eitaa logo
شهرستان ادب
1.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
297 ویدیو
6 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
شهرستان ادب
🔻 دعوت (در سال‌روز تولد ، بانوی شعر انقلاب اسلامی، شعری می‌خوانیم از کتاب «بیعت با بیداری» ایشان که سرودۀ سال‌های 1356 تا 58 این شاعر بزرگ است.) ▪️چشمت چو باز شد دیگر مخواب که خواب تو را بازمی‌برد در تیراه‌راه خواب سقف اتاق،‌ لانۀ تردید است چشمت چو باز شد از سقف چشم بردار برخیز بیرون بیا بیرون خانه فصلی به انتظار نشسته‌ست و گردشش به گردش قدم توست شاید که برف ببارد بیرون شاید باران اما سرما ز پوشش ردای رهایی سرما ز سلطۀ نفَس تو هراس دارد سرما ردای گرم نبوت تنها حدیث و نقل و سخن نیست اما فقط به قامت رهرو پناه می‌دهد از سرما پناه می‌دهد از فصل غم از فصل غم فصل نشستن و نالیدن در فصل سرخ بهار آمدیم فصل دمیدن همراهان از خون فصل تپیدن هم‌خونان بر خاک و سیل جاری رگ‌ها مرز میان مشرق و مغرب مرز میان شهرک و شهرستان را بی‌رنگ کرده است و سرزمین سرود رهایی‌ست تو سرزمین رهایی هستی برخیز برخیز برخیز چشمت چو بازشد دیگر مخواب که خواب تو را باز می‌برد در تیره‌راه خواب ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻 ادبیات جنگ یا ادبیات ضدّجنگ؟! ( اگر خوانندۀ پروندۀ سایت شهرستان ادب بوده باشید، یادداشت با موضوع چیستی ادبیات جنگ را خوانده‌اید. بهروزفخر در دومین یادداشت خود خواننده را با وضعیت ادبیات جنگ در کشورهای جنگ‌زدۀ دنیا آشنا کرده و سپس به چالش ادبیات جنگ یا ضدجنگ پاسخ می‌دهد. شما را به خواندن این یادداشت دعوت می‌کنیم.) ▪️ «... با یک بررسی جزئی و نگاهی به تاریخ ادبیات جنگ در کشورهای مختلف تعدد نام‌ها و عناوینی که هر کشور یا سرزمین برای این بخش از ادبیات خود بهره می‌گیرد، جالب توجه و حائز اهمیت است. برای مثال در تاریخ ادبیات داستانی ایران به برخی از رمان‌ها عنوان رمان جنگ و به برخی دیگر رمان دفاع مقدس اطلاق می‌گردد. در تاریخ ادبیات جنگِ غرب نیز، برخی رمان‌ها مضمونی ضدجنگ دارند و از آن‌ها با عنوان رمان ضدجنگ یاد می‌شود. حال باید به بررسی این نکته پرداخت که دلیل این نام‌گذاری‌ها چیست؟ چرا علاوه‌بر عنوان کلی ادبیات جنگ، برخی از عناوین جزئی و منحصر نیز برای نامیدن این بخش از ادبیات‌شان بهره می‌گیرند... » ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9714 ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻 گشایش پرونده کتاب «شاه‌کشُی» در سایت شهرستان ادب ▪️ از جمله پرونده‌های سایت شهرستان ادب، پرونده‌کتاب‌ها هستند که به بررسی یکی از آثار یک نویسنده (در حوزۀ شعر یا داستان) می‌پردازند. تاکنون نیز در سایت شهرستان ادب 9 پرونده‌کتاب‌ منتشر شده است و اکنون در آستانۀ گشایش دهمین پرونده‌کتاب هستیم که اختصاص دارد به اثر با نام . کتاب «شاه‌کشی» نوشتۀ ابراهیم اکبری دیزگاه ما را سراغ پدیده‌ای می‌برد که سال‌های اخیر به دفعات پیش چشم ما آمده یا خبرش را شنیده‌ایم؛ ترور. اما آقای دیزگاه زمان را به دهۀ پنجاه منتقل کرده و روی تروری درون نظام سیاسی متمرکز شده تا بتواند به واکاوی ریشه‌های روی آوردن انسان ایرانی معاصر به ترور بپردازد. نویسنده‌ای که در کتاب قبلی، به سراغ داستان تبلیغ یک طلبه در روستایی دورافتاده رفته بود، این بار شیراز و جشن 2500 ساله را برای نوشتن رمان انتخاب کرد. این کتاب که به همت انتشارات شهرستان ادب در سال 95 منتشر شده است، مورد توجه بسیاری از مخاطبان و منتقدین قرار گرفته است و با وجود پرداختن به مقطع خاص دهۀ پنجاه، حرف‌های زیادی برای جامعۀ امروز ما دارد. در دهمین پرونده کتاب سایت شهرستان ادب، یادداشت‌هایی متنوع از نویسندگان مختلف، ابعاد گوناگون کتاب «شاه‌کشی» را مورد بررسی قرار داده و از حیث فرمی و محتوایی به آن پرداخته‌اند. همچنین برای مطالعۀ مطالب مربوط به این پرونده، می‌توانید به صفحۀ اختصاصی آن مراجعه کنید: 🔗 www.shahrestanadab.com/رمان-شاه-کشی ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻شیشه عطریم (روز گذشته در یازدهمین جلسه‌ی مجموعه شعر سروده‌ی با حضور «محمدسعید میرزایی» و «میلاد عرفانپور» نقد و بررسی شد. در تازه‌ترین مطلب ستون شعر شهرستان ادب شما را به خواندن غزلی زیبا از این کتاب دعوت می‌کنیم) ▪️شیشه عطریم و در افسوس بوی رفته را باز برگردان به ما این آب جوی رفته را منت رسوایی‌ات را بر سرم نگذار عشق تا به سر خاکی بریزم آبروی رفته را! یوسفم را گرگ بُرد و دیدن پیراهنش پس نخواهد داد نور چشم و سوی رفته را زندگی فرسوده ما را، آه ای آیینه آه! هی به روی ما نیاور، رنگ و روی رفته را سالها در خواب می‌خواندم نماز و مانده‌ام کِی قضا خواهند کرد از ما وضوی رفته را؟ مایه‌ی ننگ است و اسباب شکست ای پادشاه سوی میدان برنگردان جنگجوی رفته را ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻روایت انتقام (یادداشتی از بر شاه کُشی در پرونده‌ کتاب ) ▪️«...شاه‌کشی روایت یک انتقام است؛ خون پدر که باید بازپس گرفته شود. روایتی که به لایه‌های درونی راوی و خانواده‌اش رسوخ می‌کند. هرسه‌فرزند خانواده، قدم در راه مبارزه می‌گذارند و اتفاقاً منفعل‌ترین‌شان دست به عمل جدی می‌زند. نویسنده در شخصیت‌پردازی با اعضای خانواده، تیپ‌های مختلف را می‌سازد. مادر تبدیل می‌شود به نمایندۀ مذهبیون، دایی یک سلطنت‌طلب دوآتیشه است، مهسا نمایندۀ روشنفکران و برادر، چریک می‌شود. سهراب اما خودش هم نمی‌داند در کدام دسته قرار دارد. نه دلش مبارزه می‌خواهد و نه نشستن و تماشای امور، یک بلاتکلیف تمام‌عیار است و این بلاتکلیفی تا پایان روایت همراهش است حتی وقتی ماشه می‌چکاند. نویسنده با ترتیب‌دادن تمام اتفاق‌های شب قبل، او را مصمم و عزمش را راسخ نمی‌کند بلکه هراتفاق بیش از پیش خسته و کلافه‌اش می‌کند تا آن‌جاکه از سر کلافگی، دودلی را کنار می‌گذارد...» ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9745 ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻با سایه‌ای یگانه (در سالروز درگذشت، زنده‌یاد شاعر، روزنامه‌نگار و مترجم توان‌مند، ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری این شاعر نوگرای معاصر به‌روز می‌کنیم) ▪️کنارعکس پیری من عکس جوانی پدرم افتاده‌است -از اتفاق- این دلپذیرترین مصراعی‌است که خوانده‌ام -از آن همه خروار حرف این سطرِ از دو واژه ناهمخوان -اما همخون- در چرخش مکّرر رویایی دور معنای بی‌نهایت خود را در طیف‌های رنگی غمناکی بر نخل روبرویم -در آفتاب- یگانه کرده‌اند اینگونه نیست که سایه‌های زرد پریروز در آب‌های آبی امروز ترصیع می شود؟ و ماه بدر در خالیِ هلال شب اول جا خوش کرده‌است؟ اینگونه نیست که صبح از خلال خیال پریشان شب می‌آید و برّه با چراغ زنگوله بوهای سبز را رد می‌گیرد؟ از اتفاق عکس جوانیِ پدرم کنار عکس پیری من افتاده و روی بی‌نهایتِ این مصراع نورانی دو عابر غریب با سایه‌ای بلند و یگانه آرام دور می‌شوند. ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻چرا آتشی آتشی نماند (یادداشتی از به مناسبت سالروز درگذشت زنده‌یاد ) ▪️«...آتشی با مجموعه‌شعر "آهنگ دیگر"ش که در سال 1339 منتشر شد واقعا آهنگی دیگر را در روزگار خود نواخت. مخصوصا با شعری که به همین نام در مجموعه او بود: "شعرم سرود پاك مرغان چمن نیست تا بشكفد از لای زنبق‌های شاداب یا بشكند چون ساقه‌های سبز و سیراب یا چون پر فواره ریزد روی گل‌ها خوشخوان باغ شعر من زاغ غریب است نفرینی شعر خداوندان گفتار فواره‌ی گل‌های من مار است و هر صبح گلبرگ‌ها را می‌كند از زهر سرشار..." شعری که در عین صلابت و جذابیت و رنگ و لعابی تازه شاید آنقدرها هم بدیع نبود و در راستای صدای غالب شعر نوی آن‌روزگار و شعر بعضی دیگر از پیش‌کسوتان و هم‌کسوتان شاعر بود. از جمله شعر معروف نصرت رحمانی که پنج سال قبل از مجموعه آتشی در دفتر شعر «کوچ و کویر» منتشر شده بود: "شاعر نشدم در دل این ظلمت جاوید تا شعر مرا دختر همسایه بخواند شاعر نشدم تا دل استاد اگر خواست احسنت مرا گوید و استاد بداند..." و یا آنجا که آتشی سعدی را هدف تیرهای آتشین خود قرار می‌دهد طبیعتا یاد سطرهایی از فسانه نیما می‌افتیم...» ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9754 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻گزارش تصویری یازدهمین #ماه_شعر #آفتابگردان_ها 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9758 ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻بلند شو پدر (در ادامۀ پروندۀ و در تازه‌ترین مطلب ستون شعر سایت شهرستان ادب شعری می‌خوانیم از ) ▪️تو می توانستی در آصلاندوز یا ترکمنچای اسبت را زین کرده با کلاهی پشمی پشت عباس میرزا باشی شکست هم خورده بودی اگر نامت، ننگی به پیشانی این قوم نمی شد. یا می توانستی چوپانی باشی عشقت را به رود می سپردی اگر پیغمبر قبیله ات می شدی. امّا تو سربازی خاکی بودی با لهجه ی سرد آذری و داغ دیده از آفتاب جنوب و داغ دیده از مردمی که به "قاف" تو می خندند چون تو سیمرغ شان بودی. خنده دار است که این روزها قرص ها حرف های زیر زبانت را می کِشند و نامه ات روی میز اداره ها گم می شود امان از چرخ های ویلچر که دیگر تاول دست هایت از شیمیایی نیست. بلند شو پدر خاک لباست را بتکان دستی به موهایت بکش و راحت بمیر تو گمنام شدی تا بزرگی نامت، کمر سنگ مزار را نشکند. ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻 پربازدیدترین مطالب سایت شهرستان ادب در آبان ماه ۱۳۹۷ در حوزه‌های مختلفِ شعر و داستان به ترتیب میزان بازدید از این قرارند : ▪️۴۰ شعر برای ، ره‌توشه زائران کربلا 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/6648 ▪️گزارش دومین شب شعر در شهرستان ادب 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9682 ▪️انتشار فیلم‌های شعرخوانی شاعران در مسیر اربعین 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9654 ▪️«بررسی فلسفه و اصالت شعر و نوحه اربعین» | در گفتگو با 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9648 ▪️۴۰شعر از بهترین شعرها برای علیه‌السلام 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9697 ▪️مستند : روایت کاروان شاعران و نویسندگان ایرانی در اربعین 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9675 ▪️بگذار بماند | داستان کوتاهی در حال و هوای پیاده‌روی اربعین از 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9653 ▪️خنده‌های زیر هفت سال | دو شعر ضدآمریکایی از 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9688 ▪️ سروده برگزیده جایزه شد 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9661 ▪️در اخبار نبشته‌است... | شماره پنجم 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9647 ▪️خود تویی ربیع الاول! | شعری از 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9703 ▪️افسانه جنگ|شعری برای شهیدحسین فهمیده سروده‌ی 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9663 ▪️«چله‌نشین» | شعری اربعینی از 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9665 ▪️شگفتا راه عشق است این | شعری از در حال و هوای اربعین 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9650 ▪️غم زن بودن | یادداشت بر کتاب 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9700 ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻پرونده‌ای برای بهترین شعرها و داستان برای پیامبر اسلام (بازگشایی پرونده تخصصی « در کوچه ادبیات» در سایت شهرستان ادب) ▪️همزمان با آغاز هفته وحدت و فرارسیدن ایام میلاد پیامبر اسلام مصطفی صل الله علیه و آله و سلم پرونده تخصصی « در کوچه ادبیات» در سایت شهرستان ادب بازگشایی می‌شود. در این پرونده تاکنون شعرهایی از «حضرت خدیجه» (سلام‌الله علیها)، «ویکتور هوگو»، «یوهان ولفگانگ فون گوته»، «ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی»، «عبدالرحمن جامی»، «سعدی شیرازی» ، «حبیب‌الله چایچیان»، «علی معلم دامغانی»، «غلامرضا شکوهی»، «محمدکاظم کاظمی»، «مهدی جهاندار»، «حمیدرضا برقعی»، «عباس احمدی»، «ندا نوروزی»، «وحیده احمدی» در ستایش پیامبر اسلام صل الله علیه و آله و سلم منتشر شده است. همچنین در این پرونده، کتاب‌هایی نیز با موضوع شعر برای پیامبر اسلام معرفی شده‌اند که از این جمله‌اند: «نعت حضرت رسول اکرم در شعر فارسی» و «محمد رسولالله در هزارسال شعر فارسی». 🔸این پرونده در هفته وحدت، با مطالب تازه‌ای به‌روز خواهد شد... همچنین برای مطالعۀ مطالب مربوط به این پرونده، می‌توانید به صفحۀ اختصاصی آن در سایت شهرستان ادب مراجعه کنید: 🔗 shahrestanadab.com/پرونده-عاشقان-محمد ☑️ @ShahrestanAdab
🔻گزارش تصویری نشست نقد و بررسی مجموعه شعر #چاپ_بیروت سروده‌ی #علی_داودی در فرهنگسرای انقلاب 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9761 ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻تنها گل همیشه بهار (همزمان با آغاز هفته وحدت و فرارسیدن ایام میلاد پیامبر اسلام صل الله علیه و آله و سلم، پرونده تخصصی را با شعری از در ستایش ایشان به‌روز می‌کنیم) ▪️«...ای روشنی تبار تو و نور تیره ات ای آسمانیان زمین هم عشیره ات ای لحظه لحظه زندگی ات آیه آیه صبح آئینه دار سوره ی شمس است سیره ات دارد دلت علاقه ی ذاتی به آسمان همواره سوی اوست اگر چشم خیره ات خورشید رفت و ماه… پدرت رفت و مادرت در غم گذشت روز و شب تار و تیره ات دُرّ یتیمی و صدف کعبه خانه ات لطف خدای عزّوجل پشتوانه ات ای لهجه ات ز نغمه ی باران فصیح تر لبخندت از تبسّم گلها ملیح تر بر موی تو نسیم بهشتی دخیل بست یعنی ندیده از خَم زلفت ضریح تر ای با خدای عرش ز موسی کلیم تر با ساکنان فرش ز عیسی مسیح تر با دیدن تو عشق نمک گیر شد که دید روی تو را ز چهره ی یوسف ملیح تر...» متن کامل این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9763 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻فراخوان ثبت‌نام #پنجمین_دوره_آموزشی_مدرسه_رمان در موسسه فرهنگی هنری «شهرستان ادب» منتشر شد. داوطلبان می‌توانند تا بیستم آذرماه برای ثبت‌نام اقدام کنند : 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9762 #مدرسه_رمان ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻چه می‌شود که سهراب تصمیم می‌گیرد؟ (یادداشتی از بر شاه کُشی در پرونده‌ کتاب ) ▪️«...شاه‌کشی رمانی‌ست در بازۀ زمانی کوتاه، کمتر از۲۴ساعت. با ایده‌ای جذاب و پرکشش. صحنه‌های ابتدایی داستان با ذهنیات مشوش و درهم و برهم سهراب از روزهای گذشته‌اش شروع می‌شود. خانوادۀ سهراب، همان اکثریتی را تشکیل می‌دهند که در دهۀ پنجاه معمول بود؛ مادر مذهبی، پدر عباپوش و برادر و خواهر هرکدام به شیوۀ خودشان مبارز با رژیم. سهراب تنها کسی در خانواده است که سیاسی نیست و دلش نمی‌خواهد سیاسی باشد. انگار تمام افراد خانواده از سهراب انتظار دارند کاری بزرگ انجام بدهد، خودش را نشان بدهد تا خواهرش مدام ترسو خطابش نکند. سهراب ترسو نیست، فقط نمی‌خواهد کسی باشد شبیه مهسا که روی در و دیوار شعرهایش را بنویسد یا شبیه حجت که فراری بشود از خانه و مادر برایش اشک بریزد. سهراب یک فرد معمولی است؛ نماد انسان‌هایی که نه کمونیست بودند، نه جمهوری‌خواه، نه عضو حزب توده و نه کفن‌پوش و جان‌برکف. پس چه می‌شود که سهراب تصمیمی به این مهمی و هولناکی می‌گیرد؟ مرگ پدرش؟ رعشه‌های مادرش؟ عشق سلمی؟ دیوانگی مهسا؟ یا اعترافات حجت؟...» ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9746 ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻منبر داغ (ضمن تبریک به مناسبت فرارسیدن ایام ولادت صلی الله علیه وسلم، داستان کوتاهی می‌خوانیم از ) ▪️«...تعمیرکار آمد داخل مسجد. کمی با کولر ور رفت و پشت هم سؤال پرسید که چه شده و چه نشده. همه‌اش را جواب دادم و سپس رهایش کردم تا هر کاری دلش می‌خواهد با کولر بکند. کولر هم پشت دیوار بیرونی مسجد، بین دو تا پنجره بود و نیازی نبود تا پشت بام برود. نردبان آوردم پیش طاق زیر پنجره تا خودش هر کار دوست دارد با کولر بکند. بعدش خداحافظی کردم و رفتم به حیاط. قرار شد اگر کاری داشت زنگ بزند تا من هم بتوانم به کارم برسم. حوض و شبستان را رد کردم و رسیدم به کانون. قبل از اینکه کلید بیندازم توی قفل در کانون، فکر کردم که به سرایدار بگویم فردا حتما قفل را عوض کند. قفل توی جاقفلی چنان لق می‌زد که بدون کلید هم، مقداری می‌چرخید. چهار تا کامپیوتری که داشتیم کافی بود تا این قدر سرسری نگیریم ماجرا را. ولی سرایدار همیشه می‌گفت قفل‌های این مسجد را پدرش از اوس حمید بازار خریده و امکان ندارد بدون کلید مخصوصش، باز شود. کلید را انداختم توی قفل لق و چرخاندم. زبانه کنار کشیده شد، حتی در، تکانی هم خورد اما باز نشد. دوباره زبانه چرخاندم و در را هولش بدهم، ولی جابه‌جایی در، به قدِ نوک ناخن هم نرسید. آمدم عقب و نگاهی به کلید انداختم. با بقیه خیلی فرق داشت ولی بعید بود هیچ‌کدام از بقیه هم اصلاً داخل قفل بروند. کانون هم که تنها همین یک در را به حیاط مسجد داشت و راه دیگری برای رفتن به آن نبود. با همۀ این فکر و خیال‌ها، چسبیدم به در و تک‌تکِ کلیدها را امتحان کردم. باز هم فقط همان کلید اولی، داخل قفل رفت و زبانه را چرخاند، منتها در از جا تکان نخورد که نخورد...» ادامه‌ی این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9643 ☑️ @ShahrestanAdab