eitaa logo
شهرستان ادب
1.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
301 ویدیو
6 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻قصه و زندگی در «قطاری از کلمات» (یادداشتی از بر کتاب اثر ) ▪️«...این کتاب، قطاری است که راوی‌اش دست ما را می‌گیرد و کوپه‌به‌کوپه جلو می‌برد و آدم‌ها را با زندگی‌شان نشان‌مان می‌دهد. قصه آدم‌ها را زندگی و زندگی آدم‌ها را تبدیل به قصه می‌کند. باری در کوپه‌ای با دختر کوچکی که مادرش را از دست داده و معلم جوانی که قصه می‌گوید و قصه می‌نویسد، آشنا و همراه می‌شویم؛ که معلم، دختر را از عالم واقعیت به داخل قصه‌اش می‌کشد و او را می‌نویسد. برای دختر، اما قصه تبدیل به واقعیت و زندگی و عاطفۀ مادری می‌شود و معلم را مادر خود می‌بیند. معلم می‌نویسد از آن‌چه دیده از دختر کوچک و آن‌چه باید باشد را با دانش‌آموزانش گام‌به‌گام می‌سازد. گویی قصه، آدم‌ها را می‌نویسد و می‌سازد...» 🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/10924 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻علی همیشه بزرگ است،‌ در تمام فصول (یادداشت بر رمان نوشتۀ ) ▪️ «...سلمان کدیور در اولین تجربۀ جدی داستان‌نویسی‌اش از دوجنبه سراغ موضوع حساسی در تاریخ اسلام رفته است؛ یکی روایت داستانی از وقایع تاریخ اسلام و دیگری خود موضوع جنگ صفین است. صفین پس از جمل، دومین جنگ در تاریخ اسلام است که مابین مسلمانان درگرفته است. تا پیش از آن اگر قرار بود مسلمانان بجنگند، آن جنگ بین اسلام و کفر یا شرک بود و تکلیف کفر و شرک هم مشخص. از جانب مسلمانان تحلیل وجوب جنگ با کافر یا مشرک کار سختی نبود و اساساً این موضوع تردیدناپذیر می‌نمود. اما جنگ مسلمان با مسلمان چه؟ درواقع گرانی‌گاه این داستان، همین نقطه است. پس از بیست‌سال روایت داستانی نبرد میان دوقرائت از اسلام است. دوشیوۀ دین‌داری و تبیین موضوع‌ها از منظر کتاب‌الله و حتی سبک زندگی و دونحوۀ حکومت‌داری. مذهب علیه مذهب یعنی دقیقاً همین. هردو ‌گروه علی‌الظاهر برای رضای خداوند و اطاعت از دستور او و جهاد، روی هم شمشیر کشیده‌اند...» ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10923 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻منزل به منزل (ستون شعر شهرستان ادب را با شعر معروفی از #حسین_اسرافیلی، شاعر با تجربۀ هم‌روزگارمان، به‌روز می‌کنیم) ◾️می‌برم منزل به منزل چوبِ دار خویش را تا کجا پایان دهم آغازِ کار خویش را در طریق عاشقی از تیغ و تیرم بیم نیست می‌برد بر دوش خود منصور، دار خویش را برنمی‌دارد نگاه از من جنونِ‌ سینه‌سوز می‌شناسد چشم صیادم شکار خویش را رونق روشن‌دلان با منت خورشید نیست می‌کند روشن چراغم شامِ‌ تار خویش را در دل دریایی‌ام از موج و طوفان باک نیست می‌فشارد در بغل، دریا، کنار خویش را موج پرجوشم، من از دریا نمی‌گیرم کنار می‌نهم بر دوش طوفان، کوله‌بار خویش را بس که می‌پیچد به خود امواج این گرداب،‌ سخت ساحل از کف می‌دهد این‌جا قرار خویش را ☑️ @ShahrestanAdab
🔻قدم زدن در خیابان‌های مانیفست (معرفی کتاب اثر به قلم در پرونده ) ▪️«...ماه بر فراز مانیفست، رمانی تاریخی است. همان‌طور که گفتیم این کتاب قرار است تاریخ آمریکا را شرح دهد. نویسنده از سال‌های ۱۹۱۸ و ۱۹۳۶ می‌گوید؛ یعنی از جنگ جهانی اول و بحران اقتصادی بزرگ (رکورد بزرگ). کتاب، داستان آبیلین را شرح می‌دهد. آبیلین، دختر نوجوانی است که پدرش او را به شهر دوران نوجوانی خودش، یعنی مانیفست، می‌فرستد. آبیلین بعد از مدت کوتاهی در پی یافتنِ گذشتۀ پدر، به سرگذشت شهر مانیفست و شهروندانش گره می‌خورد و گره از رازهای روزهای دور مردم این شهر باز می‌کند. وقتی کتاب را می‌خوانید، قرار است با آبیلین به زندگی اهالی مانیفست سرک بکشید، قصه‌های دوشیزه سادی را بشنوید، همراه جینکس ماجراجویی کنید، همراه نِد به جبهه‌های جنگ بروید، با روتانا و لتی کارگاه‌بازی کنید و جاسوس شهر را پیدا کنید و درنهایت همراه شِدی برای مردم خیابانی سازدهنی بزنید و برایشان غم‌خوار خوبی باشید...» 🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/10111 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻انسجام، معیار خوب بودن شعر سپید ▪️گزارش مشروح و تصویری چهارمین روز اردوی آقایان دورۀ هفتم #آفتابگردان_ها 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10941 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻عشق تو (شعری می‌خوانیم از خانم #اسماء_سجادی_پویا، از شاعران موفق عضو دورۀ هفتم #آفتابگردان_ها) ◾️عشق تو سادگی است، ولی اشتباه نه من موسپید می‌شوم و رو سیاه نه این روزها خرابم و شادم که با غمت عمرم تمام می‌شود، اما تباه نه گفتم ببین که حال من امروز بهتر است آیینه گفت: بهتری و روبه‌راه نه سهم من از تمام تو، مهری است در دلم لبخند نه، گلایه نه، حتی نگاه نه تو وعدۀ خدای منی؛ پس بیا که من از شوق گریه کرده‌ام، اما گناه نه ☑️ @ShahrestanAdab
🔻شعر متأثر از جهان بینی شاعر است ▪️گزارش مشروح و تصویری چهارمین روز اردوی بانوان دورۀ هفتم #آفتابگردان_ها 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10943 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻 روایت عاشقی در دل تاریخ (معرفی کوتاه دو رمان مهم و تازۀ شهرستان ادب؛ و به قلم ) ▪️ «...طرح جلد کتاب "سایه‌های باغ ملی" کلیدی است هوشمندانه برای خواندن این کتاب؛ زیرا همان‌طور که از طرح جلد برمی‌آید، با رمانی حماسی و تاریخی و اسطوره‌محور مواجه هستیم. "سایه‌های باغ ملی" اثر رمانی تاریخی است از آن جهت که سال‌های ۴۹ تا ۵۲ را روایت می‌کند و البته گریزی هم به مسائل بعد از کودتای ۲۸ مرداد دارد. حماسی است از آن‌جا که روایت مبارزات فرهنگی و مسلحانۀ توده‌های مختلف با رژیم طاغوت است و تاحدودی اسطوره‌محور است... را پیش از این با رمان‌های موفقی چون "برج قحطی"، "خواب پلنگ" و "باغ خرمالو" می‌شناسیم. حکیمیان برای کار جدید خود که رمان بزرگ‌سال است، عنوان "برج ناز" را برگزیده است. خط روایت کلی "برج ناز" که توسط انتشارات شهرستان‌ادب به چاپ رسیده است، داستان ماجراهای زندگی یک‌نویسنده است...» ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10921 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻داستان‌های فیکای (ستون داستان سایت شهرستان ادب با داستان کوتاهی از #محمدقائم_خانی به‌روز می‌کنیم) ▪️«زنگ می‌زنم. در را باز می‌کنند. می‌روم داخل شرکت. یعنی می‌خواهند قسط اول را که پرداخته‌اند، پس بگیرند؟ نکند جریمه هم برای فسخ قرارداد ببُرند؟ نه، مرتضی این‌طور کارفرمایی نیست. سختی کار را درک می‌کند. مرتضی یک‌همچین رفیقی نیست. از همین‌حالا که از ادامۀ کار در پروژه ناامید شده‌ام، دلم برای فیکای تنگ شده. دوست داشتم مسیر تکاملش را ببینم. از اول هم معلوم بود که داستان‌نویس شاخصی نمی‌شود، ولی من امیدوار بودم که حداقل داستان‌نویس بشود. هنوز هم امیدوارم که بشود و دکان نصف این‌جماعت نویسندۀ تکراری‌نویس فرصت‌طلب را تخته کند. آن‌وقت مردانِ مردش به میدان می‌آیند و پنجه در پنجه نداشته‌اش می‌افکنند. چه زن چه مرد، دیگر هرکسی هوس نوشتن داستان نمی‌کند؛ چه واقعی چه فانتزی...» 🔗 ادامه این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/10944 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻بررسی داستان از (مشروح دومین جلسه با حضور در شهرستان ادب) ▪️«...ساعدی توانسته است قشر شهرنشین جامعه را نه از راه تخیل، بلکه به صورت رئالیستی نقد کند. در داستان‌های او شخصیت‌ها بر طرح غالب هستند. او یک پزشک روانکاو است و می‌توان این مسئله را در داستان‌هایش مشاهده کرد، همان‌طور که در دوبرادر یک پزشک وجود دارد که از نقشی خیرخواهانه برخوردار است. به عقیدۀ بنده پزشک می‌تواند خود نویسنده باشد که نگاه او را به جامعه نشان می‌دهد. از نقاط قوت آثار ساعدی که امروزه کمرنگ شده است، اهمیت دادن به آداب و رسوم روستاها و شهرهای دیگر است. در داستان دوبرادر جدال نه بین دوبرادر بلکه جدال بین دو تفکر است. برادر بزرگتر اهل کارکردن نیست، بلکه اهل فکر و مطالعه است و به خوش‌گذرانی نیز علاقه دارد، اما برادر کوچک اهل کار و فعالیت است...» ادامۀ این گزارش را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10938 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻 ۱۲ ترانۀ ماندگار از محمدعلی بهمنی (بازخوانی ۱۲ ترانۀ ماندگار از استاد در پروندۀ به همراه فایل صوتی ترانه‌های برگزیده) ▪️ «... در شعر روزگار ما نام "محمدعلی بهمنی" همواره یادآور غزل و غزل‌سرایی است. بااین‌وجود وجه ترانه‌سرایی وی نیز همواره در کنار وجه اول، پررنگ بوده و گاه این دووجه به یکدیگر پیوند خورده است و حتی شاعر به سرودن غزل‌ـ‌ترانه پرداخته است. برخی از این غزل‌ها آن‌چنان با آهنگ و صدا عجین شده‌اند که نمی‌توان قضاوت کرد این دقیقاً خود شعر است که سبب ماندگاری اثر در ذهن مخاطب شده یا اجرای موسیقیایی آن؛ چون کمال وجه شعری و هماهنگی بالای موسیقی اجازه‌ نمی‌دهد هیچ‌یک از این دو را شرط کافی موفقیت اثر بدانیم. بی‌‌گمان ظرفیت موسیقیایی بالای شعر، همان‌قدر شرط لازم یک‌اجرای موسیقیایی خوب است که نبود یک‌اجرای موسیقیایی خوب می‌تواند شانس شنیده‌شدن اثر را از بین ببرد. به همین سبب بر آن شدیم در بخش شاعران ترانه‌سرای پروندۀ ترانه‌خوانی، ضمن نام‌بردن از برخی ترانه‌های موفق محمدعلی بهمنی، از برخی اجراهای موفق غزل‌های این شاعر نیز یادی کنیم...» ادامۀ این مطلب را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10486 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻همان خندۀ خاموش (در سالگرد درگذشت #مهدی_اخوان_ثالث، به بازخوانی شعر معروفی از این شاعر بزرگ معاصر می‌پردازیم) ◾️همان رنگ و همان روی، همان برگ و همان بار، همان خندۀ خاموش در او خفته بسی راز، همان شرم و همان ناز همان برگ سپید به مثل ژاله، ژاله به مثل اشک نگونسار همان جلوه و رخسار نه پژمرده شود هیچ، نه افسرده، که افسردگی روی خورد آب ز پژمردگی دل، ولی در پس این چهره دلی نیست گرش برگ و بری هست ز آب و ز گلی نیست بس، از دور ببینش به منظر بنشان و به نظاره بنشینش، ولی قصّه ز اُمید هبائی که در او بسته دلت، هیچ مگویش، مبویش، که او بوی چنین قصّه شنیدن نتواند مبر دست به سویش، که در دست تو جز کاغذ رنگین ورقی چند نماند ☑️ @ShahrestanAdab