🔻همین
(شعری از کتاب #صبح_زود سرودۀ #سیدعلی_لواسانی)
▪️نرفته از یادم؛ آمد و نشست و گریست
دلش شکست خدایا! دلش شکست و گریست
همیشه مست که میشد، بلند میخندید
چه شد که مست شد و ناگهان نشست و گریست؟
چه رفت بر دلش آیا، چه بر سرش آمد
چه شد که خسته شد و باز چشم بست و گریست؟
چه چاره داشت؟ نمیدانم و نمیدانست
همین! گذاشت فقط دست روی دست و گریست
گریست؛ آینۀ هقهقِ کسی شده بود
اگر غلط نکنم عاشقِ کسی شده بود...
🔗 «صبح زود» را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید:
adabbook.com/صبح-زود
☑️ @ShahrestanAdab
🔻دنیای قشنگ مجازی نو
(یادداشت #علیرضا_سمیعی بر رمان #دنیای_قشنگ_نو اثر #آلدوس_هاکسلی، به مناسبت زادروز این نویسندۀ شهیر انگلیسی)
▪️«آلدوس هاکسلی از آن انگلیسیهایی است که روحیۀ آلمانی دارد. میدانید که توجه به علم (حتی در هنر) و مخصوصاً توجه به دقت عملی از ویژگیهای هنرمندان انگلیسی است. مثلاً "کانل دویل" میتوانست با دقت "شرلوک هلمز" خوانندههایش را سر ذوق بیاورد. ما ایرانیها همیشه انگلیسیها را با یکجور ژست اضافی در آدابدانی میبینیم: کسانیکه سرمیز نهار چنگال و دستمالی به بزرگی یک پتوی مسافرتی همراه دارند. اما هاکسلی به این دقت عملی شک کرده است. از اینرو آن روح انتقادی و رمانتیک آلمانی در آثارش به چشم میخورد. او در معروفترین رمانش، یعنی "دنیای قشنگ نو" تصویری از لندنِ آینده به دست میدهد. مردمی که از دورۀ جنینی تحت کنترل کامل ماشینها به وجود میآیند و تحت برنامهای از پیش تعیین شده بزرگ میشود. شاید در اولین نگاه، این کار را ادامۀ همان بدبینی به علم بدانیم که در سفر سوم گالیور به قلم "جاناتان سوییفت" نوشته شده بود...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11655
☑️ @ShahrestanAdab
9.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم شعرخوانی #افسانه_غیاثوند در دومین شب شعر ضدآمریکایی #هرچه_فریاد، آبان ۱۳۹۷
🔗 #عشق_ناگهان_است و #باغ_وحش، دو دفتر شعر سرکار خانم غیاثوند را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید:
adabbook.com
#ادبیات_ضدآمریکایی
☑️ @ShahrestanAdab
🔻نامسلمان
(چند رباعی تازه از #میلاد_عرفانپور)
▪️کفریم، تو زنده کن به ایمان ما را
عیبیم، تو رحم کن بپوشان ما را
صبر تو کشاندهست به عصیان ما را
اینقدر مخواه نامسلمان ما را
▪️کی میشود از مهر تو، شرمنده نشد
یا بندهنوازی تو را بنده نشد؟
از خشم تو بندۀ گنهکار گریخت
اما به کسی جز تو پناهنده نشد
▪️آن محرم چشمههای تسنیم، کجاست
آن سینۀ خالی از غم و بیم، کجاست
گیریم که بگذرد خداوند از ما
ذوقی که بهشت را بفهمیم کجاست؟!
▪️اشک آوردم، آتش آه آوردم
هم نامه و هم روی سیاه آوردم
هرکس به تمنای تو چیزی آورد
من هیچ نداشتم، گناه آوردم
▪️با آنکه دمی نبوده خرسند از من
هرگز نبریدهاست پیوند از من
از این همه عیبپوشیاش حیرانم
انگار حیا کرد خداوند از من!
▪️از تن بگذر، تدارک رفتن کن
تاریک نمان، چشم و دلی روشن کن
عریانی محشر است، در پیش رفیق!
احرام نبستی، کفنی بر تن کن
▪️ای نفس! تو را نمازِ خجلتباریست
هر رکعت تو، منت بیمقداریست
مغرور مشو، به داغ پیشانی خویش
در فاصلۀ دوسجده، استغفاریست
▪️در سینه، هزار عیب پنهان داریم
از کعبۀ دل، روی به شیطان داریم
هیچیم و غم فلان و بهمان داریم
موریم و گلایه از سلیمان داریم
🔗 آثار «میلاد عرفانپور» را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید:
Adabbook.com
☑️ @ShahrestanAdab
🔻سرخنگار سبزوار | پیجویی ردپای ستیهندگی و ستیزندگی در آثار #محمود_دولت_آبادی
(به قلم دکتر #حامد_صلاحی در زادروز این نویسندۀ معاصر)
▪️«محمود دولتآبادی نویسندهای است "مردمی" و برخاسته از توده مردم و نگاشتههای نگارینش رویه و سویه اجتماعی دارند؛ اما آیا این آثار از طعم و لون سیاسی هم برخوردار و بهرهمندند؟
سرمان فرومیافتد وقتی برمیخوریم به یکی "از رمانهای رئالیستی- جامعهگرای سیاسی و تاریخی با گرایش گاهگاهِ سوسیالیستی" (تسلیمی، ۱۳۹۳: ۱۳۷) و تازه جز کلیدر مواجهیم با جای خالی سلوچ، آوسنه باباسبحان، با شبیرو، گاوارهبان، عقیلعقیل، ققنوس، لایههای بیابانی، هجرت سلیمان و ... . به قول زندهنام نادر ابراهیمی:
"محمود دولتآبادی در مجموعه آثارش نویسندهای است که با یکدندگی در اندیشه دردهای مردم است و فقر و استثمار و ستم زمینداران و مالکان و ستمدیدگان بیحدوحساب طبقات مستضعف." (ابراهیمی، ۱۳۶۹: ۶۹)...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11656
☑️ @ShahrestanAdab
16.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم شعرخوانی #مهدی_مظفری_ساوجی در جشن #سلام_ماه، اسفند ۱۳۹۵
🔗 #به_شکوفه_سیب اثر «مهدی مظفری ساوجی» را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید:
adabbook.com/به-شکوفۀ-سیب
☑️ @ShahrestanAdab
🔻طلسم
(شعری از #علی_سلیمیان)
▪️دل بریدم از تو اما دیگر این دل، دل نشد
آه از این عشق جز شرمندگی حاصل نشد
گریههایم رود شد دریا شد اقیانوس شد
شانهای امواج اشکم را ولی ساحل نشد
خواستم از نو بسازم این دل صدپاره را
تکهای کم بود از آن، پازلم کامل نشد
دیدمت با دشمنانم، خاک بر سر ریختم
چشمۀ رویایت اما در خیالم گل نشد
عکس تو دارد کماکان دلربایی میکند
چشمهای تو طلسمی داشت که باطل نشد
با خیالت زندگی کردم تمام عمر را
هرچه کردم بیخیال تو شود این دل، نشد
☑️ @ShahrestanAdab
🔻موبیدیک و یک حماسۀ نهنگی
(بررسی تمدن آمریکایی ذیل رمان #موبی_دیک اثر #هرمان_ملویل، یادداشتی به قلم #علیرضا_سمیعی)
▪️«نهنگ عنبر از آن ماهيهاي خجالتي است كه بيشتر وقتش را صرف گم وگور كردن خود در اعماق دريا ميكند. ميگويند يك بار آمده روي آب و حضرت يونس را بلعيده و به اين ترتيب در كتاب مقدس ثبت شده است. هيچ موجود زندهاي روي زمين بزرگتر از او نيست. و اين چيزها آدمها را وسوسه ميكند بروند توي كوكش تا سر از كارش در آورند.
هرمان ملويل پانزده سال قبل از جنگ داخلي شمال و جنوب در آمريكا نشست پشت ميز تحرير و يك سال و نيم تايپ كرد تا موبيديك را اول در لندن و بعد در آمريكا چاپ كند. دوران شلوغي بود و هي جنگ و بحران اقتصادي از پي هم آمدند تا در سراسر قرن نوزدهم كسي براي اين رمان بلندبالا، تره هم خرد نكند. اما در قرن بيستم فاكنر و لارنس حسابي در شهرت كتاب دم دادند و آنقدر در اين جا و آنجا خوانده شد تا اينكه در فهرست بهترين رمانها درآمد. تازه آن وقت بود كه اهميت كتاب و اصلا دهههاي ۱۸۴۰ و ۱۸۵۰ معلوم شد...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11658
☑️ @ShahrestanAdab
🔻لبنان
(شعری از کتاب #چاپ_بیروت سرودۀ #علی_داودی)
▪️هی میخواستم گریه کنم هی
آبها
اشک دریا را پوشانده بود
هی این دریا که بیمقدّمه آمده در سفرۀ دل من
با لختهلخته ماهی
هی...
لبنان را بهخاطر میسپرم
زنی در ایوان غروب
چشم بهراهِ فرزند اروپاییاش
و شویی که از جنگ بازنخواهد گشت
*
دریا مردی را که با خود میبرد دیگر نخواهد دید
🔗 این کتاب را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید:
adabbook.com/بی-کتابی
#من_قلبی_سلام_لبیروت
☑️ @ShahrestanAdab
🔻امانات از دست رفته
(در حاشیۀ رمان #بی_کتابی اثر #محمدرضا_شرفی_خبوشان، به قلم #پروانه_حیدری)
▪️«"بیکتابی" اثری تاریخیست که به مسئله هنر، وجدان، امانتداری و از همه مهمتر "کتاب" میپردازد. اثری که با افسانهها و خرده روایات داستانی آمیخته شده و توانسته ساختن جهانی کهن را عهدهدار شود. به کاربردن اصطلاحات قدیمی، تصویرکردن پوششها، معماری خانهها و کاخها و تلفیق صحنههای خشن و رمزآلود در تقابل با روایت لطیف و دقیق از نقشها و نگارهها تضاد جالبی را در کل رمان ایجاد کرده است. نکته مهمی که میتوان به آن اشاره داشت، توجه نویسنده به حفظ کشش داستان و جذابیت ماجراست. گاه ممکن است داستانهایی از این دست که نثر کهن دارند، به دلیل سختخوان بودن از حوصله خواننده خارج شوند و کنار گذاشته شوند. اما "محمدرضا شرفی خبوشان" توانسته در همان صفحات ابتدایی داستان را از جایی شروع کند که مخاطب را گیر میاندازد و او را به خواندن ادامه ماجرا مشتاق میکند...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11661
🔗 «بیکتابی» را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید:
adabbook.com/بی-کتابی
☑️ @ShahrestanAdab
24.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ #دست_ساقی
(به مناسبت #عید_غدیر)
▪️شاعر: #علی_محمد_مودب
▪️خواننده: #وهاب_ابراهیمی
▪️آهنگساز: #حسین_پارسافر
▪️تنظیم: #علی_مهربانی
▪️تولید معاونت هنری سازمان فرهنگیهنری شهرداری تهران
🔗 متن شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11662
#امام_علی
☑️ @ShahrestanAdab