🔻https://www.instagram.com/p/Bzf722hBFVi/
▪️تصاویری از #انجمن_صبح_شهرستان_ادب _کارگاه ادبی ویژه بانوان_ شاعر در #روز_دختر
با حضور سرکار خانم #افسانه_غیاثوند
پنجشنبه سیزدهم تیرماه ۱۳۹۸
گفتنیست این جلسه هر هفته پنجشنبهها از ساعت ۱۴ مخصوص بانوان در موسسه شهرستان ادب برگزار میشود.
☑️ @ShahrestanAdab
🔻دخترانِ قهرمان | یادداشتی از #مریم_رحیمی_پور به مناسبت #روز_دختر
(معرفی کتابهایی با قهرمانهای دختر در پروندۀ اختصاصی #ادبیات_کودک_و_نوجوان)
▪️«تولد #حضرت_معصومه علیها سلام چند سالی است که به عنوان "روز دختر" نامگذاری شده خیلی هم خوب بین خانوادههای ایرانی جا افتاده است. انگار که همه منتظر روزی بودیم که به بهانۀ آن به دخترانمان هدیه بدهیم و بابت بودنشان جشن بگیریم. به همین مناسبت تصمیم گرفتیم لیستی از کتابهایی که شخصیت اصلیشان یک "دختر" است را معرفی کنیم. نمونههای خارجی آن برای خیلیهایمان شناخته شدهاست. از خواهرانِ دوستداشتنیِ "زنان کوچک" گرفته تا دخترانِ تمام رمانهای جین آستین مثل "الیزابت" و "اِما" یا همۀ شخصیتهای کتابهای خواهران برونته مثل "جین ایر" و "کاترین". اما این بار قرار است بین کتابها، دخترانِ قهرمانِ ایرانی را پیدا کنیم.
اگر اطرافتان دخترانی دارید، احتمالاً این چند جلد کتاب میتواند هدیۀ خوبی برایشان باشد. یا اگر خودتان یک دخترِ کتابخوان هستید، میتوانید تابستان کشدار و طولانیتان را با قهرمانهایی شبیه خودتان شریک شوید...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10720
☑️ @ShahrestanAdab
🔻با کریمان
(ضمن عرض تبریک به مناسبت فرارسیدن سالروز میلاد #حضرت_معصومه سلاماللهعلیها، ستون شعر و پروندۀ «بهترین شعرها برای روز دختر و میلاد حضرت معصومه سلاماللهعلیها» را با شعری از #عباس_احمدی در ستایش ایشان بهروز میکنیم)
▪️خلوتِ صحن عتیق و سوز آذر ماهیاش
شاعری با خاطرات نابِ خاطر خواهیاش
"حاج اسماعیل دولابی" هم اینجا خفته است
با دل نازکتر از قلب کبوتر چاهیاش
افتخار نوکری را ثبتِ کاشی کرده است
ناصرالدین شاه با آن ناصرالدین شاهیاش!
قبر پروین در اتاق زائرین گمشده
نقش آن شعر بلندی با همه کوتاهیاش
آنطرفتر هم رها از قیل و قال فیضیه
آن جوان با آن حیای بچه حزب اللهیاش
تولیت، خدّام، جارو کش، همه هم رتبهاند
افتخار زندگیشان لحظهای همراهیاش
سوژه بسیار است و شعر این پا و آن پا میکند
سایه افکن میشود احساس بر آگاهیاش
می نویسد: "با کریمان کارها دشوار نیست"
قطره اشکی میچکد بر شعر های کاهیاش
☑️ @ShahrestanAdab
🔻به انتخاب «قلم زرین»: شهرستان ادب «ناشر برتر» شد
▪️#انتشارات_شهرستان_ادب در هفدمین جشنواره قلم زرین درخشید و علاوه بر کسب جوایزی در حوزه شعر و داستان، توانست عنوان «ناشر برتر» را نیز در این دوره از جشنواره به دست آورد.
شهرستان ادب امسال بیشترین نامزد را در این دوره از #قلم_زرین داشت و در نهایت دو مجموعه شعر #آنجا_که_نامی_نیست سروده #یوسفعلی_میرشکاک و #از_پله_تا_پروانگی به قلم #محمدرضا_روزبه از این انتشارات به طور مشترک برنده جایزه شدند. همچنین داوران از دو مجموعه داستان #پس_از_بیست_سال نوشته #سلمان_کدیور و #خواب_پلنگ به قلم #هادی_حکیمیان تقدیر کردند.
آیین پایانی جشنواره قلم زرین هفدهم روز سیزدهم تیرماه ۱۳۹۸ در باغ کتاب تهران برگزار شد.
☑️ @ShahrestanAdab
🔻دو مجموعه شعر شهرستان ادب برگزیده جایزه «قلم زرین» شدند
▪️دو کتاب شعر شهرستان ادب امسال توانستند تندیس #قلم_زرین را در هفدمین دوره این جشنواره به دست آورند: مجموعه شعر #از_پیله_تا_پروانگی سروده #محمدرضا_روزبه و #آنجا_که_نامی_نیست سروده #یوسفعلی_میرشکاک هر دو از #انتشارات_شهرستان_ادب برگزیده قلم زرین شدند.
«از پیله تا پروانگی» را محمدرضا روزبه در قالب نیمایی سروده است که در سال ۱۳۹۸ در شهرستان ادب منتشر شد. این پژوهشگر و استاد دانشگاه پیش از این آثاری در شعر و تحقیق از جمله «سیر تحول غزل فارسی از مشروطیت تا انقلاب» را منتشر کرده بود. استاد یوسفعلی میرشکاک، شاعر برجسته انقلاب نیز که نیازی به معرفی ندارد، در «آنجا که نامی نیست»، ۵۲ غزل غالباً عاشقانه و معدودی شعر آیینی را به علاقمندان ادبیات تقدیم کرده بود.
شهرستان ادب به آقایان یوسفعلی میرشکاک و محمدرضا روزبه، دو شاعر و پژوهشگر ارجمند تبریک میگوید و برای آنان آرزوی موفقیتهای بیشتر دارد.
☑️ @ShahrestanAdab
🔻نام تو
(در ایام دهۀ کرامت شما را به خواندن عاشقانهای آیینی از کتاب #آنجا_که_نامی_نیست سرودۀ استاد #یوسفعلی_میرشکاک در ستایش #حضرت_معصومه سلاماللهعلیها دعوت میکنیم)
▪️نامِ توام میبرد آن سوی نامِ خودم
ماه صلا میزند باز به بامِ خودم
ای تو مه و مهرِ من! آینهی چهرِ من!
گرمیِ بازارِ توست اینکه به کامِ خودم
بی تو نه روزم نه شب، آینهی حیرتم
صبحِ تماشای تو پردهی شامِ خودم
جان تویی و تن منم، نه، تن و پیراهنم
نیز تویی، زین سبب محوِ خرامِ خودم
گر به خودم کار هست غیرِ توام یار نیست
جز به خودم کار نیست، چونکه غلامِ توام
نامِ تو را میبرم میروم از یادِ خود
بازمیآرد به خود از تو پیامِ خودم
تا به خود آری مرا دور مدارم ز خود
از میِ دیدار تو مستِ مدامِ خودم
دور فکند آن که زاد، مهرفکند آنکه داد
بار دگر همچو باد جا به کنامِ خودم
آه مترسان مرا از رمهی دشمنان
یوسفِ زهرای تو، شورشِ عامِ خودم
هدهدِ سلطانِ دین، زهرهی مهرآفرین
داد به عرشِ برين ره به سلامِ خودم
فاطمه اختالرضا آینهي هل اتی
زینبِ کبری شد و خواند غلامِ خودم
ای صنمِ موسویِ! من خطِ بینقطهام
فکرِ خط و خال تو ذکرِ مدامِ خودم
گرنه به کامِ توام بندهی نامِ توام
هیچ نیازیم نیست با تو به نامِ خودم
☑️ @ShahrestanAdab
🔻تقدیر #قلم_زرین از دو رمان شهرستان ادب
▪️رمانهای #خواب_پلنگ نوشته #هادی_حکیمیان و #پس_از_بیست_سال نوشته #سلمان_کدیور در هفدهمین دوره جایزه قلم زرین شایسته تقدیر شناخته شدند. این دو رمان را سال گذشته #انتشارات_شهرستان_ادب روانه بازار کرده بود.
«خواب پلنگ» رمان نوجوان است و از میان ١٩٢٩ اثر منتشرشده در سال گذشته، به جمع سه نامزد نهایی راه یافته بود. حکیمیان در این کتاب، داستان حسینعلی و کوچکعلی را روایت میکند که درگیر ماجرای تاریخی زمان قاجار از جمله قتل ناصرالدین شاه میشوند. حکیمیان در سال گذشته نیز بابت رمان «باغ خرمالو» شایسته تقدیر در همین جایزه قلم زرین شده بود.
«پس از بیست سال» نخستین رمان سلمان کدیور است، این رمان حجیم هفتصد صفحهای، روایتی است تاریخی در صدر اسلام که از دوران امام علی علیهالسلام آغاز و به حادثه عاشورا ختم میشود.
موسسه فرهنگی «شهرستان ادب»، کسب این موفقیت ارزشمند را به این دو نویسنده تبریک میگوید و برای آنان در ادامه زندگی ادبیشان آرزوی موفقیتهای بیشتر دارد.
☑️ @ShahrestanAdab
🔻چرا چهاردهم تیرماه «روز قلم» نامگذاری شده است؟
(چهاردهم تیرماه، #روز_قلم نامگذاری شده است. اما علت این نامگذاری چیست؟ #سعید_داودی در یادداشتی به توضیح این مسئله پرداخته است)
▪️«...پیشینۀ نامگذاری چهاردهم تیرماه به نام روز قلم به سال ۱۳۸۱ برمیگردد. اعضای انجمن قلم ایران مدتها در پی اختصاص دادن و انتخاب یک روز خاص برای اهالی فرهنگ و قلم بودند تا در این روز بتوانند برنامههای فرهنگی مناسبی برای اهالی قلم برگزار کنند. تا اینکه در سال ۱۳۸۱ و پس از بررسی تاریخهای متفاوت تصمیم بر این گرفته شد که روز قلم ریشه در فرهنگ و تاریخ ملی داشته باشد و به همین خاطر روز چهاردهم تیرماه از طرف این انجمن به عنوان روز قلم پیشنهاد شده و در نهایت به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید.
اما دلایل انتخاب چهاردهم تیرماه به عنوان "روز قلم" چیست؟...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10731
☑️ @ShahrestanAdab
🔻بیسر و سامانی
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از زندهیاد #مهرداد_اوستا بهروز میکنیم)
▪️چشم تو چون کرشمۀ پنهانی آورد
دل را به کار بیسر و سامانی آورد
اشکم ببین به دیده و برپا مکن دگر
در راه سیل خانه، که ویرانی آورد
چشمی که چشمه با رگ ابر بهار داشت
جای سرشک، سوسن بستانی آورد
منگر به تاب آن سر گیسو، که گفتهاند:
سیر بنفشهزار، پریشانی آورد
با عشوۀ نگاه تو و گردش سپهر
دل بستم و به بار پشیمانی آورد
از شور باده نرگس بیمار او مرا
آن حالتی که دانم و میدانی آورد
☑️ @ShahrestanAdab
🔻هشتمین نشست #میز_نقد
(نقد و بررسی کتاب #تحریر_دیوانگی نوشتۀ #مهدی_زارع با حضور #ریحانه_جعفری و #علیرضا_میرمالک)
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10736
☑️ @ShahrestanAdab
🔻در سایهسار عشق
(یادداشتی از #احمدرضا_رضایی بر مجموعهشعر #آنجا_که_نامی_نیست سرودۀ #یوسفعلی_میرشکاک)
▪️«...میرشکاک در این کتاب، اندیشهورزی است که از آفتاب عقل به سایهسار عشق میگریزد... او آگاهانه بر فرم سوار میشود و به سان برخی از اشعار کتابِ گفتوگویی با زن مصلوب، فرم را به هم نمیریزد. دانسته و شمرده شمرده به دامان عشق پناه میبرد و در عین حال نیمنگاهی به خود دارد. او عمیقاً تحت تأثیر احمد فردید و حکمت اُنسی است و از شاگردان مهم او به شمار میآید. او همچنین با دریافت شخصیای که از اساطیر دارد، خود و جهان را از این دو منظر تفسیر کرده و بالتبع در این کتاب نیز، گاه به آن سو کشیده شده است. دیگرانی که با منظومۀ فکری میرشکاک آشنا نیستند احتمالاً از دریافت ابیات زیر طرفی نمیبندند یا لااقل تفسیر به رأی میکنند؛ اما با کمی دقت و تحقیق میتوان آبشخورهای فکری شاعر را در میان ابیات زیر شناخت:
دو شب در آفتابت شعلهور بودند میدیدم
ز ژرفای وجودم باخبر بودند میدیدم...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10735
☑️ @ShahrestanAdab
🔻بیخضر در خرابات | داستان کوتاهی از #مجید_اسطیری
▪️«از بندرعباس که راه افتاده بودند، شاهرخی چهار کلمه هم حرف نزدهبود. عقب نشسته بود و فقط از شیشۀ پاترول، جاده را نگاه کرده بود و به نشانۀ شکایت از اینکه کولر ماشین جواب نمیدهد با کلاه لبهدارش خودش را باد زده بود. زبانریختنهای موسی هم بیفایدهبود و شاهرخی فقط پوزخند میزد. موسی گفت: "مهندس خودت رو ناراحت نکن. تو اینشرکت از اینمأموریتها زیاده. حالا شانس تو اولیش هم کجا افتاد!" و بعد برای اسکندر که پشت فرمان بود، توضیح داد: "اینمهندسمون همین هفتۀ پیش قرارداد بسته. اینطوری نگاش نکن. مخ انواع تلسکوپه. جایزۀ فارابی هم گرفته". شاهرخی با همان صدای گرفته از روی صندلی عقب گفت: "خوارزمی". موسی گفت: "من هرجا باشه میرم. طبس رفتم. گرگان رفتم. دوتا رصدخونه ۴۰۰۰ میلیمتر برای دبیرستانهای تبریز کار کردهام. خیلیجاها رفتهام"...»
متن کامل این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10737
☑️ @ShahrestanAdab
🔻بازگشت با اکسیر | یادداشتی از #سیدحسین_موسوی_نیا دربارۀ مجید قیصری
(پروندهپرترۀ #مجید_قیصری)
▪️«میگویند رمان، روایت انسان مسألهدار است. میگویند انسانِ رمان، انسانی است با پرسش و جستجویی برای پاسخ. مسألهای درونی دارد که او را درگیر و گلاویز با مناسبات جامعه میکند و چهبسا چنین تعریفی شبیه و قریب باشد به تعریف "رمان نویس". انسانی بیروننگر و درونگرا، انسانی جستجوگر و مسألهدار، اهل فکر و همیشه در راه سفر.
اما کدام انسان، کدام مسأله و کدام مسیر و مقصد؟
مجید قیصری رماننویس است به معنای پرسشگریاش، به معنای مسألهدار بودنش و به معنای مسیر و مقصد داشتنش.
نویسندهای است که انسان ایرانی را با ایدهای جهانی مینویسد. انسانی که مبدأ و معاد میشناسد و همین است مسیر سفر ازلی و ابدی انسانش...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10722
☑️ @ShahrestanAdab
🔻دردسرهای زنبودن
(معرفی رمان #یک_فصل_در_کوبیسم اثر #اعظم_عبداللهیان به قلم #پرستو_علی_عسگرنجاد)
▪️«...دنبال یکرمان خوشخوان خوشفهم کمحجم میگردید؟ حوصلۀ زیادهگویی نویسنده و توصیفات پرپیچ و تاب را ندارید؟ میخواهید یککتاب زیبا و خوشقیافه را به عزیزی هدیه بدهید؟ قیمتش هم اگر مناسب باشد، عالی میشود؟ "یکفصل در کوبیسم" را حتماً جزء گزینههایتان قرار دهید!
هنر «مجید زارع»، طراح جلد زیباترینکتاب جهان، در همان نگاه اول روی جلد "یکفصل در کوبیسم" خودش را نشانتان میدهد. از همینطرح جلد خلاقانه هم بهراحتی میتوانید محتوای کتاب را حدس بزنید. آنقلب فانتزی نشسته روی جلد میگوید احتمالاً شما با یکعاشقانۀ ملایم طرفاید و در عاشقانهها همیشه پای یکزن در میان است. اینبار البته اولینرمان "اعظم عبدالهیان" خیلی بیشتر از آنچه فکرش را میکنید، عاشقانه و زنانه است...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10699
☑️ @ShahrestanAdab
🔻بچههای دهۀ شصت
(معرفی رمان نوجوان #تفنگ_بادی نوشتۀ #محسن_محمدی به قلم #محمدقائم_خانی)
▪️«...شروع بسیار خوب داستان ناگهان ما را به داخل این گروه دوستی پرتاب میکند و با حفظ تعلیق بالای روایت، ما را با موقعیت جنگ روبهرو میکند. همان شروع خوب به او امکان میدهد که بهسرعت سراغ موقعیتهای بعدی برود و با ریتمی تند، تصمیمات عجیب و غریب نوجوانان را از خلال گفتگوها و واکنشهای آنها به ما بنمایاند. ویژگی بسیار خوب این داستان این است که مسئلۀ اصلی را در همان ابتدا فاش نمیکند و گامبهگام ما را از خلال صحنههای مختلفی که گروه در آن دور هم جمع شدهاند، به تصمیم بزرگ داستان نزدیک میکند. این ویژگی میتواند مخاطب نوجوان را نسبت به ادامۀ کار ترغیب کند و در ضمن شخصیتپردازی را هم جلو ببرد. اما متأسفانه کار خیلی زود به پایان نزدیک میشود...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10680
☑️ @ShahrestanAdab
🔻نقش شخصیتهای حیوانی داستانها در دنیای کودکان | یادداشتی از #الهه_عزیزی_فرد
(پروندۀ اختصاصی #ادبیات_کودک_و_نوجوان)
▪️«در ادبیات جهانی، داستانهایی به نظم و نثر وجود دارند که از زبان حیوانات گفته شدهاند و شخصیتهای آنان را حیوانات تشکیل میدهند. این نوع داستانها در اصطلاح "فابل" نام دارند و از کلمۀ لاتین "Fabula" گرفته شده است و معنای آن قصه، حکایت و افسانه است. داستانهایی که از زبان حیوانات نوشته شده باشند، حکایاتی ساده و اغلب کوتاه هستند و هدف نوشتن این داستانها تعلیم و آموختن است.
رابطۀ نزدیک انسان با حیوانات در طبیعت و محیط زندگی، از دلایلی است که سبب شده است انسانها، با حیوانات در ارتباط باشند و به رفتار آنان توجه نشان دهند. این رابطه موجب شده است تا گاه انسان از آنان تأثیر بپذیرد و حتی رفتارهای آنان را تقلید کند. مانند داستان "هابیل و قابیل" که در قرآن کریم مطرح شده است. در این ماجرا قابیل پس از کشتن برادرش نمیدانست با جنازۀ او چه کار کند تا این که عمل دفن کردن را از کلاغی آموخت...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10739
☑️ @ShahrestanAdab
🔻گره گشا
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب #دلم_دهلی_است سروده #عزیز_مهدی بهروز میکنیم. گفتنیست این کتاب توسط #انتشارات_شهرستان_ادب به چاپ رسیده است)
▪️دلا! بیا وُ به عشق کسی دچار مشو
اسیر عشق خدا باش و غصّهدار مشو
به غیر اشک و جدایی، ز غیر، هیچ مجوی
به جز طریق خدا را طلایهدار مشو
ز خویش بگذر و بیهوده لاف عشق مزن
به شوق دیدن اغیار، بیقرار مشو
به رخ کشیدن اعمال، عین بیدینیست
به راز سینه بگو: باش و آشکار مشو
علاج خفتن تو چیست جز شکفتن تو؟
بیا اقامه بخوان؛ غافل از بهار مشو
گرهگشای تو عشق است؛ عشق قُدسی او
«وان یکاد» بخوان؛ خوار هر نگار مشو
☑️ @ShahrestanAdab
🔻از عشق با جنون
(معرفی مجموعهشعر #آنجا_که_نامی_نیست سرودۀ #یوسفعلی_میرشکاک به قلم #مرضیه_رحیمی)
▪️«..."نام" بعضی از نویسندهها و شاعرها کافیست، تا خیال خوانندگانشان برای خرید کتاب راحت شود. حتی اگر نام آنها، به عنوان نویسنده و شاعر کتابی باشد که نامی نداشته باشد.
"آنجا که نامی نیست" مجموعهشعری از یوسفعلی میرشکاک است. مجموعهای که شعر در آن، دقیقاً از آنجا شروع میشود که نامی نیست، یعنی از روی جلد، نه بعد از صفحۀ عنوان و فهرست و شناسنامه و...؛ چراکه همین بینامی، خواننده را به تأمل وامیدارد و چند دقیقهای به نامی فکر میکند که نیست و نامهایی که میتوانستند باشند، درحالیکه توانستهاند نباشند!...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10738
☑️ @ShahrestanAdab
🔻مرتضی حنیفی، شاعر سپیدسرای جوان درگذشت
▪️بانهایت تأسف و تأثر باخبر شدیم #مرتضی_حنیفی، شاعر جوان، روز گذشته دار فانی را وداع گفته است. مرتضی حنیفی فرزند شهید بود و اشعار بسیاری در زمینۀ ادبیات دفاع مقدس از او منتشر شده بود. مجموعه شعرهای «سرفههای قانونی»، «جنگ خاطرهها را مجروح میکند»، «جنگ زیرِ نورِ ماه» و «کتابِ جنگ» از آثار اوست که در رابطه با جنگ تحمیلی سروده شده بود.
مؤسسۀ فرهنگی هنری شهرستان ادب و مجموعه شاعران همراه با این موسسه، این ضایعه را به خانوادۀ محترم حنیفی و جامعۀ ادبی کشور تسلیت میگویند و غفران الهی را برای روح این شاعر ارجمند آرزو میکنند.
☑️ @ShahrestanAdab
🔻تمدید ثبتنام در دورههای آموزشی #زنگ_شعر تا ۱۹ تیرماه
▪️بنا به درخواست داوطلبان مهلت ثبت نام دوره های آموزشی آزاد «زنگ شعر» دفتر شعرِ موسسه فرهنگی هنری «شهرستان ادب» تمدید شد. علاقمندان تا ۱۹ تیرماه ۱۳۹۸ برای ثبتنام در این دورهها، که با حضور مدرسان شعر و شاعران برتر کشور برگزار میشود، فرصت دارند. کلاسها از ۲۰ تیرماه به مدت ۶ هفته برگزار خواهد شد. این دوره با حضور شاعرانی چون آقایان دکتر #قربان_ولیئی، دکتر #اسماعیل_امینی، #بابک_نیک_طلب، #علی_محمد_مودب، #زهیر_توکلی، #مبین_اردستانی، #سیدوحید_سمنانی و سرکارخانم #ایمان_طرفه برگزار میشود.
برای کسب اطلاعات بیشتر به سایت شهرستان ادب مراجعه نمایید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10746
☑️ @ShahrestanAdab
🔻کودک یتیم
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با پنج شعر سپید از زندهیاد #مرتضی_حنیفی که امروز ما را برای همیشه تنها گذاشت بهروز میکنیم)
▪️من محتاجم
به تماشای پیشانیات
به این که در را قفل کنی
و نگذاری
ترکت کنم
به خاطر تو یاد خواهم گرفت زیبا بودن را
عزیزم
برای تو خواهم مرد
حتی یک سال بعد از مرگم
برای تو خواهم مرد
▪️فریاد میزدم
این تنها روشی بود که میتوانستم
با آن از سلول بیرون بروم
▪️مادرم
هنوز با مرگ تو سرگرم است
و نیازی به خوشبختی ندارد
▪️ یادت میآید
بچه که بودم
ظهرها بیرون میرفتم
زیر گرمای چهل درجه
دستم را گود می کردم
که آفتاب بتواند ادای سیب را در بیاورد
بعد یک دفعه
دستم را کنار میکشیدم
تا روی زمین بیفتد
پخش بشود
بخندم...
▪️ از عزاداری و خستگی
همه شبیه هم شدهایم
لباسهایمان
چهرههایمان
نامهایمان
همهی ما شبیه هم شدهایم
جنگ همهی ما را به یک اندازه میکشد
پدر عزیزم!
مثل تو آدمهای بدبخت زیادی را میشناسم،
آدمهایی که مرگشان صدا ندارد.
مصاحبه ندارد،
عکس ندارد
اعلام عمومی ندارد
کودک یتیم اما دارد
زن بیوه اما دارد
و زخمی که سالم است.
☑️ @ShahrestanAdab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #یادگاری_ها | قسمت پنجم
▪️بهجای وصیتنامه؛
فیلمی از شعرخوانی زندهیاد #مرتضی_حنیفی
☑️ @ShahrestanAdab
🔻پلنگ، یک بهانه برای ظلم
(یادداشت #طاهره_احمدنژاد بر کتاب #خواب_پلنگ نوشتۀ #هادی_حکیمیان)
▪️«...هادی حکیمیان در این رمان خود نیز مثل کتاب گذشته خود، باغ خرمالو، به سراغ دو شخصیت کوچیک و حسینعلی میرود و برگ دیگری از تاریخ ایران زمین را به داستان تبدیل میکند. کوچیک و دوستش حسینعلی هر دو همراه با پدر کوچیک مشغول دشتبانی هستند و کارهای کشاورزی انجام میدهند...
ویسنده تلاش کرده است تا تمام هوش و خلاقیت خود را در توصیف صحنهها و شرح و اوصاف شخصیتهای داستان به کار ببندد و بسیار هم در این کار موفق است. توصیفاتی با جزئیات دقیق مانند شرح لباس و شرح عمارات و خانهها که نه کسلکننده و نه اضافه هستند؛ مانند توصیف صحنهای که شازده در کنار روستای آنها توقف میکند و یا صحنهای که حسینعلی و کوچیک و پدرش وارد امارت شازده در یزد میشوند و با چه فلاکتی بیرون انداخته میشوند. این صحنهها به قدری با دقت وصف میشوند که گویی مخاطب خود آنها را تماشا میکند...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10744
☑️ @ShahrestanAdab
🔻جان و جهان شاعر
(#زکریا_اخلاقی از شاعران خوب کشورمان است که اشعار آیینی و عرفانی او مورد توجه منتقدان و مخاطبان قرار گرفته است. #حسنا_محمدزاده، شاعر و منتقد، در یادداشتی به بررسی اشعار این شاعر انقلابی پرداخته است)
▪️«...با کمی تأمل در غزلهای اخلاقی درمییابیم که عرفان این غزلها شباهت چندانی به اشعار سنایی و عطار و مولوی و... ندارد. چهبسا اگر مولوی و سنایی هم در دنیای تلفیقشده از سنت و مدرنیته و علم و خرافات امروز میزیستند، دیگر به آن شکل نمیسرودند. غزلهای زکریا اخلاقی آیینهای است از زیست معنوی و دریافتهای منحصر به خود او، آن هم در روزگار وارونگیها، دنیایی که مدام اخبار قتل و غارت و کلاهبرداری در رسانهها پخش میشود و از منظر شاعر، این روزها دنیا، دنیای آب و رنگ است:
وقتی که صبح آب و رنگ اینجا بغل وا کرد
از قبض و بسط این دقایق رفته بودم من
ای ابتهاج پیش از این، اکنون دلم تنگ است
ای کاش بر رفتار سابق رفته بودم من...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10677
☑️ @ShahrestanAdab
🔻خاطرات
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب #زن_بی_قرار سروده #سمانه_عابدینی بهروز میکنیم. گفتنیست این کتاب توسط #انتشارات_شهرستان_ادب به چاپ رسیده است)
▪️اگر خاطرات، صندلی بود
خسته که میشدم
قدم میزدم
و روی صندلی دیگری مینشستم
اگر خوابهایم
اتاقی بود
وحشت که میکردم
درش را میبستم
و یا اگر دردهایم راههایی بود
برای رسیدن، تنها یکی را انتخاب میکردم
اما نمیدانم چرا سی سالهام
من که به اندازه تمام داستانهای جهان زیستهام
گاهی زنی هستم خیال پرداز
گاهی کودکی سر به هوا
با نیمههای بسیاری که هیچگاه نشان کسی ندادم
و جای خودم
که همیشه خالی است
دست صندلی را میگیرم
و از تمام راهها
گذشتن از خود را انتخاب میکنم
با نیمه کارگری بیوطن
که هر صبح با خورشید بیرون میزند
و بیخورشید باز میگردد
☑️ @ShahrestanAdab