eitaa logo
شهرستان ادب
1.5هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
352 ویدیو
8 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻نابغه‌ای در تبعید (یادداشتی به مناسبت سالروز درگذشت ، به قلم ) ▪️«دانته در ۱۴ سپتامبر ۱۳۲۱ در شهر راوِنا چشم از جهان فروبست؛ با این‌که در فلورانس به دنیا آمده بود. زیرا در زد و خوردی سیاسی شکست خورده بود و در دادگاه حکم عجیبی علیه وی صادر شده بود. او باید فلورانس را بدون همسر و فرزندانش ترک می­کرد و چنان‌چه مسئولین فلورانسی پیدایش می­کردند، می­توانستند بدون محاکمه اعدامش کنند. این حکم سرآغاز آوارگی دانته بود هر چند همه‌جا به گرمی پذیرفته می­شد اما غم دوری از خان­ومان رهایش نکرد؛ طوری که می­گویند در آخرین لحظه گفته "ای کاش در خانه خود می­مردم". بعد از مرگش غوغایی بر پا شد؛ فلورانسی­ها جسد وی را از راونا می­خواستند و حتی کار به لشگرکشی انجامید اما خوشبختانه جارو جنجال­ها بدون خون­ریزی پایان یافت و امروزه مردم ایتالیا در راونا قبر او را تبدیل به محلی توریستی کرده­اند. دانته اولین شخصی­ست که بدون آن‌که پادشاه، قهرمان جنگ، پیامبر یا قدیس باشد، بزرگ داشته شد. اصلا با او بود که مفهوم نابغه طرح شد...» 🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11685 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻 نخستین نشست از سلسله گفتگوهای «ادبیات جهان» با موضوع رمان اثر با حضور و ، یکشنبه ۲۳ شهریور ساعت ۲۰:۳۰، از حساب رسمی اینستاگرام موسسه شهرستان ادب برگزار می‌شود. 🔗 instagram.com/shahrestanadab ☑️ @ShahrestanAdab
🔻نقد و بررسی رمان اثر (دومین نشست از سری میزگردهای آزاد ادبی «درنگ» با محور "یاریگری" و با حضور ، و در معاونت فرهنگی هنری حوزه نمایندگی ولی فقیه جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی برگزار شد) ▪️«...اصلی‌ترین خاصیٌت رمان، آئینه‌گی است. رمان، شما را به خودتان نشان می‌دهد تا با دیدن خودتان، زوایای پنهان‌تان را پیدا کنید. اگر قبل از شیوع کرونا "طاعون" را می‌خواندید یک اتٌفاق در شما می‌افتاد و اگر در زمان کرونا آن را بخوانید، وضعیٌت فرق می‌کند. شما می‌توانید خودتان را جای شخصیٌت‌های این رمان بگذارید. آیا "تارو" هستم که فرار کنم یا دکتر "ریو" که بمانم و به مردم کمک کنم؟ آیا شبیه کشیش "پانلو" هستم و به وظایف دینی‌ام عمل می‌کنم؟ وقتی خودم را در آینه‌ی این رمان می‌بینم، زاویه‌ای از خودم را کشف می‌کنم و با کشف خودم می‌توانم در جامعه‌ام درست زندگی کنم. اتٌفاقاً در موقعیٌتی که هستیم این رمان بیشتر به ما کمک می‌کند که چه واکنشی به وضعیٌتی شبیه به "طاعون" داشته باشیم...» 🔗 مشروح این نشست را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11705 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻خاتم (شعری از تقدیم به پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) ▪️روی هر صدایی نام تو را می­نویسم به خاطر سنگریزه­های صدات وقتی كه قرن‌­هاست سخن می­گویی به خاطر هر تكه ماه كه روی نجوای شبانه‌­ات یافتم به هوای زیبایی كه در چشم‌­هات مرور می­شد برای كودكانی كه در نامت چشم گذاشتند به خاطر حسرت كه از جای خالیت برخاست گذشتی و گل‌­های از قدیم دوباره شدند رودخانه تعبیر چشم آدم شد ابراهیم شعله کشید موسی شنید عیسی کلام شد این ستاره‌بازی از روبه‌روی شما آغاز گشته است اكنون سلام كه در كنار هر جوابت تمدنی به راه می­افتد تنی كه بر تو نماز می­برد حرف‌به‌حرف شراب می­شود 🔗 را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: adabbook.com/صدای-بهتر-زخم ☑️ @ShahrestanAdab
🔸فروغ و افشای سیاهی خانه (یادداشتی از به مناسبت زادروز ) 🔹«سال ۱۳۴۴ چندی از چاپ مجموعه تولدی دیگر، شاملو و اخوان و آزاد و سپهری و... به همراه گیردهاردی تیکو، یک بار در منزل فروغ فرخزاد و فردای همان روز در خانه شاملو جمع می‌شوند و به بحث از شعر می‌نشینند. همان‌جاست که شاملو از فروغ سوال می‌کند که "فرق شاعر و فیلسوف چیست؟" و او در می‌آید "فرقش این است که وقتی آن یکی شروع می‌کند به شعر گفتن آن یکی شروع می‌کند به فلسفه نوشتن." فروغ در اصل شاعر بود. هر چند به این‌سو و آن‌سو می‌رفت و مثلا فیلم "این خانه سیاه است" را می‌ساخت. شاید آن فیلم به لحاظ سینمایی، مستند مهمی نباشد اما موضوعی دلخراشی چون انزوای بیماران برابر می‌رسید کسانی که مثل موجوداتی خطرناک دور از چشم شهرنشینان نگاه داری می‌شدند. سیاهی را باید طوری پنهان کرد که رفاه دیدگان را نیالاید. این همه زرق و برق کافی نیست. باید عملاً زشتی‌ها و رنج‌ها را قایم کرد. این کار آن طور که ادعا می‌کنیم رفع و رجوع کردن سیاهی نیست، بلکه سرکوب دیدن آن است...» 💠 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11776 ☑️ @ShahrestanAdab
🔹شب‌نشینی ادبی 🔸نقد بررسی رمان اثر «علی‌اصغر عزتی‌پاک» 🔸با حضور: ، ، و 🔸چهارشنبه ۲۲ بهمن‌ماه ۱۳۹۹ از ساعت ۲۰ 💠 به میزبانی دکتر در صفحۀ اینستاگرام: www.instagram.com/mm.sayyar ☑️ @ShahrestanAdab
💠www.aparat.com/v/EIV8X 🎥 انقلاب در کلمات 🔹معرفی بستهٔ پیشنهادی رمان انقلاب (با اجرای و ) ☑️ @ShahrestanAdab
🔸فقر هوگویی (یادداشتی بر رمان اثر به قلم ) 🔹«در حالی که ویکتور هوگو به رمان بینوایان می‌بالد و دوستدارانش در سراسر جهان معمولاً این اثر را در میان ۱۰ رمان برتر تاریخ می‌دانند، فرانسوی‌ها اصرار دارند او را به عنوان شاعری بزرگ بشناسند. البته او بود که در ۱۸۲۷ مقدمۀ مفصلی بر "درام کرمول" نوشت و رمانتیسم را اختراع کرد. چه کسی بهتر از او که در جوانی حسابی تربیت شده بود و سرودن شعر را با ترجمۀ آثار "ویرژیل" از لاتین آغاز کرده بود. اما ویکتور هوگو طوری که انگار در قلمش کیمیا ریخته باشد، به هر چه دست می‌زد، می‌درخشید: داستان‌هایی که برق می‌زنند، اشعار خیره کننده، نمایش‌های گیرا و مقاله‌هایی که آدم را مسحور می‌کند. با این حال وقتی با فرانسوی‌های راجع‌به شاهکاری ادبی قرن نوزدهم حرف می‌زنید، دلشان می‌خواهد هرجور شده بحث را به "مادام بواری" و بقیه نوشتجات "فلوبر" منحرف کنند. اما هوگو باکش نیست و با سلیقۀ ادبی منتقدان مخالف است...» 💠 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: Shahrestanadab.com/Content/ID/11813 ☑️ @ShahrestanAdab
13.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸خاتم (شعری با صدای از کتاب ) 🔹روی هر صدایی نام تو را می‌نویسم به‌خاطر سنگریزه‌های صدات وقتی که قرن‌هاست سخن می‌گویی به‌خاطر هر تکه ماه که روی نجوای شبانه‌ات یافتم به هوای زیبایی که در چشم‌هات مرور می‌شد برای کودکانی که در نامت چشم گذاشتند به خاطر حسرت که از جای خالی‌ات برخاست گذشتی و گل‌های از قدیم دوباره شدند رودخانه تعبیر چشم آدم شد ابراهیم شعله کشید موسی شنید عیسی کلام شد این ستاره‌بازی از روبه‌روی شما آغاز گشته است اکنون سلام که در کنار هر جوابت تمدنی به راه می‌افتد تنی که بر تو نماز می‌برد حرف به حرف شراب می‌شود 💠 «صدای بهتر زخم» را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: adabbook.com/صدای-بهتر-زخم ☑️ @ShahrestanAdab
15.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🔸شعرخوانی از کتاب سرودهٔ 🔹دور شد از چشمگی‌های تو لب‌های سفالم در حرام افتادم و آلوده شد رزق حلالم و با خودم گفتم: دو روزی دلخوش ابر و بهاری ریشه زد، رویید باری خارها بر خشک‌سالم پس به هر ابلیس آدم‌رو که دیدم دست دادم از فریب خود چنینم، دستمالم، پایمالم گم شدم در چاک پیراهن که چاهی بود بی‌آب گرگ خود بودم، شبان خود، بگو از که بنالم؟ ای بهشت دور رفته از خیال شاخه‌هایم دور از باغ بلوغ چشم تو اندوه کالم خسته شد شور دویدن، ای مجاور با رسیدن! آسمان پیر پوسیده‌ست دیگر زیر بالم وقف اوقات دگر شد باز این آیینۀ کوژ بی‌خبر از حال ماندم، باز با بار سؤالم عهد سرسبزی سرآمد، شاخه‌ها یک‌یک تبر شد دود شد بخت سیاه اما نمی‌گیرد زغالم سوختم در این گلستان، ای خدا! خاکسترم کن تا برآید هیزمی از حرف‌ها، از قیل و قالم 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
💠www.aparat.com/v/T6Ifh 🎥 جانِ کلمات 🔹معرفی بستهٔ پیشنهادی رمان با محوريت رحمه‌الله، (با اجرای و ) ☑️ @ShahrestanAdab
گاهی نویسنده چیزی می‌نویسد که اقشار و طبقات مختلف یک ملّت، خود را در آن می‌بینند. گویا نویسندۀ «ایرانشهر» همین کار را کرده است، زیرا شخصیت‌های مختلف با عقاید متفاوت با هم در یک نقطه کانونی جمع شده‌اند. این نقطۀ کانونی، جنگ است... یادداشت کامل علیرضا سمیعی را از پیوند زیر بخوانید: https://shahrestanadab.com/Content/ID/12398/ @shahrestanadab