میشه کمی از شهیداشتادبرایمان بگویید؟
بنده وبقیه ی دوستان اولین بار هست که توفیق آشنایی با خصوصیات اخلاقی این شهید رو داریم بفرماید!؟
بسم الله الرحمن الرحیم
شهید صادق اشتاد بیست و نهم مهرماه سال ۱۳۲۲ در شهرستان همدان و در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. پدرش علی اصغر نام داشت.
شهید صادق اشتاد. از همان عنفوان جوانی فعالیت های مذهبی و قرآنی خود را آغاز و از محضر علمای اعلام همچون حضرت آیت الله آخوند معصومی همدانی و آیت الله حاج اقا رضا فاضلیان و سایر علما بهره بردند. بعد از خیزش و حرکت حضرت امام خمینی (ره) از سال 1342 لبیک گویان مبارزات انقلابی خود را آغاز و یکی از عوامل اصلی مبارزات انقلابی در همدان بودند و در این حرکت چندین مرحله مورد تعقیب و گریز و مجروحیت توسط عوامل ساواک قرار گرفت.
بعد از مدتی با توجه به شرایط بد مالی و بعد از استفتائی که از حضرت آقای آخوند ملاعلی معصومی همدانی گرفتند ایشان فرمودند به شرط رعایت فریضه امر به معروف و نهی از منکر میتوانید به استخدام آموزش و پرورش درآئید.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در کمیته مشغول فعالیت شدند.
با آغاز جنگ تحمیلی و هجوم رژیم بعث عراق به مرزهای ایران داوطلبانه راهی جبهه های نبرد حق علیه باطل شد تا همراه با دیگر همرزمان خود از مرزهای کشور دفاع کند.
در عملیاتهای متعدد شرکت کرد و در مناطق مختلف عملیاتی حضور یافت. سرانجام پس از ماهها مجاهدت در راه خدا در دهم خرداد ماه ۱۳۶۵ در جزیره مجنون بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و به کاروان عظیم شهدا پیوست.
جمله معروف شهید که در تمامی محافل نقل میکرد این بود که ما باید برای اسلام شاهرگ خود را تقدیم کنیم که در نهایت به آرزوی خود که همان شهادت و وصال به حضرت حق بود براثر اصابت ترکش از ناحیه شاهرگ خود به فیض عظمای شهادت نائل گردید.
روحش شاد و یادش گرامی
شنیدیم که ایشون از مادحین بودند آیاصوت مداحی از پدر بزرگوارتون در دسترس هست؟!
وقتی شهید عزیز به جبهه های حق علیه باطل عازم شدند دارای چند فرزند بودند؟!
میشه در این توضیح بدید ...!
داداش محمدمهدی 15 سال داشتن
من 13 سال داشتم
زهره خانم 11 سال
عاطفه خانم 5 سال
آقا میثم 3 سال و مادرم با زحمات و فداکاری بسیار ما رو به سرانجام رساندن.
از نظر اقتصادی بسیار در مزیقه بودیم و مادرم با بافندگی امورات ما را میگزراندن
وقتی پدرم شهید شد مادرم 32 سال بیشتر سن نداشتن. ما به هر جا که رسیدیم از تربیت صحیح و از خودگذشتگی مادرم بوده و هست.
شهیدشاهرخضرغاموشهیدعبدالمهدیمغفوری
داداش محمدمهدی 15 سال داشتن من 13 سال داشتم زهره خانم 11 سال عاطفه خانم 5 سال آقا میثم 3 سال و مادر
خداوندهمه ی همسران شهیدراحفظ کند و برا مادر عزیزشما ثوابی از این محفل نورانی هدیه به این مادر وهمسرشهید تقدیم می کنیم تلاوت سوره مبارکه حمد
گفتید شما در این سن ۱۳سالگی بودید آیا خاطره ی از پدر دارید که در این محفل نورانی بیان کنید؟!
برخورد آحاد مردم با عنوان خانواده ی شهید چگونه بود؟!
امر به معروف و نهی از منکر از ویژگی بارز پدرم بود
به تربیت جوانان و نوجوانان اهتمام ویژه داشتن
به نماز اول وقت بسیار مقید بودن
نذر کرده بودن اگر نماز شب شون قضا شود یک روز روزه بگیرد
بر خود واجب کرده بودن اذان صبح به پشت بام منزل بروند و با صدای زیبایشان اذان بدهند که همسایگان برای نماز صبح خواب نمانند
قرائت قرآن جزء برنامه زندگیشان بود
پدرم براستی صادق بود و نام او با عمل او مطابقت داشت
ایشان جذابیت خاصی داشت، کلام او برخورد او تاثیر بسزایی در اطرافیان میگذاشت