 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻گزارش تصویری از #انجمن_شعر_شهرستان_ادب، چهارشنبه‌های به یاد ماندنی با حضور #سیدوحید_سمنانی، #مبین_اردستانی، #حسین_هدایتی و... چهارشنبه یازدهم دی‌ماه ۱۳۹۸ 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/11386 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻در مدارِ باوفایی (شعری از کتاب سرودۀ به مناسبت سالروز وفات سلام‌الله‌علیها) ▪️بر قرار و در مدارِ باوفایی زیستی ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی با محمّد زخم خوردی، با علی فرقت شکافت مصطفایی زیستی و مرتضایی زیستی دم به دم با پهلوی مادر شکستی در خودت لحظه‌ها را در تبِ داغِ جدایی زیستی خون‌جگر بودی تمامِ عمر از زهرِ جفا مجتبایی، مجتبایی، مجتبایی زیستی بی‌زمان در بارگاهِ قدس، با عشقِ حسین پیش از آنی که به این دنیا بیایی زیستی آمدی از جانِ عالَم خود پرستاری کنی دورِ او هر لحظه گشتی و فدایی زیستی بارها تیرِ سه‌شعبه بر گلویت خون گریست با علی‌اصغر در اوجی کبریایی زیستی هرچه تشنه با حسینت سر بریدند از قفا شُکر کردی دم به دم خونِ خدایی زیستی غیرِ زیبایی ندیدی در بلابارانِ عشق از اَلَستِ عاشقی قالوا بلی‌یی زیستی نذرِ شکرِ بی‌شکایت بر درِ تسلیمِ محض سر نهادی البلاءُ للولایی زیستی از نیستان دور ماندی داغِ غربت بر جگر در هوای ناله‌های نینوایی زیستی خطبه خواندی حیدری از مصحفی آتش‌ به‌ جان هم‌نَفَس با آیه‌های روشنایی زیستی نورِ چشمِ آفرینش هم تو بودی از ازل تا ابد بَدرُالدُّجا شمسُ‌الضُّحایی زیستی عالَمی دیگر مگر سازند و از نو آدمی تا عیان گردد که بودی و کجایی زیستی پر بزن، وقتِ پریدن آمد ای که سال‌ها در قفس هر لحظه با شوقِ رهایی زیستی ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻بهشت (شعری از به مناسبت میلاد علیه‌السلام) ▪️وقتی از ذوق و شوق زیارت التهابِ جنون در سرم بود چشمم افتاد به چشمهایش خادم زائران حرم بود دیدم از آتش عشق مولا سوخته جامه‌ی عقل و هوشش شال سبزی چنان عاشقانه دست انداخته روی دوشش بیدل و شاد بود او از اینکه حافظ حرمت شاه طوس است مولوی مستی‌اش را ندارد چون که او مست شمس‌الشموس است در طوافی خوش و کودکانه گشته بودم تمام حرم را گرچه هر سوی آن آشنا بود باز گم کرده بودم خودم را رفتم و گفتم آقا ببخشید! (محو در نور گنبدطلا بود) گفتم آقا کجایید؟ هستید؟ (غرقِ دریای لطف رضا بود) وه چه حال خوشی داشت سید هرچه احوال خوش را چشیدم هرچه رفتم به هر سو به هرجا خوشتر از او به عمرم ندیدم عاشقی را چه زیبا بلد بود شور تازه به آب و گلم داد گرچه سرخیلِ گمگشتگان بود راه خوبی نشانِ دلم داد وه که عاشق به او می‌‌توان گفت هرکه اینگونه سرگشته باشد هرکه با پای دل صحن در صحن دم به دم، رفته... برگشته باشد آنطرف‌تر سوی کفشداری کفش‌های خودم را که بردم فارغ از دیگران، کفش‌ها را... نه! خودم را امانت سپردم با خودم گفتم اینجا بهشت است هیچ‌جا این‌قَدَر محترم نیست گفتم این من نه! این من نه! این من لایق پاکیِ این حرم نیست رفتم و در هوای زیارت عاشقانه، چه بی‌خویش رفتم هرچه از شرم پا پس کشیدم با خجالت کمی پیش رفتم چشم بستم، گشودم، چه دیدم؟ دیدم آری که ابر بهارم آری آن هم چه ابری! چه ابری! که ضریحی در آغوش دارم السلام علیکی شنیدم من نگفتم کس دیگری گفت آخر آنجا که من من نبودم آری از من من بهتری گفت من نبودم، چه بودم؟ که بودم؟ هرچه بودم فراموش کردم هرچه گفتم من دیگری گفت من فقط مو به مو گوش کردم هرچه دیدم به چشمی دگر بود من به گوشی دگر گوش کردم هرچه گفتم زبانی دگر گفت بودنم را فراموش کردم خیس باران فقط مویه کردم از خودم شکوه کردم دمادم حرفهای دلم را بلد بود چیز دیگر نیامد به یادم گفتم ای جان! دل من گرفته دوست دارد ببارد بموید ابر دلتنگِ هر سو دویده غیرِ باران چه دارد بگوید؟ یادِ او خوش که خطّ نگاهش دید بال کبوتر ندارم یادِ من داد هر سو که رفتم چشم از گنبدت برندارم کاشکی تا ابد تا همیشه بنده‌ی آستان تو باشم خادمِ زائرانت اگر نه، زائرِ خادمان تو باشم 🔗 این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: adabbook.com/لحظه-های-بی-ملاحظه ☑️ @ShahrestanAdab
🔻فراخوان ثبت نام در چهارمین دوره آزاد آموزشی ▪️ثبت‌نام چهارمین دوره از دوره‌های آموزشی آزاد «مدرسۀ زنگ شعر» در دفتر شعرِ موسسۀ فرهنگی‌هنری «شهرستان ادب» آغاز شد. این دوره به صورت مجازی و در فضای «اسکای‌روم» برگزار خواهد شد. علاقمندان تا ۲۰ تیرماه ۱۳۹۹ برای ثبت‌نام در این دوره‌ها، که با حضور مدرسان شعر و شاعران برتر کشور برگزار می‌شود، فرصت دارند. کلاس‌ها از پایان تیرماه به مدت ۶ جلسه برگزار خواهد شد. این دوره با حضور شاعرانی چون آقایان دکتر ، دکتر ، ، ، ، برگزار می‌شود. 🔗 متن کامل این خبر را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11638 ☑️ @ZangeSher ☑️ @ShahrestanAdab
🔸فراخوان ثبت نام در پنجمین دوره آزاد آموزشی 🔹ثبت‌نام پنجمین دوره از دوره‌های آموزشی آزاد «مدرسۀ زنگ شعر» در دفتر شعرِ موسسۀ فرهنگی‌هنری «شهرستان ادب» آغاز شد. این دوره به صورت مجازی و در فضای «اسکای‌روم» برگزار خواهد شد. علاقمندان تا ۳۰ بهمن‌ماه ۱۳۹۹ برای ثبت‌نام در این دوره‌ها، که با حضور مدرسان شعر و شاعران برتر کشور برگزار می‌شود، فرصت دارند. کلاس‌ها از اول اسفندماه به مدت شش‌جلسه برگزار خواهد شد. این دوره با حضور استادان: ، ، ، ، ، ، ، ، و برگزار می‌شود. 💠 برای ثبت‌نام و کسب اطلاعات بیشتر به سایت مراجعه نمایید: shahrestanadab.com/Content/ID/11787 ☑️ @ShahrestanAdab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🔸شعرخوانی از کتاب سرودهٔ 🔹باغم اگر، شکوفه شکوفه بهارمی خاکم اگر، لطافتِ باران‌تبارمی رودم اگر، زلالیِ از خود گذشتنم کوهم اگر، شکوهِ غمِ استوارمی ابرم اگر، به شادی و غم، صبح و ظهر و شام کوهی که سر به شانهٔ او می‌گذارمی شعرم اگر، تجلّیِ آن آنِ بی‌بدیل در سطر سطرِ جوهرهء ماندگارمی نایَ‌م اگر، دمیدنِ آن آهِ آتشین در بند بندِ جانِ به غربت دچارمی آوازِ عاشقانهء سازِ سکوتِ من زیباترین ترانهء شب‌های تارمی بر تار و پودِ فرشِ وجودم درختِ گُل! شادم که هم به بارمی و هم به دارمی تو دوستم نداری و...داری نگو که نه آری بگو، بگو که تو دار و ندارمی از من فرار کن به هر آنجا که خواستی دریای بی‌کرانم و دریاکنارمی 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
بالابلند سر به‌فلک‌سای دلنواز ای رایت شکوه من، ای کوه سرفراز ای قلّۀ رفیع شهیدان راه عشق ای خاک نورپرورِ با عرش هم‌تراز ای پهنۀ وسیع و کریمت برای ما آغوش باز و ناز خداوند بی‌نیاز تو زادگاه عشقی و سرچشمۀ هنر پرتو فکنده بر دلت آیینه‌های راز جان مرا که مستی‌اش از هوش برده است سبز و سپید و سرخ تو سجّادۀ نماز گاهی چه‌قدر رنجه و دل‌خون و خسته‌ای از جهل و بی‌مرامی یاران رنگ‌باز گاهی چه‌قدر زخم نشسته به جان تو از خدعه‌های دشمنِ دونِ زبان‌دراز صد دشت بی‌قرار شقایق دمیده است هر جا که دیده است دلت داغ جان‌گداز از بی‌کرانه‌های خزر تا خلیج فارس بادا بریده دست زبونان فتنه‌ساز ای آب خورده ریشه‌ات از برکۀ غدیر ای سرو سربلندِ همیشه در اهتزاز هرچند شب گرفته زمامِ زمانه را صبح از کرانه‌های تو خواهد دمید باز @shahrestanadab
عکس پایانی جلسۀ چهارشنبه، ۷ دی ماه ۱۴۰۱ تصاویر بیشتر از این جلسه را می‌توانید از پیوند زیر ببینید: https://shahrestanadab.com/Content/ID/12342/ این جلسه هر هفته چهارشنبه و در محل مؤسسه (شریعتی، روبه‌روی سینما صحرا، پلاک ۱۶۸، طبقۀ ۴) برقرار است. @shahrestanadab
بالنده و سرزنده‌تر از جانی تو آری تو، آبروی ایمانی تو سوگند به خون که از ازل تا به ابد همواره معاصر شهیدانی تو @shahrestanadab
ای دیدن تو طلوع دلتنگی‌ها خندیدن تو صبح هماهنگی‌ها ای برف! ببار بر سراپای وجود دل‌خسته‌ام از هزار و یک رنگی‌ها @shahrestanadab
کوشی؟ کجا رفتی؟ آهای، آینه‌فروش دوره‌گرد! نون حلالت، نوش جونت باشه، مرد اهل درد! توو این روزا که بدجوری دلم گرفته از خودم تو هم همه‌ش داد می‌زنی: «آینه بدم، آینه بدم...» آینه‌هاتو یکی‌یکی ورق بزن، یواش‌یواش این یکی... نه! اون یکی... نه! نه اون، نه این... اون! اوناهاش! نه! این که مثل قبلیاس، دردامو بیشتر می‌کنه غمای جورواجورمو هزار برابر می‌کنه نون حلالت، نوش جونت، نوش جونت باشه، مرد! بین تموم آینه‌هات دنبال یه آینه بگرد وقتی به من رو می‌کنه به غصه‌هام امون نده وقتی بهش رو می‌کنم منو به من نشون نده □ کوشی؟ کجا رفتی؟ آهای، آینه‌فروش دوره‌گرد! @shahrestanadab
تو کیستی که بهار از لب تو می‌شکفد؟ نه گل، که باغ انار از لب تو می‌شکفد چه‌قدر دشت پر است از تمشک وحشی باز چه‌قدر آینه‌زار از لب تو می‌شکفد چه‌قدر باغ پر است از شکوفۀ گیلاس چه‌قدر نقش و نگار از لب تو می‌شکفد لبت قدیم‌تر از صبح خلقت عشق است جهان به‌عشق‌دچار از لب تو می‌شکفد شکفتن است نوآموزِ مکتبِ لبِ تو جهان شکوفه‌تبار از لب تو می‌شکفد گلی‌ست شب‌بو گفتن، شب نگفتن نیست گلی در این شب تار از لب تو می‌شکفد شکفته باد لب عاشقان به صحبت یار که اذن گفتن «یار» از لب تو می‌شکفد اجازه‌اش بدهی، هان! همین گلِ بوسه ببین چه لحظه‌شمار از لب تو می‌شکفد برای بازشکفتن اجازه می‌خواهد و خود سپاسگزار از لب تو، می‌شکفد چه بوسه‌بارانی! هر گلی که پژمرده ببار و باز ببار، از لب تو می‌شکفد چه بوسه‌بارانی! هر دلی که پژمرده ببار و باز ببار، از لب تو می‌شکفد @Mobin_Ardestani @shahrestanadab
. طومار تنهایی و غم هستند هر شب به هم پیچیدهٔ دردند این کوچه‌های بی تو سرگردان تا صبح دنبال تو می‌گردند @Mobin_Ardestani @shahrestanadab
هو العلی العظیم تقدیم به مولا ای بی‌کران که هرچه جهان مبتلای توست هستی نفس نفس نفسش در هوای توست جاروکش حریم تو شهپرّ قدسیان جبریل، خادمِ درِ مهمانسرای توست در عرش و فرش و هرچه جهان‌های مختلف هر کس که هست، بوسه‌دهِ خاک پای توست خورشید ذرّه‌ای‌ست که همواره روز و شب پرّان در آستانه‌ٔ ایوان‌طلای توست صبح از کرانه‌های سکوت تو جاری است شب گوشِ جان سپرده به سوز صدای توست جان ریزه‌خوارِ خوانِ مناجاتِ مرتضاست دل خوشه‌چینِ ملتمسِ ربنای توست تبعیدیانِ گمشده در تیهِ ظلمتیم چشمان ما هنوز به دست دعای توست دل را چه غم، غریبِ دو عالم اگر شود؟ در قبر و در قیامت اگر آشنای توست پیوندِ غیر، سست‌تر از تار عنکبوت رکن رکین و حصن حصین هم ولای توست ردّ و قبولِ عامه نیرزد به ارزنی هرآینه رضای خدا در رضای توست @Mobin_Ardestani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیینه طور تجلّی‌ست... شعرخوانی مبین اردستانی در «چهارشنبه‌های شعر» شهرستان ادب، ۱۵ آذر ۱۴۰۲ @shahrestanadab
بر قرار و در مدار باوفایی زیستی ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی با محمّد زخم خوردی، با علی فرقت شکافت مصطفایی زیستی و مرتضایی زیستی دم به دم با پهلوی مادر شکستی در خودت لحظه‌ها را در تبِ داغِ جدایی زیستی خون‌جگر بودی تمام عمر از زهر جفا مجتبایی، مجتبایی، مجتبایی زیستی بی‌زمان در بارگاه قدس، با عشق حسین پیش از آنی که به این دنیا بیایی زیستی آمدی از جان عالم خود پرستاری کنی دورِ او هر لحظه گشتی و فدایی زیستی بارها تیر سه‌شعبه بر گلویت خون گریست با علی‌اصغر در اوجی کبریایی زیستی هرچه تشنه با حسینت سر بریدند از قفا شکر کردی، دم به دم خون خدایی زیستی غیر زیبایی ندیدی در بلاباران عشق از الستِ عاشقی قالوا بلی‌یی زیستی نذرِ شکرِ بی‌شکایت بر درِ تسلیمِ محض سر نهادی، البلاءُ للولایی زیستی از نیستان دور ماندی، داغ غربت بر جگر در هوای ناله‌های نینوایی زیستی خطبه خواندی حیدری از مصحفی آتش‌ به‌ جان هم‌نفس با آیه‌های روشنایی زیستی نورِ چشمِ آفرینش هم تو بودی از ازل تا ابد بدرالدُّجی، شمس‌الضّحایی زیستی عالمی دیگر مگر سازند و از نو آدمی تا عیان گردد که بودی و کجایی زیستی پر بزن، وقت پریدن آمد، ای که سال‌ها در قفس هر لحظه با شوق رهایی زیستی @shahrestanadab
رمضان کشتی نوح است، نمانید شما ترسم آن است که خود را نرسانید شما قرن‌ها فاصله است از رمضان تا رمضان کاروان می‌گذرد، بیرق همراهی شو @shahrestanadab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واسه اون فرقی نداره حالا روزه یا شبه روز و شب دور سر خودش می‌گرده عقربه... نماهنگ «عقربه» خواننده: امیر حقیقت ترانه‌سرا: مبین اردستانی @shahrestanadab