🔻پریشانی زبان و زمان، ذهن و زمانه
(یادداشت #محمدقائم_خانی بر رمان #خشم_و_هیاهو اثر معروف #ویلیام_فاکنر)
▪️«...نباید تصور کنیم که موضوع اصلی رمان فاکنر، پریشانی ذهن انسانهاست، که البته هست؛ ولی مهمتر از آن پریشانی زمانه است. اهمیت خشم و هیاهو در اینباره نیست که نشان میدهد ذهن انسان پریشان شده، که پیش از او به این سخن اشاره شده بود و امروز حرفی بسیار پیش پا افتاده است؛ اهمیت این اثر در این است که میگوید «پریشانی ذهن ما از پریشانی زمان است»، وقتی زمان پریشان باشد، پریشانی امری وجودی میشود که خود را در همهجا، ازجمله ذهن انسانها نشان میدهد. بنابراین با راهحلهای تکنیکی و دمدستی نمیتوان آن را حل کرد، اما چرا فاکنر برای نمایش این مسأله، این همه خودش را به آب و آتش زده است؟...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10679
☑️ @ShahrestanAdab
🔻البلاءُللولا
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب #صحن_فیروزه سرودۀ #فاطمه_نانی_زاد بهروز میکنیم. گفتنیست این کتاب توسط #انتشارات_شهرستان_ادب به چاپ رسیده است)
▪️تو همانی؛ آنکه من از هر نظر میخواهمش
بیبروبرگرد و اما و اگر میخواهمش
بارها از آینه پرسیدهام این راز را
من چرا اینگونه هستم؛ اینقَدَر میخواهمش؟!
دور اگر افتادم از او چشم دنیا شور بود
چشمتان روشن که با چشمان تر میخواهمش
هر چه میخواند برایم البلاءُللولا
بیشتر از بیشتر از بیشتر میخواهمش
هرچه از عشقش بگویم، گفتنی دارم هنوز
جملهای گویا و موجز، مختصر؛ میخواهمش
☑️ @ShahrestanAdab
🔻خاطرهانگیزترین ترانههای کودک دهه ۶۰ و ۷۰ | بخش اول
(یادداشتی از #سیده_نرگس_میرفیضی در پروندۀ تخصصی #ترانه_خوانی)
▪️«اگر دنیای کودکی هرکدام از ما را زیر و رو کنند، به احتمال زیاد به زمزمۀ آوازها و ترانههایی خواهند رسید که در تلفیق با بسیاری از خاطرههای آن دوران در حافظۀ ما ثبت و ضبط شدهاند. از اینرو نقش پررنگ ترانهها در شکلدهی به شخصیت کودکان انکارناپذیر است. بههمینسبب معمولاً اولین گزینهای که برای انتقال مفاهیم به کودکان، مورد استقبال همۀ اقشار فرهنگی و اجتماعی قرار میگیرد، ابزار شعر و ترانه است. از آنجاییکه هرترانهای یکوجه نوشتاری و یکوجه موسیقیایی و اجرایی دارد، پرواضح است که ترانههای کودکانه نیز برای رسیدن به گوش مخاطب خود به یکتریبون پرطرفدار نیاز دارند. بعد از پیروزی انقلاب و در دهۀ شصت و هفتاد شمسی، برنامهسازیهای متعدد برای کودکان اوج گرفت و اقبال عمومی به سمتی هدایت شد که ساخت فیلمها و سریالهای موزیکال برای کودکان به اوج شکوفایی خود برسد...»
متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10495
☑️ @ShahrestanAdab
🔻تهیدستان
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از #محمدتقی_عزیزیان بهروز میکنیم)
▪️با تهیدستان که باشم حال و روزم عالی است
سهمش از باران فراوان، هر که دستش خالی است
آن بهشتی را که وعده میدهی بیرنج نیست
چشمهای سرخ مادر، خونبهای قالی است
گاهی آدم حاصل رنج کسی را میخورد
شانههای باد، زیر گیسوان شالی است
دل بریدن از جهان با پختگی گل میکند
سختی دل کندن از شاخه نشان کالی است
گریهام می گیرد و دست تو در دست کسی است
سهمش از باران فراوان، هر که دستش خالی است
☑️ @ShahrestanAdab
🔻در حاشیۀ جنگ | نگاهی به مجموعهداستان #زیرخاکی نوشتۀ مجید قیصری به قلم #لیلا_بهرامی
(پروندهپرترۀ #مجید_قیصری)
▪️«...نثر داستان بسیار روان و ساده روایت میشود. زبان و لحن بهدرستی در این مجموعه بهکار گرفته شده است. داستانها اغلب شخصیتمحور هستند. گفتگوها در داستان، ساده و صمیمی است. مشخصۀ بارز گفتگوها کوتاهبودن آنهاست. بخش جذاب داستان، اتفاقهای آن است که تعلیق خوبی را ایجاد میکند تا مخاطب با علاقمندی، روایت را دنبال کند.
نویسنده با نوشتن این مجموعهداستان، ما را با شخصیتهایی آشنا میکند که در حاشیۀ جنگ هستند. حادثهها در داستانهای این مجموعه، برخی باورپذیرهستند و برخی هم باورپذیر نیستند. مانند زیرخاکی؛ هنگام درآوردن زیرخاکی برای لحظهای پنداشتم با برداشتن حصیر، چیز کوچکی را از باغچه درآوردند؛ چون توصیفی که از باغچه شده، آنقدر باغچه را بزرگ نشان نداده که باورم شود قبری که سهراب در آن لحظه کنده با آن وقت کم، آنقدر بزرگ باشد که چیزی با ارتفاع یک و شصت در آن، جا شده باشد...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10837
☑️ @ShahrestanAdab
🔻ترس
(ستون داستان سایت شهرستان ادب را با داستان کوتاه «ترس» از نویسندۀ مطرح معاصر، #احمد_محمود، بهروز میکنیم)
▪️«...آب باران رو آسفالت راه افتاده بود. باد هو میکشید و آب را رو آسفالت میرقصاند. قطرههای درشت باران، رو شیشه جلوی وانت، لرزان به بالا کشیده میشد. یحیی رو فرمان قوز کرده بود و پدال گاز را تا تخته فشرده بود.
خالد کبریت کشید که سیگاری بگیراند. دستش میلرزید. کبریت خاموش شد. باز کبریت کشید. باد تو میزد، سرش را پایین گرفت. سیگار روشن شد.
دودش رابلعید و پرصدا بیرون داد. وانت تا بالای شیشه عقب، پر بود از کاغذ سیگار، سیگار خارجی و جوهر. خالد رو تشک اتومبیل سُر خورد و خودش را پایین کشید و چشمها را روی هم گذاشت. صدای یکنواخت لاستیکها تو گوشش بود.
از صدای سومینگلوله، خالد پرید و خودش را بالا کشید. دوج هشت سیلندر تو آیینه پیدا بود. بهنظر میرسید که سینهاش از زمین کنده شده است.
پوزه پهن دوج به پوزه کوسهای میماند که خشمگین به شکار، حمله آورده باشد...»
متن کامل این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10820
☑️ @ShahrestanAdab
🔻اعمال محدویت در صفحه #اینستاگرام شهرستان ادب
▪️طی چند روز گذشته، صفحۀ اینستاگرام شهرستان ادب با اعمال محدودیتهایی از سوی این نرمافزار مواجه شده است. در ابتدا مطلب «از کران تا بیکران» که سرودهای از #علی_داودی تقدیم به «سردار #قاسم_سلیمانی» بود حذف شد و بعد از آن میزان بازدیدهای صفحۀ شهرستان ادب به صورت چشمگیری کاهش یافت. براساس این سیاست اینستاگرام، مطالب صفحۀ شهرستان ادب برای بسیاری از شما مخاطبان گرامی این صفحه نمایش داده نمیشود.
ازاینرو پس از این، مطالب ما پس از آنکه در صفحۀ اصلی اینستاگرام شهرستان ادب بهروز میشود، جهت اطلاع شما مخاطبان عزیز به صورت استوری نیز نمایش داده خواهد شد.
از این که صفحۀ شهرستان ادب را دنبال میکنید و مطالب آن را با دوستان خود به اشتراک میگذارید، متشکریم.
صفحۀ موسسه فرهنگیهنری شهرستان ادب در اینستاگرام
🔗 instagram.com/shahrestanadab/?hl=en
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 آوارگی نگهبان
(یادداشت #محمدقائم_خانی بر مجموعهداستان #جشن_همگانی در پروندهپرترۀ #مجید_قیصری)
▪️«...شاهکار مجید قیصری در داستان "هرشب یکی از این گله کم میشود" در کدام فراز است؟ احتمال زیاد دارد که شما پس از خواندن داستان "هرشب یکی از این گله کم میشود" از مجموعۀ "جشن همگانی"، دست بگذارید روی عبارات صفحه ۱۰۴:
"عدهای معتقدند گرگ با شامۀ تیزی که دارد، آمدن عزرائیل را حس میکند؛ ولی عدهای دیگر میگویند قدرت بینایی گرگ این توان را به او داده که آمدن عزرائیل را ببیند و شروع به سر و صدا کند. سگ، نگهبان زندگان است و گرگ، نگهبان مردگان."
حقیقتاً جملات حیرتانگیزی است. چه حجابها که ندریده این عبارات. نگاه علمزدۀ مادی ما را کنار گذاشته، دارد از ارتباط گرگ با عزرائیل صحبت میکند...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/6851
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻گزارش تصویری شانزدهمین #ماه_شعر #آفتابگردان_ها 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10817 ☑️ @Shahres
🔻گزارش مشروح شانزدهمین #ماه_شعر #آفتابگردان_ها
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10841
☑️ @ShahrestanAdab
🔻استاد #حسین_آهی، شاعر و پژوهشگر معاصر درگذشت
▪️باخبر شدیم استاد حسین آهی، شاعر و پژوهشگر بزرگ معاصر، روز گذشته دار فانی را وداع گفتند.
استاد آهی، فرزند علی آهی (شاعر و پیرغلام اهل بیت) بود که درسال ۹۴ چشم از جهان فروبست. حسین آهی، مسلط به زبانهای عربی، پهلوی و آلمانی بود و در زمینۀ ادبیات دارای اشعار، تألیفات، مقالات و تصحیحات بسیار مهمی بود. استاد آهی به سبب فعالیتهای رسانهای ادبی خود چهرهای آشنا و شناختهشده برای دوستداران ادبیات بود؛ ایشان طی سالها همکاری با رادیو و تلویزیون فعالیتهای تأثیرگذاری داشتند که برنامههای «کاروان شعر و موسیقی» و «تماشاگه راز» از آن جمله بود.
مؤسسۀ شهرستان ادب و همۀ هنرمندان همراه با این مجموعه، این ضایعۀ دردناک را به فرزند استاد آهی، حافظ آهی (نویسنده و محقق) و همچنین عروس محترم ایشان، سرکار خانم فرناز شهیدثالث (نویسنده و عضو دورۀ مدرسهرمان شهرستان ادب) و جامعۀ ادبی کشور تسلیت عرض میکند و برای آن مرحوم، رحمت الهی و برای بازماندگان، صبر جزیل از خداوند خواستار است.
☑️ @ShahrestanAdab