🔻 جمالزاده و تجدد ایرانیزه
(روز گذشته، زادروز پدر #داستان_کوتاه فارسی بود؛ #محمدعلی_جمالزاده. نویسندهای که بنیان داستان کوتاه فارسی را نهاد و داستان فارسی تا ابد مدیون قلم اوست. #علیرضا_سمیعی، منتقد و پژوهشگر، در یادداشتی به بررسی این موضوع پرداخته است که جمالزاده چگونه با مددگیری از سنتهای ادبیات گذشتۀ فارسی، اقدامی در جهت تجدد ادبیات انجام داد. این یادداشت خوب را با یکدیگر میخوانیم.)
▪️ «... مثلاً در سیرالموک بحث و خطابه، طولانیتر است و کمتر از قصه استفاده شده، در عوض گلستان بر مدار قصه و اشعاری میگردد که سعدی نوشته و سروده است. ولی کتب قدیم، درکل بر همین منوال نوشته میشد. باببندی که میراث طبقهبندی ارسطویی بود، میتوانست معقول بودن سخن را ضمانت کند. استناد به مآثر دینی به منظور نشان دادن حقیقت متعالی میآمد و وظیفۀ شعر و قصه، نفوذ بخشیدن به حقیقت، در قلب مخاطب بود. به این ترتیب ما جشنوارهای از نمایندگان حقیقت داشتیم که به نحو قانعکنندهای دور هم جمع شده بودند.
اما نویسندۀ داستان کوتاه، درست مانند رماننویس، ماجراها را از منظر خود میبیند؛ نویسندۀ رمان نمیخواهد داستانهای گرانبار از حقیقت را که پیشاپیش وجود دارند، تذکر دهد؛ بلکه میخواهد داستان را همانگونه که در ضمیرش تجربه کرده، بیان کند تا مخاطب در احساسش شریک شود... »
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9987
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 ردّپای برف
(در پروندۀ #برفیه سایت شهرستان ادب، جا دارد از کتابی یاد کنیم که #سیدحبیب_نظاری آن را با نام #تنها_برای_تو_میبارد سروده است؛ کتابی در حال و هوای زمستان، برف، آدمبرفیها، دانههای برف و... که در این روزهای زمستانی خواندنش لذت مضاعفی دارد. چند شعر کوتاه از این مجموعهشعر را در ادامه تقدیم شما خوانندگان محترم میکنیم.)
▪️نیامدنت را
به گردن زمستان میاندازند
و پرپر شدن کبوتران سفید را در آسمان
برف مینامند
*
بیهوده برفها میبارند
و بارانها
بیهوده بر دریچههای بسته میکوبند
تنها گریۀ تو
چترها را باز میکند
*
شگفتانگیز است
ردپای تو بر برفها
ردپای رفتن بود
بیآنکه آمده باشی!
*
درها و پنجرهها را نمیبندم
و پردهها را نمیکشم
شاید یکی از یک میلیون دانۀ برف تو باشی
به خانهام بیایی
برایت چای بریزم
آخرین دوبیتیهایم را بخوانم
و از تو بخواهم راز اینهمه دوستت دارم را فاش کنی
از دهان تو بخار بیرون بیاید
و از دهان من دود سیگاری که بعد از چهلسال
تازه به نیمه رسیده است
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 خدا در بخش کودکانِ بیمارستان
( #اسکار_و_خانم_صورتی عنوان کتابیست نوشتۀ #اریک_امانوئل_اشمیت. #سیده_زهرا_محمدی در یادداشتی به معرفی این رمان پرداخته است.)
▪️ «... روانشناسان بر این باور هستند؛ افرادی که دارای باورهای مذهبی هستند کمتر دچار افسردگی و ناامیدی میشوند. این موضوع بهخوبی در این کتاب دیده میشود. هرچقدر در کتاب پیش میرویم و اسکار وجود خدا را با آن معیارهای کودکانهاش بیشتر باور میکند نشاط و سرزندگی او هم بیشتر میشود و با اتفاقات پیش رویش منطقیتر برخورد میکند. همچنین کتاب رگههای از طنز دارد که از تلخی رنجهایی که اسکار کوچولو تحمل میکند، میکاهد و این امتیاز بزرگی است برای کتاب.
کمتر کتابی است که دلم بخواهد همه آنها را بخوانند؛ همۀ آدمها. مگر آدم چند سال عمر میکند که کتاب بد بخواند؟ کتاب خوب را باید به همه معرفی کرد و حتی یک وقتهایی خواهش کرد: آهای مردم لطفاً این کتاب را بخوانید. این کتاب را بخوانید تا کیفور شوید از خواندش... .»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9990
☑️ @ShahrestanAdab
🔻پنجمین نشست #از_هندوکش_تا_البرز
▪️پنجشنبه 27 دی ماه پنجمین برنامه از سلسله نشست های «از هندوکش تا البرز» با حضور داستان نویسان افغانستانی و ایرانی در موسسهء فرهنگی هنری شهرستان ادب برگزار خواهد شد. در این نشست که با هدف همگرایی فرهنگی - ادبی دو ملت ایران و افغانستان برگزار میشود، دو داستان نویس افغانستانی و دو داستان نویس ایرانی ( معصومه امیری، محمود حسینی، محمد طلوعی و اعظم عبدلهیان) به قرائت آثار خود خواهند پرداخت. دبیری این جلسه نیز بر عهده جناب آقای سید احمد مدقق خواهد بود.
همچنین دکتر حسن انوشه، نویسنده کتاب «فارسی ناشنیده» سخنران این نشست خواهد بود.
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9991
☑️ @ShahrestanAdab
🔻شاعر برف و زمستان
(پروندۀ #برفیه را با شعر زمستانی دیگری بهروز میکنیم. این شعر زیبا از #موسی_عصمتی، شاعر کتاب #بی_چشمداشت در انتشارات شهرستان ادب، است. شما را به خواندن این شعر دعوت میکنیم)
▪️مثل یک کودک بیحوصله، آدمبرفی
دارد از این همه آدم گله آدمبرفی
مدّتی هست که او عاشق خورشید شده است
عاشق داغترین مسأله، آدمبرفی
آب میگردد از این رابطه نورانی
شاعر برف و زمستان؛ بله، آدمبرفی
کاش بال و پری از جنس پریدن میداشت
میگرفت از همهمان فاصله آدمبرفی
میگذشت از ته یک درّه بینیلوفر
با دو تا پای پر از آبله، آدمبرفی
دوست دارد که دلش آب شود، چشمه شود
سر راه عطش قافله، آدمبرفی
دوست دارد بنشیند لب این چشمۀ سرد
عصرها دستهای از چلچله، آدمبرفی
عکس خورشید سراپا همهاش قاب شود
در دل کودک بیحوصله، آدمبرفی
☑️ @ShahrestanAdab
🔻زمستان است
(تازهترین مطلب پرونده #برفیه را، به بازخوانی شعر معروف «زمستان» سرودهی زندهیاد #مهدی_اخوان_ثالث اختصاص میدهیم)
▪️«...زمستان
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید، نتواند
که ره تاریک و لغزان است
وگر دست محبت سوی کس یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است
نفس، کز گرمگاه سینه می آید برون، ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم؟...»
متن کامل این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9994
☑️ @ShahrestanAdab
🔻#آنجا_که_نامی_نیست، عاشقانههای منتشرنشده استاد #یوسفعلی_میرشکاک منتشر شد
▪️مجموعه شعر تازهای از یوسفعلی میرشکاک پس از سالها پرهیز این شاعر از انتشار مجموعه شعر در #انتشارات_شهرستان_ادب منتشر شد.
این مجموعه با عنوان «آنجا که نامی نیست»، شامل 52 غزل غالباً عاشقانه و معدودی شعر آیینی است. میرشکاک از جمله چهرههای شاخص ادبیات معاصر، سالها بود که تن به چاپ کتابِ شعر نمیداد، اگرچه آثاری قابلتوجه در حوزه نظری منتشر کرده بود. نکته مهم این مجموعه شعر این است که شامل عاشقانههای منتشرنشده این شاعر توانمند است.
استاد یوسفعلی میرشکاک متولد 1338، شاعر، نقاش و نظریهپرداز سرشناس معاصر بیش از چهل سال در حوزه ادبیات حضور مستمر داشته است و علاوه بر سرایش شعر، در عرصههای مختلف از نقد ادبی و طنز تا مقالات سیاسی، اجتماعی، هنری و مذهبی قلم زده است. کتاب تازه او «آنجا که نامی نیست» اگرچه در 120 صفحه منتشر شده است اما برای علاقمندان این شاعر و هواداران ادبیات غنیمت است. در ابیات آغازین غزل پنجم این مجموعه میخوانیم:
«دو خورشیدیم هر یک در شبی تاریک زندانی
طلوعی توأمان را آرزومندانِ پنهانی
حضوری گرم در سرمای شرم و تلخ ناممکن
غیابی سرد با درد دریغ و داغ حیرانی
تنی پا تا به سر خواهش، دلی فرجامِ فرسایش
سری افتاده پیشِ تیغِ تقدیر مسلمانی...»
▪️لینک خرید آنلاین "آنجا که نامی نیست"
adabbook.com/آنجا-که-نامی-نیست
☑️ @ShahrestanAdab
🔻عشق
(ستون شعر سایت شهرستان ادب با شعری از استاد #یوسفعلی_میرشکاک به روز شد. در ادامه غزلی از کتاب تازه منتشر شدهی ایشان در انتشارات شهرستان ادب با عنوان #آن_جا_که_نامی_نیست را میخوانید)
▪️گفتی از اتفاقی که تازهست، از کهن داستان جهان؛ عشق
اتفاقی که همواره بودهاست، باستانیترین داستان عشق
جز همین داستان هرچه خواندم، رنگ نیرنگ و بیهودگی داشت
رنگها را گرفت و به من داد، رنج بیرنگي جاودان؛ عشق
من زمین تھی دست بودم، از گران باری و تیرگی مست
روشنم کرد و پرواز آموخت، برد آن سوتر از آسمان، عشق
پهن دشت شگرف بهشت است وسعت تنگنایی که دارد
لامكان است جایی که دارد درنگنجد به شرح و بیان عشق
در همه نیستی سوی عشق است، سربه سر هستیام نیستی باد
بیکران هستی از نیستی زاد، پس چه ترسم من از بیکران عشق
عاشقی گربدانی چه چیزیست، هر دوگیتی به چشمت پشیزیست
هردمت چون خدا رستخیزیست، میشناسی خدا را؟ همان عشق
عاشقی کیمیای وجود است جسم وجان عشق را در سجود است
عشق بنیان بود و نبود است کفر و دین، آشکار و نهان، عشق
عشق کرده ست این نغمه را ساز، دیده پایان ره را در آغاز
درکشیدهاست و در میکشد باز از می خویش رطل گران عشق
سِر هستی تویی گرنباشی، پا توان بود اگر سر نباشی
فقر باشی توانگر نباشی، تا کند فارغت زین و آن، عشق
تا مرا بر زمین مرده دیدی، از فراسوی هستی رسیدی
روح در قالب من دمیدی، آه ای مادر مهربان؛ عشق
☑️ @ShahrestanAdab
🔻در اخبار نبشتهاست... | شماره هفدهم
(گزیده اخبار مهم هفته با موضوع کتاب و ادبیات در ایران و جهان به روایت شهرستان ادب)
▪️این هفته در شانزدهمین مطلب #در_اخبار_نبشته_است، خبرهایی داریم از روش تازه شاعران نازلسُرا برای کسب شهرت در شبکههای مجازی، درگذشت یکی از چهرههای برجسته ادبی، نابرابری در صنعت نشر بریتانیا، انتشار کتابی از دکتر میثم مطیعی و شعرخوانی شاعران آمریکایی ضد ترامپ. از شما دعوت میکنیم گزیده اخبار مهم هفته با موضوع کتاب و ادبیات -در ایران و جهان- را به روایت شهرستان ادب بخوانید.
مطالب این هفته، از نوشتههای هفته گذشته خبرگزاری ایسنا، فارس، وبگاه باسبویز اند پوئتز، گاردین و با همکاری #گروه_ترجمه_شهرستان_ادب گردآوری شده است.
این اخبار را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9997
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻گزارش تصویری پنجمین نشست ادبی #از_هندوکش_تا_البرز (نشست مشترک داستان نویسان ایران و افغانستان) 🔗 s
🔻گزارش مشروح پنجمین نشست ادبی #از_هندوکش_تا_البرز
(نشست مشترک داستان نویسان ایران و افغانستان)
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9998
☑️ @ShahrestanAdab
🔻بیستمین میزگرد #بوطیقا در شهرستان ادب
🔖خلاصه:
eitaa.com/shahrestanadab/1331
📖مشروح و 📸گزارش تصویری این نشست به زودی منتشر خواهد شد.
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻بیستمین میزگرد #بوطیقا در شهرستان ادب 🔖خلاصه: eitaa.com/shahrestanadab/1331 📖مشروح و 📸گزارش تصویر
📕 بیستمین میزگرد از سری میزگردهای آزاد ادبی #بوطیقا در مؤسسهی شهرستان ادب برگزار شد و محمدمهدی رسولی، محمدرضا صادقی، محمدرضا وحیدزاده، علیرضا سمیعی و محمدقائم خانی دربارهی رمان و معنویت به بحث و گفتوگو پرداختند.
خلاصهی جلسه:
✔️ #محمدمهدی_رسولی: «کلمه به مثابه معنا است. به همین جهت تفکیک کلمه (مانند شعر یا رمان به شکل مادی) و معنا (به عنوان یک امر انتزاعی) امکان پذیر نیست. ما نمیتوانیم رمانی داشته باشیم که حاوی معنا نباشد.»
✔️ #محمدرضا_صادقی: «رمان بر محور سوژه شکل میگیرد. سوژه به صورت بالقوه میتواند هرچیزی درون خودش داشته باشد، پس سوژه به صورت خودبنیاد دارای معنویت است.»
✔️ #محمدرضا_وحیدزاده: «رابطۀ رمان با معنویت از یک منظر میتواند سوالی انحرافی باشد. وقتی ما از معنویت به مثابه یک اوبژه حرف میزنیم همچنان در دام نگاه غربزده و سکولار خودمان افتادهایم.»
✔️ #علیرضا_سمیعی: «قالب رمان به گونهای است که ناخودآگاه معنویت (در شکل امر قدسی) در آن به کنار میرود و تبدیل میشود به عواطف بنیادین انسان، مثل قدرت تفکر، توان خلق اثر هنری و دلرحمی.»
✔️ #محمدقائم_خانی: «در مواجهه با دنیای مدرن ما از لحاظ پدیدارشناسانه همیشه در جایگاه ابژه بودهایم، دیگران برای ما تصمیم میگرفتند و این تصمیمات لزوماً مطابق با امر قدسی نبودهاند. به همین دلیل ما همواره یک درگیری درونی دربارهی نسبت رمان با امر قدسی داریم.»
▪️گزارش و مشروح این نشست به زودی منتشر خواهد شد.
☑️ @ShahrestanAdab
🔻پهلو گرفته بود
(ضمن عرض تسلیت به مناسبت شهادت حضرت صدیقۀ طاهره – سلام الله علیها - پرونده #شعر_فاطمی سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب #رجزمویه در سوگ اول بانوی جهان اسلام، سرودهی #امید_مهدی_نژاد» تازه میکنیم)
▪️بر ساحل شکافته پهلو گرفته بود
ماهی که از ادامه شب رو گرفته بود
آرامشی عجیب در اندام سرو بود
گویا تنش به زخم تبر خو گرفته بود
دستی به دستگیره دروازه بهشت
دستی دگر بر آتشِ پهلو گرفته بود
رو به سمتِ بهاری که رفته بود
آهو عجیب بوی پرستو گرفته بود
آن شب چگونه مرگ به بانو جواز داد؟
او که همیشه اذن ز بانو گرفته بود
پشت زمین شکست، خدا گریهاش گرفت
وقتی علی دو دست به زانو گرفته بود
دیگر مطالب پرونده شعر فاطمی را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/پرونده-شعر-فاطمی
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 بازگشایی پروندۀ #شعر_فاطمی
▪️همزمان با ایام سوگواری حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) پروندۀ شعر فاطمی در سایت شهرستان ادب بازگشایی میشود.
صفحه این پرونده:
🔗 shahrestanadab.com/پرونده-شعر-فاطمی
☑️ @ShahrestanAdab
🔻بازگشایی پروندهپرتره «فردوسی» در سایت شهرستان ادب
(به مناسبت زادروز حکیم ابوالقاسم #فردوسی خالق شاهنامه)
▪️به مناسبت زادروز حکیم ابوالقاسم فردوسی، پروندهپرتره «فردوسی» را که پیش از این بیستوپنجم اردیبهشتماه روز گرامیداشتِ ایشان منتشر شده بود بازگشایی میکنیم.
گفتنیاست بعضی از پژوهشگران بر اینباورند که با توجه به این ابیات:
چو آدینه هرمزد بهمن بود / بر این کار فرّخ نشیمن بود
می لعل پیش آور ای هاشمی / ز خمّی که هرگز نگیرد کمی
چو شصت و سه شد سال شد گوش کر / ز بیشی چرا جویم آیین و فر
و بیت «شب اورمزد آمد از ماه دی / ز گفتن بیاسای و بردار می» که حدود ۸۰۰ بیت پیش از آنها در شاهنامه آمده است، فردوسی در سوم دی ماه سال ۳۰۸ یزدگردی برابر با اول بهمن زاده شده است.
در این پرونده جدا از گزارشها، اخبار و یادداشتهای تحلیلی خواندنی هیئت تحریریه، مصاحبهای اختصاصی با دکتر کزازی و کلیپی که شهرستان ادب بر اساس سخنان آیتالله جوادی آملی با موضوع فردوسی ساخته است را مشاهده میکنید.
صفحه این پرونده:
🔗 shahrestanadab.com/پرونده-پرتره-فردوسی
☑️ @ShahrestanAdab
🔻رازِ شب
(پرونده #شعر_فاطمی و پروندهپرتره #شهریار را با شعری از استاد محمدحسین شهریار در رثای حضرت فاطمه سلاماللهعلیها بهروز میکنیم)
▪️«...ماه آن شب خموش و سرگردان
روی صحرا و دشت می تابید
رنگ غم رنگ حزن پرور ماه
همه جا را نموده بود سپید
دانه دانه ستاره بر رخ چرخ
همچون اشک یتیم می لرزید
خواب گسترده بود خاموشی
برجهان پرده فراموشی...»
متن کامل این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10001
☑️ @ShahrestanAdab
🔻شاهنامه در زندگی معاصر ما | یادداشتی از #علیرضا_سمیعی - بخش اول
(ویژه #پرونده_پرتره_فردوسی)
▪️«...امروزه کار و بار ما صورت تازهای به خود گرفته و کمتر شبیه حال و روز مردمان دویست سیصد سال پیش است. ما به نحو آشکاری از مشروطه به اینسو ساختارهای کلی و جزئی زندگی خود را تغییر دادهایم: از شاکلۀ سیاسی گرفته تا نظم و نسق نظامی، ساز و کار اداری، سازوارههای صناعی، شیوۀ تعلیم و تربیت و حتی راه و رسم هنری و ادبی خود را متحول کردهایم. راهی جز این هم نبود؛ زیرا بعد از جنگ 25 ساله و شکست از روسیه به نحو بنیادینی در چگونگی زندگی قدیمی خود تردید کردیم. روسها تا قزوین پیش آمده بودند و عهدنامۀ ترکمنچای و گلستان درواقع بهترین عهدنامههایی بودند که میتوانستند آنها را قانع کنند که بدون جنگ و خونریزی تا پشت مرزهای کنونی عقب بنشینند. چه اینکه دربار به خاطر شورشهای داخلی نمیتوانست به جنگ ادامه دهد. ولی فقط همین نبود؛ ما جنگی را باختیم که در آن عباس میرزا یکی از باهوشترین و باکفایتترین مردان روزگارمان فرماندهیاش را به عهده داشت...»
متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10003
#فردوسی
☑️ @ShahrestanAdab
🔻آتش برف
(پرونده #برفیه سایت شهرستان ادب را با شعری از #نزار_قبانی با ترجمه استاد #موسی_بیدج تازه میکنیم)
▪️«...برف
نوگویی زمین است
وقتی به متن پایبند نباشد
و بخواهد
به شیوهای دیگر
و سبکی بهتر بسراید
و از عشق خود
به زبانی دیگر بگوید
برف
نگرانم نمیکند
حصار یخ
رنجم نمیدهد
زیرا پایداری میکنم
گاهی با شعر و
گاهی با عشق
که برای گرم شدن
وسیلهی دیگری نیست
جز آنکه
دوستت بدارم
یا برایت
عاشقانه بسرایم...»
متن کامل این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10005
☑️ @ShahrestanAdab
🔻شاهنامه در زندگی معاصر ما | یادداشتی از #علیرضا_سمیعی - بخش دوم
(ویژه #پرونده_پرتره_فردوسی)
▪️«...شاهنامه یا شهنامه متنی است که بر اساس تقسیم بندی مرسوم متون قبلی خود مثل «خدای نامه» و «زندوهمن»، ادوار شهریاری را به عنوان منقسم بخشهای خود پذیرفته است. او متون زیادی مانند«یادگار زریران»، «شاهنامه منصوری» و... را از نظر گذرانده و قصه-های شفاهی که راویانی مانند آزاد سرو و دهقان چاچ و پیر خراسان و... نقل میکردند شنیده و احتمال دارد که متون دیگری را دیده باشد که ما امروز نمیشناسیم.
لذا در شاهنامه دو تقسیم بندی داریم. اول تقسیم شاهنامه بر اساس دوران شهریاری که از کیومرث (یعنی اولین موجود زندهای که میمیرد) شروع میشود و تا آخر شاه به شاه پیش میرود. تقسیم بعدی بر اساس منطق روایی است: دوران اسطوره ای و دوران تاریخی...»
متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10006
#فردوسی
☑️ @ShahrestanAdab